نگاهی به مجموعهی «مهاجرت» جیکوب لارنس: روایت تاریخ سیاهان آمریکایی
16 بهمن 1401جیکوب لارنس بزرگشدهی گتوی هارلم بود، شاهد رنج سیاهانی که کوچ داده شده بودند، پشت مرزهای نژادی ایستاده و بااینهمه تبعیض را تاب آورده بودند. لارنس جوان خود را شاگرد رئالیسم اجتماعی آمریکایی و علاقهمند به دیوارنگاری مکزیکیها میدانست. موزهی هنرهای مدرن نیویورک (موما) علاوهبر هنرمند، او را قصهگو هم مینامد، صفتی که لارنس خود بهسختی به آن تن داده و بارها اذعان کرده که تاریخ سیاه خونبارتر از آن است که راوی آن باشد؛ همین هم البته بخشی از انتزاعی که در آثار او منعکس شده است را توضیح میدهد.

جیکوب لارنس | منبع: www.wikiart.org
لارنس فرزند خانوادهای مهاجر بود که به امید روزگاری بهتر، اسباب جمع کرده بودند و مثل بسیاری از مهاجران، زناشوییشان در این جابهجایی از هم پاشیده بود. درنتیجه لارنس، خواهر و برادرش به هارلمِ نیویورک نقلمکان کرده بودند تا با مادرشان زندگی کنند. مواجههی لارنس جوان با هنر هارلم اثری تعیینکننده بر کارنامهی هنری هنرمند بهجا گذاشت. او اولینبار در کلاسهای رایگان خانهی کودکان اتوپیا بود که دست به هنرورزی زد. ماسکهای تزئینی کوچکی که با رنگهای گرم و زنده منقوش میشدند، استعداد هنرمند جوان را عیان کردند. ماسکها بعدتر در نقاشیهای او نیز به هیئت موتیفهایی درآمدند که بر چهره مینشستند یا میراث سیاه دورمانده از نشاط را نمایندگی میکردند. کارگاه هنری هارلم بعدتر راهی شد برای ارتباطی صمیمانه با چارلز اچ. آلستون (Charles H. Alston)، نقاش و مجسمهساز سیاه و هنرمندانی چون آگوستا ساویج (Augusta Savage)، آرون داگلاس (Aaron Douglas) و ریچارد رایت (Richard Wright) که همگی رویای پاسداری از هنر و تاریخ سیاه را در سر داشتند.
مجموعهی عظیم «مهاجرت»، یکی از بهیادماندنیترین آثار لارنس که بهدرستی سبک و محتوای هنری او را نمایندگی میکند، ادای دینی است به «مهاجرت بزرگ» سیاهان آمریکایی. مجموعهای متشکل از ۶۰ قطعهی هنری که راوی حرکت ۶میلیون سیاه از مناطق روستایی جنوب آمریکا به مناطق شهری شمالشرقی و غربمیانه است. جنگ داخلی آمریکا اگرچه بردهداری را ـقانوناً_ از میان برداشته بود، اما میراث نژادپرستانهای به یادگار گذاشت که بعدها به قانون «جیم کرو» معروف شد. جنوب در طول دههی ۱۸۷۰ بر سیاستهای جداییطلبانه اصرار میورزید و کوکلاکسها بارها فریاد زده بودند با سیاهها در نهایت تنها برابرند و نه همزیست. شعار «جدا ولی برابر» یادگار همین دورهی تاریک است که قربانیان بسیاری گرفت و جمعیتی عظیم را در طلب امنیت راهی شمال کرد. لارنس تنها ۲۳ سال داشت که مجموعه را تمام کرد، اولین سیاهی بود که به گالری نیویورک میرسید و شهرت ملی برای خود دستوپا کرده بود، شهرتی که بعدها او را بیشازپیش وامدار تاریخ سیاه کرد.
مجموعهی «مهاجرت» در فرم متأثر از کوبیسم در ایده تأثیرپذیرفته از جنبش مقاومت هارلم بود؛ جنبشی که بنا بود حافظ هنر سیاه باشد. مجموعهی پرآوازهی هنرمند از این منظر جالبتوجه بود که از اولین کنشگریهای تاریخ سیاه بهحساب میآمد. تاریخ سیاه، گرایشی حاشیهای و مهجور از تاریخ آمریکا بود و همین بسیاری از دغدغهمندان را مجاب کرده بود که با آنچه در آن مهارت دارند به میدان بیایند؛ برخی با هنر، برخی با کار اجتماعی و برخی با پویشهای مدنی. لارنس با همهی مقاومتی که در مورخ نامیدن خود نشان میداد، نامی پیشرو و اثرگذار در روایتگری تاریخ سیاه بهحساب میآمد.

جیکوب لارنس | مجموعهی «مهاجرت» | تابلوی اول: در طول جنگ جهانی اول مهاجرت بزرگی توسط آمریکاییـآفریقاییهای جنوبی به شمال صورت گرفت | 1940ـ 1941 | © The Jacob and Gwendolyn Lawrence Foundation, Seattle / Courtesy of The Philips Collection | منبع: www.artsy.net
آنچه مجموعهی «مهاجرت» را تأثیرگذار میکرد، تکثر آن بود؛ سوژهها حقیقی و بیشمار بودند، خلاف رویکرد متداول هنر که سوژههای زن و سیاه در شمایلی ازپیشتعیینشده تصویر میشدند یا عمدتاً در منظره غایب بودند، لارنس زنان و مردانی را تصویر میکرد که نهتنها از عرصهی هنری، بلکه از تاریخ مکتوب آمریکا نیز کنار گذاشته شده بودند. زنان و مردانی معمولی که در جابهجایی جان باخته یا بعد از رسیدن به شیکاگو و پیتسبورگ با چالشهایی نو مواجه شده بودند. اگرچه فیگورها هیچکدام شمایلی منفعل بهخود نگرفته بودند، لارنس جوان تاریخ مقاومت را تصویر کرده بود و چهبسا که همین تفاوت روایتگری یک سیاه از تبعیض باشد. ظلم اگرچه به ما حقنه شده است، بااینحال ما، سیاهان آمریکا، به اشکال مختلف تاب آوردهایم و زمینی برای مقاومت ساختهایم.

جیکوب لارنس | مجموعهی «مهاجرت» | تابلوی یازدهم: قیمت موادغذایی بهدلیل جنگ دوبرابر شده است | 1940ـ 1941 | © The Jacob and Gwendolyn Lawrence Foundation, Seattle / Courtesy of The Philips Collection | منبع: www.artsy.net
مجموعهی «مهاجرت» توجه بسیاری را بهخود جلب کرد. عدهای آن را یک روایت سینمایی خواندند؛ السا اسمیتگل (Elsa Smithgall)، متصدی ارشد خانهی حراج فیلیپس، هنوز هم معتقد است که نقاشیها درست مشابه استوریبرد قالببندی شدهاند. تابلوی اول پالتی ساده و مختصر دارد، رنگها محدود و مسافران بیچهرهاند و از سه بندر شیکاگو، نیویورک و سنتلوئیس، مراکز اصلی شمال، وارد آمریکای صبورتر میشوند. یکی از انگیزههای مهم مهاجرت، کمبود نیروی کار بود که صنایع شمالی در آن زمان با آن مواجه بودند. کارگران سفیدپوست سرگرم جنگ جهانی اول بودند و تقاضای اروپا برای کالاهای آمریکایی هم تغییری نکرده بود، این شد که کارفرمایان شمالی بهفکر استخدام کارگران سیاه افتادند.
تابلوهای بعدی کودکی را تصویر میکنند که به نانی که مادر سر میز میبرد خیره شده است، یا رستورانی را میبینیم که با روبانی زرد تفکیک نژادی شده است. زیرنویس هر تابلو کمکمان میکند تا واقعه را دقیقتر بهخاطر بسپاریم. قیمت موادغذایی بهدلیل جنگ دوبرابر شده است و قوانین نانوشتهی جداسازی مصرانه اجرا میشوند. بحران مسکن، نزاعهای نژادی، جنبش کارگران سیاهپوست و اعتصاب، مضامین تابلوهای بعدیاند که جنبههای متعدد زندگی کارگر سیاه را در شمال فاش میکنند. مجموعهی «مهاجرت» ابتدا بهقصد آموزش تاریخ سیاه به کودکان خلق شده بود.
لارنس باور داشت که هر کودک آمریکایی، از هر نژاد و گروهی باید میراث خود را بشناسد. بااینحال جامعهی مخاطبان لارنس از کودکان فراتر رفت و گفتوگویی جدی پیرامون تاریخ سیاه در آمریکا شکل گرفت؛ گفتوگویی که بعدتر و با موج مهاجرت دوم، دوباره نام او را بر سر زبانها آورد. لارنس میراثی تصویری را بهیادگار گذاشته بود تا جامعهی آمریکا همیشه به تبعیضها، چالشها و دیگریسازیهایی که در خود بازتولید میکند آگاه بماند.
منابع:
- lawrencemigration.phillipscollection.org/culture/introduction
- www.artsy.net/article/artsy-editorial-closer-jacob-lawrences-migration-series-masterpiece-made-23
- www.britannica.com/biography/Jacob-Lawrence
- mymodernmet.com/jacob-lawrence-art
- www.artnews.com/art-news/artists/jacob-lawrence-who-is-he-famous-works-1234574622/amp
تصویر کاور و اسلایدر:
- www.artsobserver.com