«عزیزم، من خانه هستم!»؛ خانهای برای سکنی گزیدن
01 آبان 1400هدی زرباف در آخرین نمایش انفرادی خود که در سال ۱۳۹۹ در دستان +2 برگزار شد، با چیدمانها و آثار چندرسانهای به زیست پساقرنطینه و درک متفاوت انسان از تجربهی قرنطینه در خانه پرداخت. هرکدام از این آثار بخشی از خانهی هنرمند را به شیوهای متفاوت در محیط گالری بازسازی میکرد.
آثار مجموعهی «عزیزم، من خانه هستم!» پیوستگی محکمی با یکدیگر دارند و هرکدام تکهی پازلی از این خانه هستند، بهگونهای که صحبت دربارهی هر بخش شامل کل مجموعه نیز میشود. اما میتوان گفت کلید مواجهه با این مجموعه در نامگذاری آن نهفته است. با گذر از بخش اول نام مجموعه یعنی «عزیزم»، با یک بازی زبانی مواجه میشویم: «من خانه هستم!»

هدی زرباف | چیدمان نمایش «عزیزم، من خانه هستم!» | 1399 | پلاس2
هدی زرباف در اینجا با زیرکی خود را بهمثابه خانه در نظر گرفته است. قرنطینه رابطهی فرد با خانه را تغییر میدهد. حبس شدن اجباری در مکانی که آن را خانه مینامیم، این سؤال بیجواب را که «خانه کجاست؟» متحول میکند، با حکمی مشخص محیط اطراف را خانه مینامد و این سؤال فلسفی را به ریشخند میگیرد. این حکم باعث از بین رفتن تمایز بین انسان و خانه میشود. فرد گیرافتاده در این مکان، زمان بیشتری را برای تأمل پیرامون خود و آنچه با نام خانه ساخته است، دارد. جزئیات اینبار رنگ دیگری بهخود میگیرند و نشانگر چیزی فراتر از قبل هستند. با اینرویه فرد حضور خود را در جایجای این مکان میبیند و زنجیرهای که او را به اشیا و محیط اطراف متصل کرده است، نمایان میشود. این گرهخوردگی ترکیب خود/خانه را میسازد و نامگذاری مجموعه را شکل میدهد. خود/خانه دیگر مرزپذیر نیست. چیزی بینابینی است که مدام در حال بازتعریف و گسترش مرزهاست. دیگر جغرافیا نمیپذیرد و نمیتوان آن را در چهارچوبی مشخص تعریف کرد. خود را جدا از تحولات اطراف نمیبیند و برخوردهای بدن با اشیا را نه جزئی منفصل از بدن، که در کلیت زنجیرهی اتصالات قرار میدهد.
نامگذاری مجموعهی «عزیزم، من خانه هستم!» بخشی جداییناپذیر از تکتک آثار آن است که کنار هم قرار گرفتن آنها را به چیزی ورای ساخت یک خانه در محیط گالری تبدیل میکند و در جایجای آن خود را نشان میدهد.
تصویر کاور و اسلایدر:
- www.dastan.gallery