icon2
اتصال اینترنت خود را بررسی کنید.

«ماهی سیاه کوچولو»؛ تخیلی به‌وسعت قلم فرشید مثقالی

نویسنده : ترنم تقوی

زمان خواندن : ۶ دقیقه

«ماهی سیاه کوچولو» نوشته‌ی صمد بهرنگی از جمله داستان‌های کودکان است که نویسنده در آن با استفاده از استعاره‌های فرهنگی، بیانی کودکانه و مفهوم‌پردازی بزرگ‌سالانه، به القای  اندیشه‌ی انتقادی خود از زبان حیوانات پرداخته است. او این داستان را در زمستان سال ۱۳۴۶ و در بحبوحه‌ی تحولات سیاسی و اجتماعی ایران نوشت و انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را یک‌ماه پیش از مرگ نویسنده‌، در سال ۱۳۴۷ با تصویرگری فرشید مثقالی منتشر کرد. «ماهی سیاه کوچولو» کتاب برگزیده‌ی کودک در سال ۱۳۴۷ شد، در سال ۱۳۴۸ جایزه‌ی «ششمین نمایشگاه کتاب کودک» در بلونیای ایتالیا و هم‌چنین دیپلم افتخار جایزه‌ی دوسالانه‌ی براتیسلاوای چک‌اسلواکی برای تصویرگری کتاب کودک را دریافت کرد. 

فرشید مثقالی | ماهی سیاه کوچولو | 1346 | لینوکات

این داستان که در شب‌ِچله از زبان ماهی پیری برای دوازده‌هزار فرزند و نوه‌اش نقل می‌شود، داستان ماهی سیاه کوچکی است که در یک ‌جویبار، پشت یک‌ سنگ سیاه و زیر سقفی از خزه با مادرش زندگی می‌کرد؛ سقفی که حسرت دیدن مهتاب را در دل ماهی نهاده بود. زندگی مادر و فرزند به رفت‌و‌برگشت در فضایی محدود همراه با ماهی‌های دیگر می‌گذشت. اما یک‌روز صبح ماهی کوچولو، خسته از این گردش‌های تکراری، به بیان اندیشه‌ی خود برای مادر پرداخت: «می‌خواهم بروم ببینم آخر این جویبار کجاست... آخر مادرجان مگر نه این است که هر چیزی به آخر می‌رسد؟» مادر و همسایه‌ها با تهدید و تمنا سعی کردند او را از تصمیم خود منصرف کنند؛ اما ماهی کوچولو از آن‌ها جدا شد و سفر خود را برای کشف ناشناخته‌ها آغاز کرد. او در مسیر خود با موجوداتی چون قورباغه، مارمولک دانا، خرچنگ فرصت‌طلب، کفچه‌ماهی‌های خودپرست، آهوی زخمی و آدم‌ها و مرغ سقا آشنا می‌شود، در پایان سفر پرخطر خود به دریا می‌رسد و با گروهی از ماهی‌ها ملاقات می‌کند؛ ماهی‌‌هایی که هم‌چون او در راه رسیدن به دریا مسیر پرخطری را طی کرده‌اند و حالا به دسته‌ی ماهی‌های آزاد معروف‌اند. ماهی کوچولو پیش از پیوستن به آن‌ها برای گردش به سطح آب می‌رود و در همان‌لحظه مرغ ماهی‌خوار از راه می‌رسد و او را می‌گیرد. ابتدا موفق می‌شود با فریب دادن مرغ از میان نوک او فرار کند، اما بار دیگر مرغ ماهی‌خوار او را می‌گیرد و می‌بلعد و این‌بار جان خود را به بهای نجات جان یک ماهی کوچک و کشتن مرغ ماهی‌خوار به خطر می‌اندازد. این داستان که توسط ماهی پیر با بیان سرنوشت نامعلوم ماهی سیاه کوچولو به اتمام می‌رسد، در شب‌چله با غیب‌ شدن ماهی سرخ کوچکی از بین شنوندگان به پایان می‌رسد. 

کتاب «ماهی سیاه کوچولو» سومین کتاب کودکی‌ است که فرشید مثقالی تصویرسازی آن را به سفارش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برعهده گرفت(۱). او در طول دوران کار‌ی‌اش از روش‌های مختلفی چون لیتوگرافی، کلاژ، آب‌رنگ و سایر ابزارهای هنری برای تصویرگری کتاب بهره برده است. مثقالی در تصویرگری این کتاب، به روش کنده‌کاری روی لینولئوم و چاپ، در یک پالت رنگی محدود و بر پایه‌ی درون‌مایه‌ی متن، به خلق تصاویری ماندگار پرداخته است. او در این‌باره می‌گوید: «این کتاب تجربه‌ای است از حکاکی و قسمت‌های مختلفش را دستی رنگ می‌گذاشتم. مثلاً می‌آمدم روی قسمتی که باید سیاه می‌شد رنگ سیاه می‌گذاشتم و یا قسمت قرمز را رنگ قرمز می‌گذاشتم. بعد یک کپی چاپ می‌کردم یا آن را بار دیگر رنگ می‌گذاشتم.»(۲) گویا قالب‌های چاپ کتاب نیز سرنوشت جالبی را پشت‌سر گذاشته‌اند. مثقالی در مصاحبه‌ای تعریف می‌کند که نمونه‌های اصلیِ (قالب‌های چاپ) کار ماهی سیاه کوچولو بعدها در کانون گم شد؛ اما مدت‌ها بعد از انقلاب، سروکله‌ی آقایی از امریکا پیدا می‌شود و این کارها را مجدداً به کانون می‌فروشد(۳).  

فرشید مثقالی | ماهی سیاه کوچولو (3) | 1346 | لینوکات | 20 × 60 سانتی‌متر

مخاطب در نگاه نخست به صفحات کتاب، با تصاویری بزرگ‌اندازه و متداخل در متن داستان مواجه می‌شود. بعد از گذر از تصویر ماهی سیاه کوچک بر زمینه‌ی سبز، به تصویر صحنه‌ی گفت‌و‌گوی مادر و فرزند می‌رسیم. در این صحنه مادر در ابعاد بزرگ و به رنگ سیاه در قسمت بالای تصویر و ماهی سیاه کوچولو در بخش پایین در مقابل مادر قرار گرفته است. پولک‌های بدن کودک، دارای ترتیب و نظم مشخص‌تری نسبت‌به پولک‌های بدن مادر است و مردمک چشم مادر به رنگ سبز و مردمک چشم کودک به رنگ نمادین سرخ نقاشی شده است. سه عنصر تزیینی مدور چون کلاف‌هایی معلق در آب، در بخش انتهایی بدن مادر قرار گرفته که شاید نمادی از کلاف سردرگم زندگی یا محدودیت و اسارت اندیشه است. فضای پس‌زمینه با چند تاش پهن به نشانه‌ی قعر آب به رنگ آبی و سبز درآمده است و قطع خطوط در فضایی محدود، تنگ و بسته بودن فضای زندگی را به‌نمایش می‌گذارد. در این داستان کوچک‌ بودن خانه‌ی ماهی سیاه کوچولو در القای محدودیت او حائزاهمیت بوده و هنرمند در نمایش این موضوع موفق عمل کرده است. نکته‌ی جالب‌توجه آن‌جاست که نویسنده‌ی کتاب با نام‌گذاری بر ماهی داستان، خصوصیاتی مشخص را بر او الحاق کرده که ابزار شناسایی او از دیگر ماهی‌هاست؛ خصوصیاتی مثل کوچک و سیاه بودن. اما در تصویرسازی کتاب تقریباً تمامی موجودات و به‌ویژه ماهی‌ها سیاه‌رنگ‌اند و گاه کوچک‌تر از ماهی داستان. در این‌جا هنرمند برای تفکیک ماهی سیاه کوچولو از دیگر ماهی‌ها، فرم بدن او و پولک‌هایش را متفاوت از دیگر ماهی‌ها تصویر کرده است. 

فرشید مثقالی | ماهی سیاه کوچولو (8) | 1346 | لینوکات | 20 × 60 سانتی‌متر

بعد از تصویری منفرد از ماهی سیاه کوچولو، در تصویر بعد او را در مواجهه با سه ماهی دیگر می‌بینیم؛ سه ماهی سیاه که تنگاتنگِ هم در فضای بسته‌ای محصوراند که شاید نمادی از  فضای بسته‌ی اندیشه‌ی آن‌هاست. چشمان متحیر و گشاده‌ی ماهی‌ها در مقابل چشمان سرخ ماهی سیاه کوچولو، حسی از سفاهت و نادانی را در مخاطب ایجاد می‌کنند. در این تصویر نیز با سه کلاف در حد فاصل ماهی‌های بزرگ و ماهی داستان مواجه‌ایم. تصاویر بعدی کتاب نیز با برخورد ماهی کوچولو با دیگر موجودات رقم می‌خورد. از کفچه‌ماهی‌هایی که هم‌چون ماهی داستان سیاه‌رنگ‌اند و در دسته‌ای بزرگ، مرتب و منظم در جویبار در حال حرکت‌اند، تا قورباغه‌ی‌ سیاه نشسته بر سنگ قهوه‌ای و خرچنگ سیاه که در زمینه‌ی سفید کاغذ با چنگال‌های افراشته، حالتی از خشونت و تهاجم را به‌نمایش می‌گذارد.

 در تصویر بعد مارمولکی سیاه با نقاط سبز روی بدنش بر سنگی نشسته است. برای اولین‌بار با دو گل سرخ رنگین و برگ سبز در فضای بیرون آب مواجه‌ایم. مارمولک سیاه در نقش حامی و راهنمای ماهی سیاه کوچولو، خطرات راه را به او گوشزد می‌کند و اسلحه‌ای را در اختیارش قرار می‌دهد تا از خود در برابر مرغ سقا محافظت کند. چنین به‌نظر می‌رسد که هنرمند برای نمایش این حسن‌نیت، با رنگ سبز بر بدن سیاه مارمولک رنگ‌گذاری کرده و طبیعتی صلح‌آمیز را در اطرافش نقش نموده است. خنجری که توسط مارمولک به ماهی داده شده، در صفحه‌ی بعد در حالتی استوار با رنگ سیاه بر صفحه‌ی سفید کاغذ تصویر شده است. با وجود آن‌که مارمولک خنجر را از تیغ گیاهان می‌سازد، اما خنجر هم‌چون ابزار دست انسان و از جنس فولاد طراحی شده است. 

فرشید مثقالی | ماهی سیاه کوچولو (6) | 1346 | لینوکات | 20 × 60 سانتی‌متر

در داستان چهار مرتبه از انسان نام برده می‌شود، با این‌وجود در هر چهار مورد انسان در حاشیه‌ است و رابطه‌ای بین انسان و ماهی ایجاد نمی‌شود؛ چوپانی که گوسفندانش را برای آب‌ خوردن به برکه آورده است، مرد ماهی‌گیری که ماهی‌های آزاد تور او را به ته دریا می‌برند، بچه‌هایی که در کنار رودخانه بازی می‌کنند و دخترانی که آب برمی‌دارند و در نهایت در دیالوگ ماه و ماهی که  به سفر انسان‌ها به ماه اشاره می‌شود. در هیچ‌‌یک از این موارد، هنرمند به نمایش انسان نپرداخته و آن را دارای نقشی بی‌اهمیت برای تصویرگری دانسته است.

در تصویر بعدی آهویی در جنگل در حال نوشیدن آب از برکه است؛ تصویری که برای اولین‌بار ماهی و مخاطب را با فضایی خارج از جویبار و طبیعتی گسترده مرتبط می‌سازد. پس از آن تصاویری چون ماهی سیاه کوچولو در پس‌زمینه‌ی آبی بافت‌دار در مقابل دسته ماهی‌های دیگر، تصویر آسمان که با آب یکی شده و نقش هلال ماه بر فراز سر ماهی، تصویر مرغ سقا که تمام صفحه را به‌خود اختصاص داده و حالت چشم‌ها و رنگ سرخ منقارش نماد خشونت است، تصویر مرغ ماهی‌خوار که ماهی سیاه کوچولو را بر منقار گرفته تا تصویر مکالمه‌ی ماهی سیاه کوچولو با ماهی کوچک‌تری در بدن مرغ ماهی‌خوار، مخاطب را تا انتهای کتاب، جایی که ماهی پیر در حال قصه‌گویی‌ است، هدایت می‌کند.

فرشید مثقالی | ماهی سیاه کوچولو (4) | 1346 | لینوکات | 20 × 60 سانتی‌متر

در این تصویر که نقطه‌ی اوج تصویرگری کتاب است، ماهی پیر در ابعاد بزرگ بر فراز سرِ دسته ماهی‌های کوچک قرار گرفته است. پشت سر ماهی‌های کوچک سیاه با همان کلاف‌های مدور رنگینی مواجه‌ایم که در تصاویر نخست کتاب شاهدشان بودیم. تنها یک ماهی با رنگ سرخ و در ابعادی کمی بزرگ‌تر از بچه‌ماهی‌ها از دیگران جدا شده و در زمینه‌ی سفید، به‌سمت روشنایی در حرکت است. گویی سرخی چشمان ماهی در وجود ماهی قرمز رخنه کرده و نمادی از تولد خورشید پس از سیاهی شب یلداست. درواقع هنرمند در به‌تصویر کشیدن همه‌ی ماهی‌ها به رنگ سیاه، به‌منظور مجزاسازی ماهی سرخ کوچک انتهای داستان، با هوشمندی عمل کرده است؛ ماهی سرخی که در بستر زمانه‌ی خود، نماد مبارزه و غلبه بر تاریکی بود.

 
 

 


 

پانوشت:

۱. پیش از این او در کانون به تصویرسازی دو کتاب با عنوان‌های «عمو نوروز» و «جمشیدشاه» پرداخته بود.

۲. برای کسب اطلاعات بیش‌تر: گزارش ششمین نشست نقد آثار تصویری: بررسی تصویرگری دهه چهل- 1، کتاب ماه کودکان و نوجوانان، دی ماه 1380، صص 64-82.

۳. صفی‌نیا، کوروش (1384)، گفتگو با فرشید مثقالی: «از پشت سال‌های کودکی»، ماهنامه 7، شماره 20، صص 46-52.

 

تصویر کاور و اسلایدر:

  • www.theguardian.com
bktop