«بریدهشده با چاقوی آشپزخانه»: مروری بر فوتومونتاژهایی از هانا هوش، هنرمند زن جنبش دادا برلین
01 اسفند 1401دادائیسم آلمانی مانند بسیاری از عرصههای هنر اروپا باشگاهی مردانه بود. ابتدای قرن بیستم، سالهای تولد رویکردی نو نسبتبه فوتومونتاژ بهحساب میآمد. جمعی از هنرمندان اروپایی تصاویری که در رسانههای عمومی منتشر میشد را کنار هم چیده بودند تا حرفی نو دربارهی خلق هنری در آن لحظهی تاریخی اروپا بزنند. نتیجهی نهایی مجموعهای بود که نهتنها سرنخی به جهان سیاسی خالقان اثر میداد، بلکه فرهنگ بصری اروپای اوایل قرن بیستم را هم نمایندگی میکرد؛ مجموعهای که بعدتر آغازگر دادائیسم قلمداد شد.
دادائیسم پاسخی بود به آنچه انسان در جنگ جهانی اول بهتماشا نشسته بود. اروپای پساروشنگری با آرمان برتری عقل و اندیشه، موطن حمام خونی کمنظیر بود. مکتب دادا پیمان بسته بود که از همین عقل بگریزد و عزمی بنیادستیزانه برای مبارزه با قراردادها و نهادهای هنریِ موجود را بهنمایش بگذارد. بااینهمه آنچه این هنرمندان «عصیان علیه ساختارهای هنری» یا دادائیسم نامیدند، آن اندازه که فرانسیس پیکابیا، هنرمند فرانسوی، ادعا کرده بود، خالی از مضامین پیشین نبود. دادائیسم آلمانی عرصهی هنرورزی جورج گروس، رائول هاوسمان، کورت شویترز و دیگر مردان هنرمندی بود که در فرم و محتوا نیز به مضامین مردانه متعهد بودند. یکی از معروفترین آثار این دوره بهقطع «منتقد هنر» هاوسمان است که مردی را بهتصویر کشیده که مدادی عظیم در دست دارد، مدادی که درست موازی فاق او تصویر شده تا به نمادی فالیک تبدیل شود؛ نمادی که قدرت، هنر و مردانگی را بههم پیوند میزند.

هانا هوش و رائول هاوسمان در اولین نمایشگاه بینالمللی دادا | برلین | 1920 | منبع: www.khanacademy.org
هانا هوش، هنرمند آلمانی، از معدود اعضای زن جنبش دادائیسم است که توسط حلقهی اصلی مکتب دادا بهرسمیت شناخته شده، رسمیتی که البته بیش از یکدهه از هنرمند زمان گرفت. هوش شیشهگری و طراحی کتاب میخواند و برای همراهی با صلیبسرخ در جنگ، در روند تحصیل وقفهای کوتاه ایجاد کرده بود. اتمام جنگ او را مجدد به برلین کشاند و فرصتی فراهم کرد تا با حلقهی هنرمندان مکتب دادا آشنا شود.
هوش ابتدا معشوقهی هاوسمان بود، معشوقهای که حلقهی هنرمندان عصیانگر مدعی بودند بهتر است به نقش خود قانع بماند. هوش با استعداد و درخشان بود و آلمان پساجنگجهانی را از منظری فمنیستی بهتصویر میکشید؛ بااینحال حلقهی هاوسمان اجازهی مشارکت در اولین نمایشگاه بینالمللی دادا در برلین را به هوش نداد و نادیدهانگاری تا جایی پیش رفت که هانس ریشتر، هوش را تنها «دختری خوب» معرفی کرد؛ موصوف و صفتی آشنا برای بیشتر بهحاشیه راندن هنرمندان زن.
سنتی که نهتنها در هنرمندان وفادار به مکتب دادا رایج بود، بلکه بعدتر در تاریخنویسی جنبش در دههی ۱۹۵۰ هم توسط تاریخنگاران مرد منعکس شد. بااینهمه هوش اولینبار یکی از ماندگارترین آثارش، یعنی «بریدهشده با چاقوی آشپزخانه» را در همین رویداد بهنمایش گذاشت.
در مواجههی اول این اثر مجموعهی آشفتهای است از تصاویر بیربط که تنها در پالت رنگی با هم نقطهی اشتراک دارند؛ نمایندهای تمامقد برای آنچه بعدتر مورخان «زیباییشناسی هانا هوش» نامیدندش.

هانا هوش | بخشی از «بریدهشده با چاقوی آشپزخانه» | ترکیب مواد | 1919-1920 | منبع: www.khanacademy.org
بسیاری معتقدند مواجههی اول با هنر همیشه مواجههی درستتر است. بر این جمله تردید و تشدید بسیاری میتوان گذاشت، بااینحال در خصوص هوش بهنظر میرسد هنرمند پیام اثر را در همین مواجههی آغازین مخاطب با شیء هنری میجسته و قصد داشته است با ترکیببندی آشفتهی شمایلها و چهرهها، زندگی بیهوده پرسروصدای مدرن را مصور کند. کافی است قدری دقیقتر باشید تا ماشینها و آدمهای هوش بهچشمتان بیاید، ماشینها و آدمهایی که بر خط افق شوریدهاند و یا معلقند یا در جایی هستند که نباید و قرار است تنش قرنبیستمی انسان و ماشین را نمایندگی کنند.

هانا هوش | «دختر زیبا» | ترکیب مواد | 1920 | منبع: www.artsy.net
بهعلاوهاینکه سویههای فمنیستی هنر هوش در همین اثر هم قابلمشاهده است. نقشهی اروپای گوشهی اثر نهتنها اضطراب قارهای، بلکه کشورهایی را در مرکزتوجه قرار داده که زنان در آن حق رأی داشتهاند. توجهی که بعدتر به سنتی ادامهدار در کارهای هوش بدل شد.
زنان آلمان اگرچه در سال ۱۹۱۹ که اثر خلق میشد حق رأی داشتند، اما همچنان (نهچندان دور از امروز) در وضعیتی نابرابر با مردان قرار داشتند. کار بازتولیدی، دستمزد حداقل معیشتی و ناامنی اقتصادی و مشارکت سیاسی محدود، مضامین اصلی آثار هوش بودند. هنرمند تصویر افسانهای «زن جدید» را بر هم زده بود؛ زنی که بیرون از خانه کار میکرد، لباسهای راحتتر میپوشید و وقت زایمان با احتمال مرگ کمتری مواجه بود. زنان آثار هوش زنانی اینجهانی بودند، چهرههایی که اگرچه بهسبب فرمی که هنرمند برگزیده بود شمایلی منسجم را بهتصویر نمیکشیدند، اما مابهازای بیرونی داشتند.
فوتومونتاژ «دختر زیبا» که کنایهای عیان به امثال ریشتر بهحساب میآمد، زنی را نشان میداد که بهجای سر یک لامپ بالای گردن دارد. لاستیک ماشین، اهرم، آرم چند شرکت، موهای آرایششده و البته ساعتهای جیبی، بیهیچ قاعدهی معینی در اطراف زن چیده شدهاند تا تصویر زن مدرن آلمانی را عیان کنند، زنی که از فردیت خالی است و به ابزاری جدید برای درآمدزایی بدل شده است. هوش منتقد ساختارهای پدرسالارانه بود و چه نمادی پدرسالارانهتر از سرمایهداری؟ آنچه از هوش، امروز و حالا برای ما به یادگار مانده، نهتنها فرم هنری منحصربهفرد او، بلکه دغدغهی ابدی او به روایتگری تجربههای خارج از چهارچوبهای پدرسالارانه است.
منابع:
- www.khanacademy.org/humanities/art-1010/dada-and-surrealism/dada2/a/hannah-hoch-cut-with-the-kitchen-knife-dada-through-the-last-weimar-beer-belly-cultural-epoch-of-germany
- www.artsy.net/article/artsy-editorial-radical-legacy-hannah-hoch-one-female-dadaists
- www.thecollector.com/hannah-hoch-derman-dada-artist
تصویر کاور و اسلایدر:
- berlinischegalerie.de