یادداشتی بر کتاب عکس «تهران،بیگاه» از مهران مهاجر
22 اسفند 1401«تهران،بیگاه» عنوان کتاب عکسی از مهران مهاجر است که با همکاری نشر مانوش در سال ۱۳۹۳ تهیه و منتشر شده است. «تهران، بیگاه» به عکسهای مهاجر از شهر زادگاهش تهران اختصاص دارد؛ عکسهایی که در طول دورانهای مختلف کاریاش آنها را ثبت و در امتداد یکدیگر به نشر رسانده است.
مهران مهاجر (متولد ۱۳۴۳) عکاس و مدرس عکاسی در دانشگاه است. وی در سال ۱۳۷۳ مدرک کارشناسی ارشد زبانشناسی خود را از دانشگاه تهران دریافت کرده و فعالیت حرفهای عکاسانهی خود را از دههی ۷۰ آغاز و ادامه داده است. مهاجر نمایشهای گروهی و انفرادی بسیاری را در کارنامهی خود ثبت کرده که در داخل و خارج از ایران برگزار شدهاند. از جمله این نمایشها میتوان به «بسته»، «حال گذشته»، «بین و لابین» و «هوای زمین» در دههی نود و نمایش «داربست» در سال ۱۴۰۰ اشاره کرد. توجه به زبان، رسانهی عکاسی، فضای شهری و... از جملهی موضوعاتی است که بهطور متوالی در آثار این هنرمند نمایان میشود. مهاجر همچنین در زمینهی تولید کتاب عکس نیز فعالیت داشته و برخی از مجموعههای خود را در قالب کتاب به انتشار درآورده است؛ از میان آنها میتوان «هوای زمین»، «بین و لابین» و «داربست» را نام برد. در این یادداشت به کتاب عکس «تهران،بیگاه» نگاهی خواهیم داشت.
شهر بهعنوان یکی از مهمترین ابژههای عکاسیشده توسط عکاسان، در طول تاریخ همیشه کانون توجهات بوده است. این موضوع پیوندی جداناشدنی با تاریخ عکاسی برقرار کرده و عکاسان بسیاری را در طول زمان با خود دمخور کرده است. شهر گاه بهصورتی مستقیم و دغدغهمندانه توسط عکاسان دنبال شده و گاه در حاشیهی کاری آنها خود را نمایان ساخته است. «تهران، بیگاه» به اهمیت همین موضوع میپردازد. کتاب شامل عکسهای مهاجر در طول چند دورهی کاری وی است. عکسهایی از تهران، در زمانهای متفاوت و رویکردهای مختلفی که عکاس در طول دوران کاری خود داشته است.
کتاب «تهران، بیگاه» که توجهی منسجم به عکاسی شهری از تهران بهشمار میآید، متشکل است از ۳ مجموعهی کلی از هنرمند و دو متنِ پیوست که در ابتدای کتاب آورده شده است. یکی از متون دربارهی هنرمند، آثارش و مسیر حرفهایی است که طی کرده و دیگری تحشیهای شاعرانه بر عکسها از زبان رضا شیخ است. سه مجموعهی عکس به تهران پرداختهاند، بهعنوان شهری که گسترهی جغرافیایی مشخصی را بهخود اختصاص داده و شامل تاریخ و ارجاعات فرامتنی بسیاری است. این سه مجموعه «مناظر شهری تهران» (۱۳۶۸)، «تهران، بیتاریخ» (۱۳۸۸) و «تهران، بسته» (۱۳۹۲) نامگذاری شدهاند.
هنرمند در متن ابتدای کتاب، مسیری که در خلق این آثار پیش روی خود داشته است را با مخاطب در میان میگذارد. مسیری که با عکاسی از مناظر شهری تهران در سالهای پایانی دانشجوییاش آغاز شده و به «تهران، بسته» ختم میشود که در دهه نود و پس از شکلگیری نگاه عکاسانهی هنرمند شکل گرفته است. مهاجر در مسیر یادشده به هنرمندانی که در آن دوران تحتتأثیرشان بوده نیز اشاراتی کرده است. وی مسیر خود را از تهرانی نمایان با پرسهزنیهای عکاسانه میآغازد و در ادامهی این راه بهدنبال بیتاریخی و بیشکلی این شهر میگردد که در پایان دههی ۶۰ آن را بیواسطه نشان میداد. متن رضا شیخ با عنوان «همیشه در حاشیه» با زبانی شاعرانه تصویرگر عکاس و شهری است که در آن زیسته و آن را به ایکاروسی در حال سقوط تشبیه میکند. با گذر از این مقدمات، عکسها میآغازند، با چیدمانی که در آن سیر تاریخی عکسها مورد توجه قرار گرفته است. کتاب از مجموعهی دههی ۶۰ عکاس شروع میشود و جلو میآید.
«مناظر شهری تهران»: ۱۳۶۸
این مجموعه با عکسی از تابلوی پانزدهکیلومتری تهران آغاز میشود و از ابتدا مخاطب را برای ورود به این شهر آماده میسازد. شهری که در ادامه، کمتر به تهران بودن آن توجه میشود و عکاس در برخی از عکسهایش تلاش میکند تا به مناظری بیمکان دست پیدا کند. عکسهایی که در ادامهی مجموعه میآید نشان دهندهی عناصر شهری چون پل، کوچهها، تیر چراغبرق، دیوارهای ساختمان، مردم ساکن شهر، چراغ عابر و از ایندست است. هنرمند بیشتر مکانهای خالی از مردم را برای عکاسی انتخاب کرده، گرچه حضور شهروندان را نادیده نگرفته است و در گوشه و کنار برخی از عکسها شاهد آنها هستیم. در این بین هستند عکسهایی که گاه از این مسیر تخطی کردهاند و شهر را از لابهلای پرده، از پشت کیسهی پلاستیکی و... نشان میدهند. همچنین عکسهایی از زمین و آسمان شهر نیز خودنمایی میکنند. تمام عکسهای این مجموعه بهصورت سیاهوسفید عکاسی شدهاند و بهوفور میتوان در آنها نگاه عکاسی مسلط آن دوران، یعنی «عکاسی خیابانی» را یافت. همچنین شاهد عکسهایی هستیم که سایهی عکاس در آنها دیده میشود، مسئلهای که بیش از هرچیز عکسهای لی فریدلندر را به یاد میآورد. هنرمند در متن ابتدایی خود نیز این تأثیرپذیری را گوشزد کرده و در کنار فریدلندر از هری کالاهان نیز نام برده است. تصویر شاخههای درختی که تمام کادر را پر کرده است، شاید بیش از هر چیز یادآور کالاهان باشد.
آنچه بهصورت مستمر خود را در این مجموعه نشان میدهد، حرکت سیال عکاس در میانهی شهر و فضاهای خارجی و داخلی است. هنرمند جوان در این سالها در تکاپوی بهتصویر کشیدن شهری است که در آن زیسته و این مسئله به محرکهی اصلی این مجموعه تبدیل شده است. از طرفی شاهد هنرمندی هستیم که میان علایق خود و جریانهای حاکم بر عکاسی زمانهاش، بهدنبال ساخت مسیری فردی میگردد؛ نکتهای که در برخی از عکسهای این مجموعه کمکم خود را نشان میدهد و در آیندهی کاری هنرمند به فرمهایی پخته و کامل میرسد.
«تهران، بیتاریخ»: ۱۳۸۸
«تهران، بیتاریخ» شامل مواجههی منسجم دوم هنرمند با شهر تهران است. اینبار مهاجر با دوربین پینهول دستساز خود بهسراغ تجربهی شهر میرود. «تهران، بیتاریخ» سازندهی خیابانهایی خالی در زمانهی پرالتهاب و شلوغ شهر تهران است. عکسها در روز و با نوردهی طولانی ثبت شدهاند. هنرمند با استفاده از دوربین پینهول، به گفتهی خود بین ده تا چهل ثانیه بر هر عکس نور تابانده است. این مسئله بانی شکلگیری حالوهوایی عجیب در شهر شده است، حالوهوایی که با خیابانهای خالی از انسانها و رنگهایی خاص و عجیب شکل گرفته است. نوردهی طولانی منجر به محو شدن گذر عابران شده است و این محوی گاه در برخی از عکسها خود را نمایان میسازد. نتیجهی کار، نمایش مردمی است که در شهر حل شدهاند و این شهر بر آنها چیره گشته است. رنگها نیز گاه شدت گرفته و گاه محو شدهاند، موضوعی که در کنار انتخاب نماهایی متفاوت، این تجربهی غریب را از شهر تهران میسازد.
هنرمند اینبار اوژن اتژه را سرلوحهی کاری خود دیده و این مجموعه را در ستایش وی تولید کرده است. نوردهیِ طولانیمدت در عکاسی از فضای شهری، تکنیک بسیاری از آثار اتژه بوده است. البته که تمایزهای بسیاری نیز دیده میشود. پاریس، شهری که اتژه عاشق آن بود، جای خود را با تهران عوض میکند؛ نکتهای که منجر به پدید آمدن پرسشهای بسیاری میشود. آیا میتوان عاشق تهران بود؟ آیا تهران توانایی ساخت هنرمندی چون اتژه را دارد؟ آیا شهر هنرمندانش را میسازد؟ پاسخ این سؤالات را شاید بتوان در مقایسهای تطبیقی یا تأملی بیشتر بر هر دو شهر یافت، اما آنچه اینجا بیش از هر چیز خود را نشان میدهد، علاقهی عکاس به اوژن اتژه است. علاقهای که بهواسطهی نگاه به شهر و نوع انتخاب تکنیک خود را عیان میسازد.
«تهران، بیتاریخ» همچنین تفاوت دیگری با مجموعهی دودههی قبلِ خود پیدا میکند. تفاوتی که عکاس نیز به آن آگاه است و از آن یاد میکند. «تهران، بیتاریخ» حرکت کمتری را بهخود میبیند. اینبار هنرمند با انتخاب مکانهایی برای دوربین خود، آن را آنجاها قرار میدهد و دیگر آن جستوخیزهای پرسهزنانه را با آن شدت نمیبینیم. خالی بودن تهران در این مجموعه به تلاش برای از شکل انداختن و بیتاریخی آن ختم میشود. چیزی که در این دههی کاری ذهن هنرمند را بهخود جلب کرده است و نتیجهی شدتیافتهی آن را در آثار و مجموعههای بعدی او میبینیم .
«تهران، بسته» آخرین مواجههی هنرمند با شهر تهران است که در این کتاب قرار گرفته است. عکاس چند سال پس از مجموعهی قبلی خود در باب تهران، دوباره به شهر میاندیشد، اینبار اما شهر برای او از نشاندادنیها خالی شده است. هنرمند با چسباندن دوربین به کنارههای درب ماشین، پنجره و از ایندست موارد به عکاسی از شهر پرداخته است. عکسهای «تهران، بسته» خالی از هر چیزند. بخشهای محدودی از کادر به عناصر شهری ازریختافتاده اختصاص پیدا کرده و بخش عمدهی تصاویر را فضایی سیاه و بیچیز اشغال کرده است. در جزئیات باقیمانده در تصاویر شاهد پنجرهی ساختمانها، داربست، درختان و عناصری اینچنینی هستیم که در این فضای بیچیز گم شدهاند. انگار شهر پس از گذر سالها چیزی برای نشان دادن به عکاس نداشته و این خود تبدیل به مسئلهای برای نمایانسازی شده است. عکسهای مجموعهی «تهران، بسته» به دیدن حداقلی وابستهاند. سفر عکاس در این شهر طی سالها به حداقلها رسیده است. نمایش فضای مرکزگریزِ مجموعهی اول و فضای غریبِ مجموعهی دوم، در انتها به کمینهگرایی «تهران، بسته» ختم میشود و این مسیر به انتهای خود (در این کتاب) میرسد.
نکتهی قابل توجه دیگر، حرکت عکاس است که از مجموعهی قبلی نیز محدودتر گشته و به سکنا گزیدن در محلهایی معین رسیده است. «تهران، بسته» با فرو رفتن در تیرگیها، به محلی برای ندیدن شهر و عکس تبدیل میشود، بهطوریکه انگار چیزی برای دیدن وجود نداشته است.
در انتها و پس از پایان خوانش عکسها و کتاب، به سیر شکلگیری نگاه هنرمند نسبت به شهر پی میبریم. همچنین با تأملی بیشتر، توجه عکاس به رسانهی عکاسی در این جریان خود را نمایان میسازد. ارائهی این سه مجموعه در قالب کتاب، این امکان را مهیا میسازد تا با این روندِ بیواسطه روبهرو شویم. تغییر نگاه هنرمند به شهر و تغییرات شهر در مواجهه با هنرمند، خود را فریاد میزند و شاید قرارگیری همهی آنها در کتاب، این موضوع را بیش از هر زمانی ارائه کرده و محقق ساخته است.
کتاب «تهران، بیگاه» مجالی برای تأمل در مفهوم شهر و رسانهی عکاسی را برای مخاطب مهیا میسازد و با نشان دادن مسیری طویل، از برخورد هنرمند با این موضوع پرده برمیدارد.
تصویر کاور و اسلایدر:
- www.honaronline.ir