icon2
اتصال اینترنت خود را بررسی کنید.

نگاهی به نمایش آثار «واسیلی کاندینسکی» در موزه‌ی گوگنهایم نیویورک

نویسنده : آناهیتا فرشچی

زمان خواندن : 8 دقیقه

موزه‌ی گوگنهایم نیویورک 18 اثر نقاشی و چاپ از واسیلی کاندینسکی را که در مجموعه‌ی خود دارد، از تاریخ 8 اکتبر 2021 تا 5 سپتامبر 2022 به نمایش گذاشته است. بعد از ده‌سال طرفداران کاندینسکی می‌توانند مجموعه‌ی قابل‌توجهی از آثار او را در قالب چیدمانی جذاب مشاهده کنند. مخاطب می‌تواند با آثار او به‌ترتیب زمانی در مسیر مارپیچ موزه پیش برود، با این تفاوت که این ترتیب زمانی که به انتخاب مِگان فُونتانِلا (Megan Fontanella)، نمایش‌گردان بخش هنرهای مدرن موزه‌ی گوگنهایم، صورت گرفته، برخلاف معمول است. مسیر در بدو ورود از آثار متأخر کاندینسکی آغاز شده و هرچه به‌سمت بالا پیش می‌رود، به آثار اولیه‌ی او ختم می‌شود. اگر این مسیرِ مواجهه با روند خلق هنرمند را دوست نداشته باشید و مسیر معمول را ترجیح بدهید، می‌توانید از طبقه یا درواقع حلقه‌ی آخر ساختمان موزه با آثار اولیه‌ی او شروع کنید و تا پایین به آثار متأخر او برسید.

Several Circles Wassily Kandinsky | 1926 | Oil on Canvas | 140.7 x 140.3 cm

عنوان این نمایش «واسیلی کاندینسکی: حول دایره‌ها» (Vasily Kandinsky: Around the Circles) انتخاب شده است. کاندینسکی توجه خاصی به فرم دایره داشت و در آثارش از آن بسیار استفاده کرده است. او درباره‌ی این فرم این‌طور نوشته که دایره فرم بسیار کامل و پیچیده‌ای است؛ از این لحاظ که در عین این‌که تداعی‌کننده‌ی سکون است، در خود دارای حرکت نیز هست. عنوان نمایش با توجه به این مسئله، در کنار ساختار موزه‌‌ی گوگنهایم که آثار حول دایره‌های یک مارپیچِ صعودکننده چیده شده‌اند، می‌تواند هوشمندانه و دوسویه باشد. البته توضیح خود موزه درباره‌ی انتخاب عنوان نمایش، مسئله‌ی اول، یعنی اهمیت این فرم برای کاندینسکی بیان شده است. هرچند در جای سومی هم دایره به‌شکلی مستتر در این نمایش حضور دارد، که بعد به آن می‌پردازیم.

تمرکز گوگنهایم در توضیح این مجموعه بیش‌تر بر جابه‌جایی‌های مکرر کاندینسکی و تأثیر این جابه‌جایی‌ها در آثارش بوده است. کاندینسکی به‌دلیل شرایط سیاسی و اجتماعی متغیر آن زمان، دوبار از روسیه به آلمان تغییر مکان ‌داد و در اواخر عمر در فرانسه ساکن شد. هرچند در بیانیه‌ی این نمایش اشاراتی به گرایشات معنوی کاندینسکی شده، اما بیش‌تر توضیحات و تحلیل‌های آن مربوط به تغییر فرم‌های استفاده‌شده در آثار هنرمند با تأثیرپذیری از مکان زیست اوست. گوگنهایم در بیانیه‌ی خود بیان می‌کند که کاندینسکی مستقل از شرایط اجتماعی و سیاسی محیط خود به خلق آثارش می‌پرداخت و هدف و تمرکز اصلی او را پیروی از «نیاز درونی» هنرمند می‌داند؛ موضوعی که کاندینسکی همیشه بر آن تأکید داشت و در کتاب «معنویت در هنر» خود نیز بسیار به آن پرداخت. باوجوداین گوگنهایم در تحلیل آثار کاندینسکی بیش‌تر به تأثیر مکان و علاقه‌اش به علوم مختلف توجه می‌کند. به‌طورمثال اثر «چندین دایره» را تحت‌تأثیر دوران زندگی او در آلمان و تدریس در باهاوس تحلیل و بررسی کرده است؛ یا مثلاً حضور بسیارِ دایره‌ها و اشکال هندسی‌ در آثار این دوره‌ی او را نشئت‌گرفته از فضای آن زمانِ هنر آلمان، باهاوس و هم‌چنین ارتباطش با جریان آوانگارد روسیه می‌داند. 

ایتیل عدنان | موزه‌ی گوگنهایم | نیویورک

در دورانی که اهمیت گرایشات و باورهای کاندینسکی در خلق آثار انتزاعی‌اش دیگر امری پوشیده نیست، گوگنهایم با تحلیلی به‌نسبت فرمالیستی و ارجاع به تأثیرات مکانی، علایق او به علوم مختلف و اشاره‌ای مختصر به گرایشات معنوی و اساس فکری او، که مبنای خلق این آثار بوده‌اند، به‌ نظر برخوردی محافظه‌کارانه در توضیح خلق هنری کاندینسکی دارد. این در حالی‌ست که به‌ویژه کاندینسکی اثر نام‌برده یعنی «چندین دایره» را در حالت خودبه‌خودی خلسه در مراقبه خلق کرده است. روشی که او تحت‌تأثیر ذن بودیسمی پیش گرفت که از طریق تئوسوفی با آن آشنا شده بود. تأثیرات کاندینسکی از چنین سیستم‌های اعتقادی، به‌خصوص تئوسوفی و کتاب مصور «شکل افکار» (Thought Forms) اثر آنی بزانت (Annie Besant) و چارلز لیدبیتِر (Charles Leadbeater)، دو تن از شخصیت‌های مهم تئوسوفی، بوده است. او از مطالعات این‌چنینی خود در این حوزه‌ها یادداشت‌های مرتب برمی‌داشت، تمرینات ذهنی آن‌ها را نیز انجام می‌داد و نتایج را در همین یادداشت‌ها ثبت می‌کرد. او در این یادداشت‌ها ارتباطی که بین این مطالعات و هنر در نظر داشت را بیان کرده و بسیاری از آن‌ها در کتاب معروفش، «معنویت در هنر» آمده است. کاندینسکی هم‌چنین آثاری مانند «زنی در مسکو» را با توجه به چنین مطالعاتی خلق کرده و در یادداشت‌های خود نیز به این موضوع اشاره کرده است.

Wassily Kandinsky | Painting with White Borders | 1913 | Oil on Canvas | 140.3 × 200.3 cm | source:www.wassilykandinsky.net

در کنار نمایش آثار کاندینسکی، آثار سه هنرمند معاصر دیگر نیز به‌طور هم‌زمان در گوگنهایم به نمایش در آمده است. ایتیل عدنان (Etel Adnan)، جنی سی جونز (Jennie C. Jones) و سیسیلیا وکیونا (Cecilia Vicuna)، هنرمندان زنی هستند که با توجه به نوع برخوردشان با فرم، رنگ و فضا انتخاب شده‌اند. هر سه مانند کاندینسکی از وطن خود مهاجرت کرده‌ و آثاری که در این موزه هم‌زمان با مجموعه‌ آثار کاندینسکی به نمایش در آمده است، به موضوع تأثیر مکان‌های پراهمیت در شکل‌گیری آن‌ها می‌پردازند. گوگنهایم با تمرکز بر تابلوی «نقاشی با مرز سفید» (Painting with White Border) کاندینسکی، توجه مخاطب را به کاربست موتیف‌های مرتبط با وطنش ـ روسیه ـ و ترجمه‌ی آن‌ها به زبان انتزاعی مخصوص‌به‌خود، جلب می‌کند. فایل صوتی موزه درباره‌ی این اثر چنین توضیح می‌دهد که او در مرکز نقاشی، سواری بر اژدها یا ماری بزرگ را به تصویر درآورده که درواقع همان جورج شهید در مسیحیت است؛ با نیزه‌ای بلند به‌سمت اژدهایی در سمت چپ تصویر. منظور از نیزه همان خط سفید و واضحِ وسط تصویر است و هم‌چنین در بالای سمت چپ نقاشی، خطوط سیاه قوس‌دار نشان از اسب‌ها هستند. به‌ این شکل گوگنهایم از لحاظ برخورد با مکان‌ ارتباطی میان کاندینسکی و سه هنرمند دیگر برقرار می‌کند. جالب این‌جاست که سایت موزه پس از توضیحاتی درباره‌ی چند اثر از کاندینسکی و این هنرمندان، خلق آثاری به همین روش را در رابطه با مکان‌هایی که برای مخاطب مهم است، پیشنهاد می‌دهد که این درنهایت به درگیری بیش‌تر مخاطب با آثار و درک بهتر او از آن‌ها کمک می‌کند. حتی اگر چنین فعالیتی را انجام ندهیم، در یک لحظه فکر کردن و به‌خاطر آوردن مکان‌هایی که جایگاه ویژه‌ای در ذهن‌مان دارند و تصورِ به تصویر کشیدن‌شان به زبان انتزاعی، باعث درک متقابل و درگیری بیش‌تر ما با موضوع می‌شود.

اگر به کاندینسکی علاقه دارید و یا تنها کتاب «معنویت در هنر» او را خوانده باشید، حتماً از تلاش او برای پیدا کردن ارتباطی دوسویه میان رنگ‌ها با صداها، و نقاشی با موسیقی آگاه هستید. کار جالب دیگری که گوگنهایم در این نمایش انجام داده این است که از هنرمندِ درامر و آهنگ‌ساز جوان، زِین رُدولفو (Zane Rodulfo)، خواسته تا با الهام‌ از آثار کاندینسکی در این مجموعه اثری خلق کند. ردولفو نیز هنرمندی مهاجر از آمریکای مرکزی است که درحال‌حاضر در نیویورک زندگی می‌کند و او هم مانند کاندینسکی دیدگاهی معنوی درباره‌ی هنر دارد. او برای خلق اثر موسیقی، در کنار الهام از این مجموعه و مطالعه‌ی «معنویت در هنر»، به ارجاعات کاندینسکی از رنگ‌ها و فرم‌ها به نت‌ها و یا اصوات سازهای گوناگون توجه داشته است. به‌طورمثال آبی تداعی‌کننده‌ی صدای ارگ یا فلوت، زرد صدای ترومپت و شادی‌آور، و سیاه تداعی‌کننده‌ی سکوت هستند.

Wassily Kandinsy | Capricious Forms | 1937 | Oil on Canvas | 88.9 x 114.8 cm

«اشکال متغیر» (Capricious Forms) یکی از آخرین آثار خلق‌شده‌ی کاندینسکی است. این اثر با رنگ‌های پاستلی و فرم‌های بیوفورمیک، روی سطحی هلویی‌رنگ تشکیل شده است. این فرم‌ها با روی‌ هم قرار گرفتن لایه‌های مختلفِ رنگ‌های به‌نسبت شفاف و دورگیری‌هایی فکرشده که در طول یک فرم تغییر رنگ دارند، در آثار پیشین او دیده نمی‌شوند. از نظر نمایش‌گردان مجموعه، این اثر تحت‌تأثیر علاقه‌ی بسیار کاندینسکی به علوم طبیعی، جانورشناسی و گیاه‌شناسی خلق شده‌ است که در اواخر عمر خود تصاویر بسیاری از مجلات علمی در این زمینه را جمع‌آوری می‌کرد. در آخر، نکته‌ی حائز اهمیت و جالبی که در این نمایش به آن توجه شده است، روند خلق هنری کاندینسکی از هنر بازنمایانه به انتزاع صرف است. همان‌طور که در گرداگرد مسیر مارپیچ موزه با آثار او در زمان پیش می‌رویم، هرچند انتظار روندی خطی از آثاری بازنمایانه تا را انتزاع داریم، اما با چنین چیزی مواجه نمی‌شویم. بلکه دقیقاً مانند حلقه‌های پشت‌هم صعودکننده‌ی ساختمان موزه، روند خلق کاندینسکی نیز دایره‌ای‌ست و در طول دوره‌های مختلف به شیوه‌ی سابق خود، مستقل از زمان و مکان، بازگشته، آثاری بازنمایانه و اکسپرسیونیستی خلق کرده و سپس دوباره به انتزاع پرداخته است. اما در همین روند دایره‌ای و رفت‌وبرگشتی نیز تغییر در آثارش مشهود است. با تمرکز بر آخرین اثر او در این مجموعه که در سال 1937 خلق شده است، گوگنهایم سفر کندوکاوانه‌‌ی هنری کاندینسکی را این‌گونه تفسیر می‌کند: شاید تبدیل فرم‌های هندسی‌ای که کاندینسکی در دوره‌ی باهاوس خود خلق کرد به این فرم‌های بیوفورمیک را بتوان به‌عنوان نگاه مثبت امیدوار او به تولدِ معنوی دوباره و نوزایی تفسیر کرد. برداشتی که با توجه به سیر خلق آثارش و نگاه معنوی و درعین‌حال علمی او به هنر و ارتباطش با اصل انسانی، کاملاً هماهنگ و قابل‌تفکر است.

 


 

تصویر کاور واسلایدر:

  • www.guggenheim.org
bktop