تحلیل آثار شادی قدیریان
09 شهريور 1401شادی قدیریان (1353) عکاسی مطرح در رسانههای داخلی و خارجی است و در آثار خود به مسائلی میپردازد که زنان در بسیاری از نقاط جهان با آن مواجهاند: سانسور، محدودیت، موانع خودشکوفایی و تقابل سنت و مدرنیته. او تابهامروز به خلق نُه مجموعه عکس پرداخته است: «خارج از فوکوس» (1374)، «قاجار» (1378)، «پرس فتوی من»(1)، «مثل هر روز» (1379)، «رنگین باش» (1380)، «غرب از شرق» (1383)، «کنترل + آلت + دیلیت» (1385)، «هیچ، هیچ» (1387)، «مربع سفید» (1387) و «شاپرک خانم» (1390).
در تحلیل آثار شادی قدیریان میتوان گفت که او در عکسهای صحنهپردازیشدهی خود، واقعیت را از دریچهی ذهن هنرمندی با دغدغهی هویت ملی و جنسیتی نمایش میدهد و در پی آشکارسازی و نمایش کلیشههایی است که زنان در طول زندگی خود با آن روبهرو میشوند.
فعالیت هنری شادی قدیریان از سال 1376 با شرکت در چندین نمایش گروهی آغاز شد و اولین نمایش انفرادی او در سال 1378 با مجموعه عکس «قاجار» در گالری گلستان رقم خورد؛ مجموعهای که در سال 1379 در دانشگاه گیلدهال لندن و در سال 1391 در موزهی ویکتوریا و آلبرت لندن به نمایش گذاشته شد. تصاویر این مجموعه حاصل کار عملی پایاننامهی لیسانس و دوران کار و فعالیت او در کنار بهمن جلالی در موزهی عکاسی تهران و مشاهدهی تصاویر آرشیو موزه بود. مخاطب در این تصاویر سیاهوسفید با زنانی مواجه است که پوشش سنتی دوران قاجار را بر تن دارند، اما چیدمان محیط و وسایل نامرتبط با فضای تاریخی اثر (یک قوطی پپسی، تلویزیون، یک جعبه بوم، یک جاروبرقی یا روزنامهای معاصر با تاریخ خلق اثر)، سوژهی تصویر و در پی آن مخاطب را مابین سنت و مدرنیته و گذشته و امروز سرگردان میسازد(2). اما قصه به اینجا ختم نمیشود.
این زنان نشانههایی از تحولات فرهنگی و تلاش برای کسب آگاهی و پیشرفت را به نمایش میگذارند: دو زن با پوشش سنتی و روبندهای بر چهره، آینهای را در دست گرفته و تصویر آینه، نمایشگر بخشهایی از یک کتابخانه است؛ یک زن جوان نگاه مستقیم خود را به مخاطب دوخته و چنانچه جوانب امر نشان میدهد، در حال مطالعهی روزنامه همشهری است. در تصویری دیگر زنی سوار بر دوچرخه، در نقش وسایل ممنوعهی جوامع سنتی برای زنان، در مقابل دوربین عکاس ژست گرفته است. این صراحت آشکار در نمایش دوگانههای فرهنگی، اگرچه با نقد تقلیل اثر به تصویری با خوانش مستقیم مواجه بود، اما برای مخاطب شرقی دههی هفتاد و سپس مخاطب غربی ناآشنا با فرهنگ ایران، جذابیت بصری و معنایی ویژهای ایجاد کرد.
با آنکه مجموعهی «قاجار» سبب شهرت و ستایش قدیریان در جهان هنر شد(3)، اما این مجموعهی «مثل هر روز» بود که پس از نمایش در گالری راه ابریشم و انتقادات فراوانی که در پی داشت، نام او را بیش از گذشته بر سر زبانها انداخت. این مجموعه با 17 عکس، نمایشگر نیمتنهی یک زن در مرکز تصویر در زمینهای سفید بود. زنی بیهویت و بیچهره که صورت و بدنش با چادری رنگین و طرحدار (چادرنماز با طرحها و رنگهای متفاوت) پوشانده شده و در مقابل صورت هر سوژه، یک وسیلهی آشپزخانه نظیر اتو، رنده، جاروی دستی، قوری، ماهیتابه، دستکش لاستیکی، کفگیر، فنجان و... قرار گرفته است؛ وسایلی که بهجای زن، سوژه و هویت اصلی هر تصویر هستند. با آنکه خود هنرمند معتقد است که این تصاویر در هر جای دنیا به کلیت مفهوم زن خانهدار و وظایف کلیشهای او در مقام زن، همسر و مادر و ماهیت تکراری آن در زندگی میپردازند، اما انتقادهای واردشده به این مجموعه بهدلیل انتخاب چادر بهعنوان پوشش زنان ایرانی سنتی و مسلمان و فرو کاستن زنان ایرانی به ابزاری بیهویت در حد یک شیء در نگاه مخاطب غربی، بهمنظور جلبتوجه بازار هنر غرب بود. بااینحال به عقیدهی مهران مهاجر، «بازی دیگر این مجموعه آن است که میدانیم عکاس زن است و تاریخ عکاسی عمدتاً تاریخ نگاه مذکر است. عکاس در این تصاویر موانعی سخت، که درعینحال در خود ظرافتهایی از خلل و شکاف و بازتاب هم دارند، جلوی نگاه خیرهی مذکر گذاشته و در این کار عاملیت دارد. {...} مجموع اینهاست که این عکسها را از زیر چسب صرف «چادر آرت» خارج میکند.»(4)
مجموعهی «رنگین باش»، که در سال 1380 در گالری رابرت کلاین بوستون به نمایش گذاشته شد، تصویرگر بخشی از دست و چهرهی زنان جوان، گاه با نگاهی خیره به مخاطب و گاه چهرهی برگردانده از او با شالهای رنگین در پشت شیشههایی کدر است. شیشههایی که چون مانع، تصویر زنان را مخدوش ساخته و گویی میل به استفاده از پوششی رنگین را تنها در فاصلهی کدر و خاکستری میان زن و مخاطب جایز میداند. مجموعهی «غرب از شرق» شامل عکسهایی است دربارهی چهگونگی دیده شدن غربیها، بهویژه اروپاییها، در گذشته و حال توسط شرق اسلامی.
در نقد آثار شادی قدیریان در مجموعهی «غرب از شرق» میتوان گفت که هنرمند از زنان در زمینهای ساده و سفید، همچون عکسهای موجود در مجلات مد غربی عکس گرفته و با یک نشانگر سیاه، برخی از بخشهای تصویر را خطخطی و سیاه کرده است؛ حرکتی که تقلیدی است از نحوهی نمایش زنان غربی و سانسور آن در مجلات وارداتی به جوامع اسلامی.
دو مجموعهی «هیچ، هیچ» و «مربع سپید» (1387)، که در گالری راه ابریشم بهنمایش درآمدند، حاوی ۳۱ عکس رنگی است که ابزارآلات و البسهی جنگی مردانه را به زندگی روزمره و فضایی زنانه وارد کرده و به گفتهی هنرمند، مفهومی «ضد جنگ» را بر خود پذیرفته است. وجود نارنجک در کنار خوراکیهای درون یخچال و قرار گرفتن جاروبرقی در کولهپشتی یک سرباز، بر تعارض میان خشونتِ جنگ و آرامشِ صلح دامن زده و هویت زن را در تقابل و درعینحال همنشینی با جنگ قرار داده است؛ جنگی که در زندگی او حضوری مداوم دارد: در تختخواب، آشپزخانه، یخچال و در اسباببازیهای کودکانش. در این مجموعه، هنرمند با آشناییزدایی از تصاویر رایج ژانر جنگی، توجه مخاطب را به حضور غیرمستقیم مردان در فضاهایی جلب میکند که عموماً بهعنوان فضای زنانه شناخته میشود: قرار گرفتن لباس مندرسِ رزم یک سرباز در کنار لباسهای تمیز زنانه که در کمد لباس آویخته شدهاند، پوتینهای کهنه و خونآلود در کنار یک جفت کفش پاشنهبلند زنانهی قرمز، کلاهخود آویخته به رختآویز در کنار یک روسری با رنگهای شاد، فانوسقهای درون ماشین لباسشویی و خمپارهای در میان تختخواب دونفره. این تصاویر نمایشگر جنگی است که ظاهراً پایان یافته، هرچند که ابزارآلات آن در جلوهای نمایشی، نقطهی تمرکز تصویر را بهخود اختصاص دادهاند. گویی در تقابل زندگی خصوصی و رخدادی اجتماعی، آنچه که باقیمانده سلطهی پنهان گفتمان جنگ بر سرتاسر زندگی ماست. به گفتهی هنرمند، قطعهشعری از جان لنون محرک او برای خلق مجموعهی جنگ بوده است(5).
از جمله نقدهای وارد بر این مجموعه آن بود که بهدلیل ترکیببندی و کادرهای تبلیغاتی عکسها، اغراق در نمایش تقابل و تعارض و آشناییزدایی از ابزار جنگ و قرار دادن آن در بستری کاملاً متفاوت (فضایی آرام و تمیز)، با نمایشی کردن ابزار جنگ و تبدیل آن به مقولهای فانتزی مواجهیم.
آخرین مجموعهی ارائهشده توسط هنرمند، «شاپرک خانوم» است که در سال 1390 در گالری راه ابریشم با الهام از نمایشنامهی «شاپرک خانوم» بیژن مفید به نمایش گذاشته شد. نمایشنامهای که قدیریان خلاصهای از آن را بهعنوان بیانیهی نمایش ارائه داده بود: «شاپرک خانوم در پی وعدهای که با آفتاب دارد، در جستوجوی راه خروج و رسیدن به نور در تار عنکبوت گرفتار میشود. عنکبوت که با دیدن زیبایی و ظرافت شاپرک خانوم دلش به رحم آمده است، با شاپرک خانوم قرار میگذارد تا یکی از حشرات داخل انباری تاریک را برایش بیاورد و در تارهای تنیدهاش گرفتار کند تا راه خروج و رسیدن به نور را نشانش دهد. اما شاپرک خانوم هربار بعد از شنیدن درد دل حشرات، دلش میسوزد و در نهایت دست خالی با بالهای خراشیده نزد عنکبوت باز میگردد و خود را در تار میاندازد تا غذای او شود. عنکبوت که از ماجرا خبر دارد، دستهای شاپرک خانوم را از تارها رها میکند و راه خروج را به او نشان میدهد تا به وعدهی دیدارش با آفتاب برسد. شاپرک خانوم حشرات را فرا میخواند تا آنها نیز در این آزادی سهمی داشته باشند، اما هیچ پاسخی نمیشنود. شاپرک خانوم مأیوس از رفتار حشرات دیگر، بالهای خستهاش را باز میکند و بهسمت نور میرود.»
در این مجموعه، 15 عکس سیاهوسفید در پشت قابهای شیشهای، نمایشگر تصویر زنی است که در تاریکی، نشسته بر پله، ایستاده در مقابل پنجره یا زیر روزن سقف، در فضایی گاه مینیمال و گاه کاملاً رئال، بر ورودی نور تار میتند. گویی شاپرک خانم قصه، خود تبدیل به عنکبوت شده و در حال تنیدن تار است.
آثار قدیریان بهطور گسترده در سراسر جهان در رویدادهای هنری متعدد در ایران، بلژیک، آلمان، ایتالیا، فرانسه، آمریکا، هندوستان، دبی، ترکیه، سوریه، فلسطین و کویت به نمایش درآمده است؛ از جمله در بیینال عکس مسکو (1383)، نمایش «هنر معاصر ایران» در مرکز هنر باربیکن لندن (1380)، فوتو آرت فستیوال لهستان (1384)، نمایش «تبدیل کلمات به هنر: هنرمندان خاورمیانه مدرن» در موزهی بریتانیا در لندن (1385)، موزهی هنر شهر لسآنجلس (1387)، موزهی ویکتوریا و آلبرت لندن (1391)، مرکز ژرژ پمپیدو در پاریس، موزهی اسمیتسونیان در واشنگتن، موزهی هنرهای زیبا در بوستون، موزهی موموک وین و دیگر موزهها و گالریهای مطرح جهان. همچنین همزمان با نمایشی از آثار قدیریان با عنوان «روایتگر سُوِیدا» (1397) در پروژههای 009821، کتابی با همین عنوان که شامل گفتوگوی نازنین خسروانی با شادی قدیریان و آثار اوست، رونمایی شد.
پانوشت:
1. این مجموعه شامل تصاویری است که هنرمند در آن به مسئلهی زنان نپرداخته است. قدیریان دربارهی شکلگیری این مجموعه میگوید: «یکسری عکسهای پرسنلی از زمان ارتش قاجار بهصورت اتفاقی به دستم رسید. عکسها از کارتهای شناسایی آنها جدا شده بود و منگنههای زنگزده بر عکسها یک حس خاصی به آنها داده بود، در همان زمان مجلهی وردپرس هم در کنارم بود و بهصورت آگاهانه و حسی این عکسها را با فضای عکسهای جنگ این مجله کلاژ کردم.» منبع: https://isfpc.com
2. هنرمند در مصاحبهای بیان میدارد: «پردهای که در پشتصحنهی عکسها قرار دارد را از موزهی عکاسی قرض گرفتم و لباسها را نیز از انبار لباسهای سنتی تلویزیون به امانت گرفتم. سپس چیزهایی را به صحنه اضافه کردم که مربوط به زندگی امروز بودند: نوشابههای گازدار، جاروبرقی و ضبطصوت. در آن پروژه با مدلهای حرفهای کار نکردم. زنانی که در این مجموعه میبینید، خواهران، عموزادهها و دوستانم هستند که همگی از اینکه بخشی از این پروژه باشند، هیجانزده بودند.» منبع: https://nooriato.com/80058
3. گفته میشود که امبرتو اکو، نشانهشناس معروف ایتالیایی، نیز این مجموعه را ستوده است.
4. برای کسب اطلاعات بیشتر: «شرق از غرب: شادی قدیریان در گفتوگو با ایمان افسریان و مهران مهاجر، حرفه هنرمند، شماره 33، تابستان 89، ص 62.
5. هنرمند در مصاحبهای بیان میدارد: «ایدهی اولیه پرداختن به موضوع جنگ، با این ترانه برای من شکل گرفت و دوست داشتم که حتماً در نمایشگاهم باشد [...] تضادی بین این ترانه و عکسها نمیبینم و فکر میکنم هر دوی آنها ضد جنگ هستند. من معتقدم که در زندگی روزمره همیشه با جنگ سروکار داشته و داریم اما آنقدر به حضور و وجودش عادت کردهایم که دیگر آن را نمیبینیم. من اینجا کمی پررنگتر یا تبلیغاتی به آن نگاه کرده و افراد را رودرروی آن قرار دادهام. در واقع میخواهم بگویم: «ببینید و به آن توجه کنید» بر همین اساس ممکن است ترانه و عکسهای من، دو حرف متفاوت بزنند، اما هر دو همراستا هستند و یک هدف را دنبال میکنند که آن بیزاری از جنگ است.» منبع: www.akkasee.com/article/1387/8974
تصویر کاور و اسلایدر:
-
shadighadirian.com