icon2
اتصال اینترنت خود را بررسی کنید.

نگاهی به نمایش انفرادی عسل پیروی

نویسنده : ساله شریفی

زمان خواندن : "00:'4

نمایشی انفرادی نقاشی‌های عسل پیروی در گالری استاندارد شهر اسلو از 23 مهر تا 22 آبان‌ماه 1400 برگزار شد. این نمایش با عنوان «چشم‌انداز جاده لغزنده» دومین نمایش انفرادی پیروی در این گالری نروژی‌ست. 16 نقاشی با تکنیک اکرلیک و اکولین روی پارچه این مجموعه‌ی دیدنی را تشکیل داده‌اند.

عسل پیروی | چشم‌انداز جاده لغزنده | 1400 | اکریلیک و اکولین روی لینن | 118 × 100 سانتی‌متر

 

عسل پیروی ما را به مشاهده‌ی مناظری جاده‌ای دعوت می‌کند؛ مناظری گذرا از طبیعتی واصل و رابط، که ممکن است هنگام عبور از آن توجه‌مان را جلب نکند. منظره‌ای که فرصت تماشایش را نداریم. او آن لحظه‌ی گذرا را برای ما منجمد می‌کند و با چاشنی‌ رؤیاگونه‌ای دوباره نشانمان می‌دهد. جایی که دیگر جاده نیست، بلکه ناکجایی در منتهای سکوت است.
مقصد در آثار پیروی همان مسیر است، مسیری که طی نمی‌شود و در میانه‌ی راه متوقف می‌شود؛ و مبدأ، انگار اصلاً مبدأیی وجود نداشته است. همه‌چیز در همان مسیر است. گذشته و آینده را می‌توان متصور شد اما مبدأ و مقصد را نه؛ و چه خیال‌انگیز است این سفر! در نگاهی کلی به مجموعه‌های عسل پیروی نقش پررنگ سفر محسوس است. او برای انتخاب سوژه‌اش در حرکت است، حرکتی که منجر به تصویری ساکن و عمیق می‌شود.

راه‌های شمال ایران درون‌مایه‌ی این نمایش را تشکیل داده‌اند. مسیر‌هایی که آن‌ها را هم از حیث زیبایی می‌شناسیم و هم سرشار از ویژگی‌های تاریخی‌اند. از همین گذرگاه‌های شمالی سلطنت دوبار به تهران رسید و حاصلش پایتختیِ امروز این شهر است. در پیچ‌و‌خم کوه‌های این منطقه بود که راه‌آهن سراسری با پل‌ها و تونل‌هایش به نماد پیشرفت و نوگرایی بدل شد. پل‌ها، تونل‌ها و بنا‌هایی که امروز در کهن‌ترین وضعیتشان‌ هستند!
 

در آثار مجموعه‌ی «چشم‌انداز جاده لغزنده» سازه‌هایی در میانه‌ی تصاویر است که انگار نیمه‌ساز یا متروک‌اند. این بنا‌ها، پل‌ها و تونل‌ها با اینکه وام‌دار سازه‌هایی حقیقی‌اند، اما با شخصی‌سازی و دست‌کاری عسل پیروی در ریخت آن‌ها، موقعیت تصویر را از یک منظره‌نگاری ساده به مفاهیمی پیچیده می‌برند و در دگرگونی احساسات بیننده به‌طرز شگفت‌آوری مؤثرند. بعد از مواجهه‌ با نقاشی، پس از خواندن عنوان هر اثر و سپس تماشای عمیق‌تر هر کار، مسافرِ وهم، خیال، زیبایی و ترس می‌شویم! برای شرح بهتر این موضوع به مواجهه‌ام با یکی از آثار این مجموعه می‌پردازم:

«در جستجوی دور برگردان»

طبق عادت و علاقه‌ام ابتدا تصاویر را می‌بینم و به عناوین توجه نمی‌کنم. در تماشای اولیه‌ به‌شدت جذب این نقاشی شدم، تصویری آشنا از دو پل و دو تونلِ پیدا و دو تونلِ ناپیدا! منظره برفی‌ست، کوه‌ها پوشیده از برف هستند، نظرگاه منِ بیننده از بالاست، من پرنده‌ام؟ برای شخص من این مطلوب‌ترینِ موقعیت‌هاست. هم‌زمان به این فکر می‌کنم که چه ترکیب‌بندی مناسبی هم دارد، از اجرا و ارائه هم لذت می‌برم. دوباره غرق در رؤیاوارگی و زیبایی نقاشی می‌شوم... پس از حظ کامل به‌سراغ عنوان می‌روم، یکه می‌خورم. در جستجوی دور برگردان؟ دوباره به نقاشی بازمی‌گردم. این‌بار از نقاشی سرما بیرون می‌ریزد! سکوتی ترسناک! از خاکستری اطراف یکی از تونل‌ها چشم بر نمی‌دارم، این تونل‌ها به کجا می‌روند؟ از کجا می‌آیند؟ چرا زاویه‌ی دیدم روی هواست؟ فوراً از کار چشم بر‌ می‌دارم و بعدتر دوباره به تماشایش برمی‌گردم.

عسل پیروی | در جستجوی دور برگردان | 1400 | اکریلیک و اکولین روی لینن | 102 × 85 سانتی‌متر

 

این نوع لذت بردن از تماشای نقاشی همیشه پیش نمی‌آید، ولی بدون اغراق اکثر آثار این مجموعه وضعیتی مشابه دارند. به نظر می‌آید که ما هرگز نمی‌فهمیم این بناهای نامأنوس، این معماری منزویِ اکرلیکی و جرم‌دار، چرا در میان طبیعت لطیف و شفاف پیروی سبز شده‌اند! اما هرچه هستند راه میخکوب کردن تماشاچی را خوب می‌دانند. پس از تماشای این مجموعه و نگارش این متن، یادآوری تناقض جذاب این سازه‌ها و مناظر برایم یادگار این نمایش ‌است.

در میان آثار این نمایش یک اثر به وضوح متفاوت است. در «چراغ‌ها را روشن کنید» نه خبر از سازه‌ای هست و نه طبیعت به شکل آشنای آن؛ اینجا با انتزاعی صرف مواجهیم که برای رمزگشایی‌اش می‌توانیم عنوان اثر را چون کلیدی در نظر بگیریم. فارغ از معنا و تحلیل این اثر، شاید از این نقاشی بشود مسیر بعدی عسل پیروی را حدس زد! آیا «چراغ‌ها را روشن کنید» برای هنرمند پلی می‌شود از نقاشی فیگوراتیو به انتزاعی؟ طبعاً باید مشتاقانه صبر کنیم!

وسواس تحسین‌برانگیز پیروی در اجرا و شیوه‌ی ارائه‌ی آثارش منجر به یکپارچگی بی‌نقصی در تمام اجزی این نمایش شده و دیوارهای سبزرنگ گالری استاندارد نیز این حساسیت را به‌شکل هرچه تمام‌تر عیان کرده است.

 

 

 

 

 

bktop