icon2
اتصال اینترنت خود را بررسی کنید.

دیندگا مک‌کانن؛ زن بودن، سیاه بودن و سهم‌خواهی از جریان هنر غالب

نویسنده : صفورا سیدی

زمان خواندن : 3 دقیقه

از ابتدای قرن بیستم محله‌ی هارلم معروف‌ترین گتو*ی آفریقایی‌ـ‌آمریکایی‌ نیویورک به‌حساب می‌آمد. در نظر اکثر سفیدپوست‌های قرن‌بیستمی، هارلم به افسانه می‌مانست، محله‌ای برای عیاشی‌ها، سرگرمی‌ها و آشوب‌هایی که با جهان سفیدپوست غریبه بود. برای سیاه‌ها ولی هارلم نمادی بود از پیروزی اتحاد بر امتیاز. موقعیت شمالی هارلم قرار بود مالکینی سفیدپوست و ممتاز داشته باشد، ولی ساختمان‌های خالی و عریان، مَلّاکان را وادار کرده بود بر استانداردهای نژادی‌شان پا بگذارند و درست اوایل ۱۹۰۰، چند خانواده‌ی سیاه‌پوست به هارلم نقل مکان کردند. ورود سیاه‌پوست‌ها واقعه‌ای تاریخی بود و راه را برای دیگر اقلیت‌های نژادی باز کرد. سفیدها ابتدا جنگیدند و بعد زورشان نچربید و هارلم نمادی شد از مقاومت؛ مثالی از تاب‌آوری و نقض قانون تفکیک نژادی. 

چستر هایمز (Chester Himes)، که تا سال‌ها بی‌بدیل‌ترین سیاه‌پوستی بود که داستانی از این محله نوشته و این داستان به‌تازگی به فارسی هم برگردانده شده، از اولین چهره‌های بازپس‌گیری قلم از قدرت است. تا سال‌ها هارلم را سفیدها روایت کرده بودند، زندگی سیاهان ژانری فرعی در ادبیات بود که تنها وقتی خوانده می‌شد که یک خودی، یک سفیدپوست، تصویرش کرده باشد. سهم‌خواهی از هارلم و تاریخ را از‌ آن‌ِخود کردن به دنیای قلم محدود نماند و جنبش مقاومت هارلم، هنرمندان بسیاری را به جامعه‌ی جهانی معرفی کرد. 

دیندگا مک‌کانن | پرتره‌های خوانندگان بلوز که بر پارچه‌ی آبی‌تیره دوخته شده است | عکاس: Michelle Gustafson | منبع: www.nytimes.com

دیندگا مک‌کانن (Dindga McCannon) یکی از همین هنرمندان است. مک‌کانن در هارلم بزرگ شد، بسیار تحت‌تأثیر جنبش مقاومت هارلم و از نسل سومی بود که میراث گِتو را زنده نگه می‌داشت. دیندگا کار را با صنایع‌دستی و پارچه شروع کرد؛ هنرمندی چندرسانه‌ای بود که با سوزن‌دوزی و لحاف‌کاری و خیاطی، هنر دست مادرانش را به‌عرصه‌ی عمومی آورده بود. گیلبرت کوکر (Gylbert Coker)، پژوهشگر تاریخ هنر سیاه، معتقد است بافتاری که او برای هنرورزی برگزیده، انتخابی کنش‌گرانه (فمنیستی) است. جنبش مقاومت هارلم جنبشی کمابیش مردانه بود، با مرزهایی مشخص از هنر خوب و هنر کم‌اهمیت. نقاشی در فرمی که موردتأیید جعیت هنری هارلم باشد، شی‌ء هنری قابل‌قبولی بود ولی صنایع‌دستی، که به درک بسیاری از قدیمی‌ترین اشکال خلق هنری است، در فضای رسمی هنر جایی نداشت. همین موضوع مک‌کانن را تا سال‌ها در حاشیه نگه داشته بود. بااین‌همه هنرمند خستگی‌ناپذیر و مقاوم بود و اصرار او به انتخاب این رسانه‌ی هنری و درهم‌آمیزی آن با رسانه‌های دیگر، شکلی از مقاومت مدنی بود. او در مصاحبه‌ی سپتامبر سال گذشته‌ی نیویورک‌تایمز، بعد از ماه‌ها در گالری‌ها درخشیدن، گفته بود که «من همان‌کاری را می‌کنم که قبل‌تر می‌کردم، مقاومت برای من همین است.»

مرور کارنامه‌ی مک‌کانن صحت ادعایش را تأیید می‌کند؛ ۵۵سال تمرکز بر هنر سیاهان و با ابزارهایی کنش‌گرانه به صحنه‌ی هنر ورود کردن، چیزی است که در اولین مواجهه با ده‌ها هنر پوشیدنی، دیدنی و تعاملی به ذهن مخاطب خطور می‌کند. تبعیض جنسیتی و نژادی که زیسته‌ی دسته‌اول هنرمند بود، او را مجاب کرده بود تا آپارتمان کوچکش در نیویورک را به گعده‌ای بدل کند برای هنرمندان سیاه. موضع‌گیری او عیان و صریح بود: «من نه‌تنها هنری که شما غیررسمی می‌نامید را به جامعه‌ی هنری تحمیل می‌کنم، بلکه هر فضایی، هر منبعی و هر گوشه‌ای که پیدا کنم را به خواهران سیاه‌م اختصاص خواهم داد.» اولین جلسه‌ی گروه «ما زنان سیاه کجاییم؟» در همین خانه برگزار گردید؛ گروهی که بعدها نماینده‌ای درخشان برای هنر سیاه شد. میزبانی و شور زن سیاه را برانگیختن، به سنتی تبدیل شد که مک‌کانن تا امروز هم به آن پایبند است؛ ۶سال پیش مجری پروژه‌ای پرسروصدا شد که از دانشگاه کلمبیا و نیویورک تأمین مالی می‌شد، پروژه‌ای درباره‌ی هنرورزی زنان سیاه. 

دیندگا مک‌کانن | «چهار زن» | سال 1988 | ترکیب مواد | منبع: www.artsy.net

اگر بخواهیم فرصت دهیم که اثر خود راهی به جهان خالق ببرد، می‌توانیم مسیر را با اثر «چهار زن» شروع کنیم. «چهار زن» در سال ۱۹۸۸ خلق شده است، در گیرودار دادخواهی و هویت‌بخشی به هارلم. دادخواهی‌ای که عمدتاً مردان آن را نمایندگی می‌کنند، امری که در حافظه‌ی تاریخی آمریکایی پذیرفتنی و تکرارشونده است. جنبش لغو برده‌داری که پیش‌تر از همکاری با زنان سیاه و سفید جان تازه‌ای گرفته بود، به خواهران خود بی‌اعتنا بود. تنها پس از قانونی شدن منع برده‌داری بود که کنش‌گران مدنی، زن سیاه را هم در زمره‌ی مطالبه‌گران دیدند. مک‌کانن از تکرار تاریخ وحشت‌زده بود و از همان سال‌ها لجوجانه صنایع‌دستی، هنر بومی مادران و مادربزرگان خود را وارد فضای هنری کرده و برای زن هنرمند فضا طلبیده بود، وفادار به استادانی چون جیکوب لارنس (Jacob Lawrence) و آلوین دی لاوینگ (Alvin D. Loving). مک‌کانن به هنر مقاومت هارلم باور داشت و به این امر که از تاریخ می‌توان آموخت. «چهار زن» سرآغاز مجموعه‌ای بود که چهره‌هایی بی‌شمار از زن سیاه را به‌تصویر می‌کشید و ردی از زن سیاه در تاریخ جنبش مقاومت به یادگار می‌گذاشت؛ روی پس‌زمینه‌ای که با این هدف انتخاب شده بود که بین مک‌کانن و دیگر زنان هنرمند و مردان تمایز بگذارد. پایان‌بندی این مواجهه را به خود هنرمند می‌سپاریم، به این امید که جامعه‌ی هنری به فضایی متکثر و بردبار بدل شود:
«این واقعیت را نمی‌توان نادیده گرفت که ممارست همیشه‌ی‌خدا به یک جایی راه می‌برد. من فقط می‌خواستم به دوستان مَردم گفته باشم: ما هستیم، ما را ببینید. خب اول که ندیدند، ولی صبر و مقاومت صفاتی زنانه‌اند و من هم زنم، کار خودم را می‌کنم، کاری که مادرانم کردند.»

 


 

* گتو (ghetto): محله‌ای که ساکنان آن اغلب از یک قوم یا مذهب باشند؛ امروزه بیش‌تر به مناطق فقیر شهری گفته می‌شود که مهاجران یا اقلیت‌ها در آن ساکن‌اند؛ حاشیه‌نشینی.

تصویر کاور و اسلایدر:

  • www.nytimes.com

منابع:

  • www.artsy.net/article/artsy-editorial-10-women-artists-shattering-expectations-feminist-art 
  • www.history.com/topics/roaring-twenties/harlem-renaissance
  • www.nytimes.com/2021/09/10/arts/design/dindga-mccannon.html
  • www.nytimes.com/2017/04/20/arts/design/review-we-wanted-a-revolution-black-radical-women-brooklyn-museum.html
  • archive.org/details/creatingtheirown0000farr
  • کتاب «خشم در هارلم»، نویسنده: چستر هایمز، مترجم: مزدک بلوری، نشر بیدگل
bktop