«تحت تعقیب»؛ حاشیهنویسی بر چیدمانی از ترانه همامی
18 بهمن 1401«تحت تعقیب» نام پروژهای از ترانه همامی و شامل چیدمانی گسترده از عکس، نقاشی، کلمات و... است. این پروژه در سال ۱۳۸۴ بهنمایش درآمد.
«تحت تعقیب» به مسئلهی ساخت دشمن جدید توسط نظرگاه حاکم و مسلط بر یک برههی زمانی میپردازد. چیدمان شامل تصاویری محو و نامعلوم از افرادی است که در آنها چهره از فرم افتاده و نمیتوان تصویر فردی مشخص را شناسایی کرد. این چهرهها اشتراکاتی کلی با یکدیگر دارند؛ ریش یا سبیل دارند، روسری بر سرشان دیده میشود و همچنین رنگینپوست بودن افراد در آنها مشخص است، رنگهایی که از فرد سفیدپوست با معیارهای مشخص آن بهدورند.

ترانه همامی | «تحت تعقیب» | مؤسسهی هنری سانفرانسیسکو | 1384 | منبع: www.taranehhemami.com
این تصاویر همهجا نقش بستهاند، روی صفحهی نمایش تلویزیون، کاغذ و حتی بهصورت پرینتشده روی کیک. در کنار این تصاویر شاهد چیدمانی از اسمهای فارسی و عربی هستیم که هنرمند آنها را بر اساس حروف الفبا در کنار یکدیگر قرار داده است. همچنین روی برخی از صورتهای یادشده، نقوش هندسی آشنایی که در فرهنگ شرقی دیده میشود نیز قابل تشخیص است.
این چیدمان نگاهی توأم با طعنه و انتقادی نسبتبه ساخت چهرهی فرد تروریست در رسانهی غربی دارد. کلیشههایی که در آنها رویکردهای نژادپرستانهای چون رنگ پوست، نوع آرایش و پوشش افراد، تبدیل به تصویری از دشمن جدید میشوند. این رویه در سالهای ابتدایی قرن حاضر به تصویری مرسوم از این مسئله دامن زد؛ بهگونهای که با انتشار تصاویری ناواضح از فرد تروریست توسط رسانهها ـکه اغلب بهدلیل زوم بیشازاندازه به تصاویری پیکسلی تبدیل شده بودند و در آنها کلیشههای یادشده بیشازهمه خودنمایی میکردـ این نگاه کلیشهای تعمیم داده شد.
اما آنچه در این چیدمان ـو البته تصاویر رسانهای که این اثر اشارهای به آن داردـ بیشازهمه خود را نشان میدهد، صورتهایی هستند که بهصورت هالهای محو نمایش داده شدهاند. آنها اشارهای به فرد خاصی ندارند و به آنچه خارج از فرد سفیدپوست اروپایی است ارجاع میدهند؛ چیزی که شامل طیفی از تفاوتهاست که آنچه خارج از آن قرار دارد را نمیشناسد و بهعنوان چهرهای شناخته میشود که با فرد سفیدپوست فرق دارد. چیزی که صورت را سیاسی میکند و عاملی برای سرکوب قرار میدهد.

ترانه همامی | «تحت تعقیب» | مؤسسهی هنری سانفرانسیسکو | 1384 | منبع: www.taranehhemami.com
در چیدمان یادشده، همامی با کنار هم قرار دادن همهی صورتهای ناواضح (و البته همهی اسامی) بهنوعی تن به ویرانی این چهره داده است. آنچه که گتاری، متفکر فرانسوی، آن را «ویران کردن چهره» مینامد. این ویرانی منجر به قلمروزدایی از چهره میشود. «چهره جهانشمول نیست. حتی از آنِ مرد سفیدپوست نیست، بلکه خود مرد سفیدپوست است، با آن گونههای سفید و آن چشمان گود سیاهش. چهره، مسیح است. چهره یک اروپایی متوسط است، چیزی که ازرا پاوند انسان دنیوی متوسط نامید» (Deleuze and Guattari, 2004: 196)*.
تأکید بر واژهی «همه» در پاراگراف قبل، در کنار محو شدن چهرهها و ساخت صورتی عمومی، از جمله عواملی است که به این نوع از ویرانسازی چهره در این چیدمان دست میزند. البته عناصر دیگری چون کیکهایی که این صورتها بر آنها پرینت شدهاند نیز به امتداد این مسیر کمک کرده و دیده میشوند. کیکهایی که برش خوردهاند و بهصورت قطعاتی متشکل از بخشهای نامشخصی از صورت درآمدهاند.
«تحت تعقیب» در تلاش است با این ویرانی علیه کلیشههای ساختهشده برآید و به آنها سندیت ندهد.
پانوشت:
Deleuze and Guattari , A Thousand Plateaus: Capitalism and Schizophrenia, Vol.2 [1980]. trans. Brian Massumi, (3rd edn.) London: Continuum, 2004
تصویر کاور و اسلایدر:
- www.taranehhemami.com