icon2
اتصال اینترنت خود را بررسی کنید.

فرشید ملکی: نقاشی با نگرش متمایز

نویسنده : نفیسه صالح‌آبادی

زمان خواندن : ۷ دقیقه

در سال هزاروسیصدوبیست‌دو شمسی در تهران متولد شد و بعدها نام او در بین شاخص‌ترین هنرمندان نسل دوم مدرنیسم قرار گرفت. فرشید ملکی، هنرمندی که آثارش در طی دوران حرفه‌ایِ فعالیتش نه‌تنها با یکدیگر متفاوت‌اند بلکه با هیچ نقاشی دیگری از هم‌نسلانش نیز شباهتی ندارند. خودش می‌گوید بیشتر دوران کودکی‌اش را در کنار پدر و برادرش در محله‌ی لشکر حوالی خیابان درختی تهران گذرانده است. فرشید ملکی روزهایی از هشت‌ سالگی‌اش را به‌خاطر می‌آورد که در حیاط بزرگ خانه‌ی مادرش برای اولین بار دست به قلم گرفته است. بعدها این کار به یکی از سرگرمی‌های کودکانه‌اش بدل شد و از روی جلد مجلات، پرتره‌های هنرپیشه‌ها را با مداد رنگی بر روی کاغذ می‌آورد. او دوران متوسطه را در دبیرستان شرف و در رشته‌ی ریاضی گذراند ولی گرایشش به نقاشی را هم‌چنان حفظ کرد. پس از آن، دورانی را به‌عنوان گرافیست در موسسه‌ای تبلیغاتی به نام گردونه مشغول به کار بود و در همان‌جا با رویین پاکباز، نقاش و تاریخ‌نگارِ معاصر، آشنا شد. به‌واسطه‌ی تشویق‌های پاکباز برای ادامه‌ی تحصیلاتِ آکادمیک، فرشید ملکی وارد دانشکده‌ی هنرهای زیبا شد. دوران کارشناسی‌اش حدود شش سال طول کشید و خودش می‌گوید فعالیتش در این فضا تأثیر چندانی بر روی سبک کاری و نقاشی‌اش نداشته است. اما همین حضور در فضای دانشکده، واسطه‌ای برای آشنایی‌اش با افرادی مانند منصور قندریز، مسعود عربشاهی، محمدرضا اصلانی، مهدی سحابی، منوچهر صفارزاده و ... بود که بعدها به‌عنوان شاخص‌ترین هنرمندان دوران معاصر از آن‌ها یاد شده است. فرشید ملکی هم‌زمان که در دوره‌ی لیسانس مشغول به تحصیل بود، کارهای گرافیکی‌اش را نیز به‌عنوان حرفه‌ی شغلی ادامه می‌داد.

در طول دوران تحصیلش به عضویت یکی از گالری‌های فعال آن دوران به نام تالار ایران درآمد و با جمع یازده نفره‌ای شامل منصور قندریز، نقاش، محمدرضا اصلانی، نویسنده و کارگردان، محمدرضا جودت، معمار و هنرمند تجسمی و ... و به کوشش رویین پاکباز دوره‌ای جدید را برای این گالری رقم زدند. برگزاری رویدادهای هنری، نمایش‌های انفرادی و چاپ نشریه از جمله فعالیت‌های مستمر تالار ایران در آن دوران بود که بعدها به‌دلیل مرگ دل‌خراش منصور قندریز و با یاد او به تالار قندریز تغییر نام داد. اولین نمایش انفرادی آثار فرشید ملکی نیز در سال ۱۳۵۲ در همان‌جا برگزار شد. اعضای تالار قندریز همگی شناختی عمومی از هنر روز آمریکا و اروپا داشتند که همین موجب شده بود تا از خلق آثاری حمایت کنند که هم ریشه در هنر گذشته داشتند و هم با حلقه‌هایی به هنرهای معاصر زمانه‌ی خود پیوند می‌خوردند. برخلاف نگاهی که مکتب سقاخانه‌ در همان سال‌ها نسبت به هنر پی گرفته بود. 

فرشید ملکی | بدون عنوان | 1352 | ترکیب مواد | 78 × 63 سانتی‌متر

 به‌طور کلی آثار فرشید ملکی را می‌توان در دو دوره‌ی کاریِ متفاوت دسته‌بندی کرد. اولین دوران مربوط‌به زمانی بود که در تالار قندریز مشغول به فعالیت بود. هانیبال الخاص پس از دیدن آثار فرشید ملکی، آن‌ها را دارای شباهت‌هایی به توتم‌های آفریقایی و بافت‌های آن‌ها دانسته است. الخاص در مورد آثار اولیه‌ی فرشید ملکی چنین گفته است:

«ملکی به‌طور خودبه‌خودی و ذاتی آفریننده‌ی نقش است. در وهله‌‌ی اولِ نگاه به نقش‌هایش، خیال می‌کنی حتما از سنت‌هایی مثل نقش‌های بومی ایران ، مکزیک یا سرخ‌پوستان تقلید کرده است. ولی وقتی می‌فهمی تقلیدی در کار نیست تعجب می‌کنی که چگونه یک فرد به‌تنهایی به سلیقه‌ی چند‌صد‌ساله‌ی قبیله‌ای رسیده است. این استعداد ذاتی ملکی را که چنین راحت زیباترین بافت‌ها را می‌آفریند و به‌وسیله‌ی نقطه‌، خطوط ساده و اشکال دو بعدی هندسی طرح‌هایی این چنینی خلق می‌کند را باید ارج نهاد.»

سیر فکری فرشید ملکی در دوران اولیه‌ی کارش ریشه‌هایی در سنت‌های شرق داشت. عناصری مانند موتیف‌های تکرارشونده، تداوم‌شان در جهات مختلف اثر، عمودی بودن کارها و ... . اما کم‌کم با پیشرفت و پختگی بیشتر در کارش به‌جای تأثیرپذیریِ مستقیم از عناصر هنری دوران گذشته، تلاش کرد تا در روندِ خلق آثارش آزادانه‌تر پیش برود و اجازه دهد تا این عناصر خودبه‌خود در کارهایش نمود پیدا کنند.

از همین زمان بود که دوره‌ی دوم کاریِ فرشید ملکی آغاز شد. دورانی که با ذهنی رها و آزاد به تولید تصاویری فی‌البداهه روی آورد. کارهایی که بدون هیچ‌گونه پیش‌زمینه‌ی فکری با یک خط ساده شروع می‌شدند و کم‌کم شکل پیدا می‌کردند. تجربه‌ای منحصربه‌فرد که بی‌شباهت با ناب و بی‌غرض بودن نقاشی های کودکان نبود. فرشید ملکی هرچه بیشتر در این دوران تازه‌ی کاری پیش می‌رفت، عناصر بداهه‌پردازی و رنگ در نقاشی‌هایش برجسته‌تر می‌شدند. علاوه‌بر این فضای هنرهای تجسمی که پس از دوران کارشناسی در دانشگاه تجربه کرد، تأثیر مهمی بر روی روند کاری‌اش در دوره‌ی دوم فعالیت حرفه‌ای ملکی داشت. 
او با اتمام تحصیلات در دوران لیسانس، به سربازی رفت و پس از آن در تلوزیون ملی ایران به‌عنوان طراح دکور مشغول به کار شد. در همان دوران برای آشنایی با تلوزیون بی‌بی‌سی لندن از سمت تلوزیون ملیِ ایران بورسیه شد تا به انگلستان برود. همین سفر موجب شد تا فرشید ملکی به مدت چهار سال در انگلیس ماندگار شود و تحصیلات تکمیلی خود را در دانشگاه ردینگ (University of Reading) ادامه دهد. درست هم‌زمان با وقوع انقلاب در ایران بود که فرشید ملکی دوران کارشناسی ارشد نقاشی خود در لندن را به پایان رساند و به ایران بازگشت. یکی از دلایل بازگشت او بورسیه‌ای بود که از دانشگاه فارابی دریافت کرده بود و باید به‌‌ازای آن در این دانشگاه تدریس می‌کرد. دوران رسمی تدریس هنر برای فرشید ملکی از همان زمان آغاز شد ولی مدت زیادی طول نکشید که به دلایلی از جمله هم‌زمانی با انقلاب فرهنگی، از کار تدریس برکنار شد. البته این دوران مدت زیادی طول نکشید و در سال ۱۳۶۲ و پس از وقفه‌ای سه‌ساله، دوباره به دانشگاه بازگشت. 
او در طول سال‌های پس از دهه‌ی شصت، تدریس در دانشگاه‌های الزهرا، فارابی و دانشگاه آزاد اسلامی را ادامه داد و عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران نیز بود. علاوه‌بر این هم‌کاری‌هایی را نیز با گالری‌های ایرانی از جمله گالری گلستان، آریا، هور، امکان و طراحان آزاد داشته است و آثار خود را در آن‌ها به نمایش گذاشته است. 

فرشید ملکی | بدون عنوان | 1398 | راپید روی کاغذ مشکی | 35 × 50 سانتی‌متر

شاید بتوان گفت درخشش آثار فرشید ملکی در عرصه‌ی هنرهای تجسمی ایران با پی‌گرفتنِ سبکی شخصی در نقاشی‌هایش آغاز شد. زمانی که با وجود قلم‌زنی‌های بداهه‌اش، آگاهانه در تلاش بود تا به رویکردی متمایز در هنر دست پیدا کند. هنرمندی که گاهی با رنگ‌هایی جان‌دار ناگفته‌هایش را بیان می‌کرد، گاهی نیز به‌وسیله‌ی خطوطی که با راپید بر روی کاغذ می‌راند. او خودش میان آثار بداهه و طرح‌هایی که با راپید خلق می‌کرد تمایز قائل بود و این بخش از فعالیت هنری‌اش را حاصل آزمون‌وخطایی می دانست که به‌مدت یک دهه ادامه داشته است. طرح‌هایی که در آن‌ها به‌وسیله‌ی راپید خطوطی را ترسیم می‌کرد و جهان ذهنی‌اش را که مملوء از انسان‌های متمایز، حیوانات، درختان و اشیایی غریب بود خلق می‌کرد و به پیش می‌برد. کارهای فرشید ملکی در هریک از دوران کارش‌اش به‌گونه‌ای یک‌دیگر را انکار می‌کنند. شاید همین انکار است که عنصر تکرار را در آثارش محو کرده است. او در دنیای درونی و خصوصی‌ِ ذهنش به‌دنبال درجا زدن و بازتولید انبوهی از کارهای شبیه به هم نیست بلکه تلاش دارد تا در آثارش هربار دست مخاطبانش را بگیرد و آن‌ها را با خود به فضای عمیق روحی‌اش ببرد. او در تمام این سال‌ها نشان داده است که از تغییر سبک کاری‌اش ابایی ندارد و آثارش بیشتر از این‌که پاسخی به نیازهای بیرونی جهانش باشند، بازتابی از درونیاتش هستند. 
علی قره‌باغی، منتقد هنری، در مورد آثار فرشید ملکی چنین گفته است:

فرشید ملکی | بدون عنوان | 1393

«طرح‌واره‌های ملکی، شکلی از ویران شدن تمامیت‌های ارگانیک هستند و پیداست که نقاش از ویران کردن کدها و نشانه‌ها برای پدیدار کردن یک زبان تجسمی واهمه‌ای به خود راه نمی‌دهد. گویی نقاش پیش از دست بردن به رنگ و قلم از پشت یک صافی به مضمون خود نگریسته، از فاصله‌ای دور چهره‌هایی که ترسیم کرده را دیده و  تنهاییِ آن‌ها را احساس کرده است. ملکی در ذهن خود زمان را به فضا بدل می‌کند؛ فضایی که گویی خود تمامی رویدادهای زمان را فشرده و حاصلی است از تمامیِ ایماژهای مانده در ذهنش. او می خواهد تا کارهایش ترجمه‌ای احساسی از درکِ زمان باشد؛ گذشته، حال و آینده.»

در سال‌های اخیر مخاطبان شاهد سه رویکرد موضوعی در کارهای فرشید ملکی بوده‌اند:
۱. آثاری با نقش‌مایه‌های اساطیری
۲. فیگورهایی توپُر
۳. اشاراتی ساده به خط افق و تصویرهایی متکی بر عنصر خط
فرشید ملکی معتقد است تا اوایل قرن نوزدهم طراحی فضایی مستقل نسبت‌به نقاشی داشته است. به‌گونه‌ای که طراحی در واقع پیش‌فرض و زمینه‌ای برای خلق نقاشی بوده، ولی بعدها کم‌کم این دو فضا به هم نزدیک شده‌اند تا جایی که دیگر حدومرزی میان آن‌ها حس نمی‌شود. شاید بتوان کارهای خودش را هم به‌نوعی بی‌حدومرز دانست. تنوع کاری ملکی در سبک، رنگ و استفاده از ابزارهای متنوع موجب شده تا مخاطب در مواجهه‌با نقاشی‌هایش با سیلی از تفاوت‌ها روبه‌رو شود. ولی درعین‌حال‌ فیگورهای منفصل، انسان‌ها و گرگ‌واره‌ها، پرنده‌ای درحال سقوط، خطوط کشیده‌شده در طول و عرضِ بوم‌های سفید و سیاه، همه‌وهمه زاده‌ی ذهنی تجربه‌گرا محسوب می‌شوند که جایی در ذهن ملکی نقش بسته‌اند و انسجام یافته‌اند. 
فرشید ملکی طی دوران حرفه‌ای کارش که تا به امروز نیز ادامه دارد نمایش‌های انفرادی متعددی از آثارش را در داخل و خارج از ایران برگزار کرده است. یکی از آخرین نمایش‌های او که در تیرماه هزاروچهارصدودو برگزار شده است، رویکردی مرورگونه‌ بر روی آثارش دارد که توسط خود هنرمند گردآوری شده‌اند.

هم‌زمان از کتابی با عنوان «میان طنز و فاجعه» نیز در این نمایش رونمایی شده است. کتابی که در آن نویسنده، آرمان خلعتبری، به بررسی زندگی و آثار فرشید ملکی پراخته است. نیمی از کتاب به سیر زندگی فرشید ملکی اشاره دارد و بر نمایش‌های برگزار شده از آثار، حضور هنرمند در گروه‌های هنری مختلف و سبک کاری او تمرکز دارد. در نیمه‌ی دیگر کتاب شاهد آثار متنوع فرشید ملکی هستیم که در طول فعالیت حرفه‌ای خود خلق کرده است. 
در مقدمه‌ی میان طنز و فاجعه آرمان خلعتبری به خوانش‌های متفاوتی که طی سال‌های اخیر نسبت به آثار فرشید ملکی صورت گرفته است اشاره دارد و می‌گوید: «فرشید ملکی از جمله هنرمندانی است که در طی دو دهه‌ی اخیر و از حوالی شصت سالگی به شهرتی روزافزون دست یافته است. نمایش‌های او در طول این سال‌ها از اقبالی درخور برخوردار بوده و لحن متفاوت آن با جریان رایج هنر در این روزگار و روحیات خاص خالق آن‌ها، او را به شخصیتی جذاب برای ساخت تصویری مطلوب از هنرمندی مستقل مبدل ساخته است. با این حال در گفت‌وگوی با او نارضایتی از درک نادرست و سطحی از کارهایش دیده می‌شود. تلاش برای رمزگشایی از آثار وی، از سویی دیگر به‌علت ساختار چندلایه‌ی آن‌ها با صعوبت مضاعفی روبه‌رو است؛ که در این میان به مخالفت صریح نقاش با بسیاری از نقدهای ارئه‌شده بر آثارش بر شدت این مسئله می‌افزاید. ملکی به‌تقریب در تمامی عمر خود در جناحی مخالف با نظام حاکم بر صحنه‌ی هنر ایران ایستاد؛ اما این امر از سر بی‌اطلاعی یا دوریِ او از آن اتفاق نیفتاده است. به‌زغم تحصیل در هنرکده‌ی هنرهای تزئینی که از نهادهای اثرگذار بر جریان مقبول سقاخانه در آن سال‌ها بود، با پیوستن به تالار قندریز، مسیری مخالف با این راه را پیشه کرد. تمنای پیگیری هنر بومی برای او با گذار از مراحلی چندگانه و بعد از وقوع انقلاب اسلامی که در آن نگاهی این‌چنینی اعتبار و توجه دوباره یافته بود، کم‌رنگ شد و سرآخر لحنی شخصی‌تر را مورد پی‌جویی قرار داد.»

فرشید ملکی | بدون عنوان | 1394 | Acrylic on Canvas | 100 × 150 سانتی‌متر

 


منابع انگلیسی:

  • https://artchart.net/en/artists/%D9%81%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D9%84%DA%A9%DB%8C
  • https://liamgallery.ir/artist/farshid-maleki/
  • http://www.artnet.com/artists/farshid-maleki/

منبع فارسی:

  • کتاب میان طنز و فاجعه نوشته‌ی آرمان خلعتبری

تصویر کاور و اسلایدر:

  •  اینستاگرام hoorartgallery
bktop