نقاشیهای دیواری دیهگو ریورا؛ روایتگر برشی از تاریخ مکزیک
04 بهمن 1401کنشگری با روایت پیوند خورده است، با درست و دقیق تصویر کردن، یادداشت برداشتن و مستند کردن آنچه بر آدمی گذشته است. نقاشیهای دیواری یا دیوارنگارهها یکی از قدیمیترین و درعینحال عیانترین اشکال روایتگریاند، سنتی دیرپا که اولین سنگ بنای تاریخ تجسمی آدمیزادِ مشتاق به بروز را بنا نهادهاند. نام دیهگو ریورا گرچه فریدا کالو، تروتسکی و ـالبته بهدرستیـ خشونت خانگی را به خاطر میآورد، اما برای ذهن مخاطب علاقهمند به کنشگری هنری تداعیهای دیگری را نیز بههمراه دارد.

دیهگو ریورا در حال تکمیل یکی از نقاشیهای دیواری خود | منبع: www.playasyplazas.com
ریورا بازماندهی انقلاب خونین مکزیک بود، نوجوانی را در خانوادهای با والدینی معلم تجربه کرده بود و تا ۱۲سالگی اتاقی با دیوارهایی پوشیده از بوم داشت که اولین زمین هنرورزی هنرمند بهحساب میآیند. تنها دهسال داشت که آکادمی معروف هنری سنت کارلوس او را پذیرفت و بانی حمایت مالی سفر او به اروپا شد؛ سفری که زمینهی آشنایی ریورا با مدرنیستهای فرانسوی را فراهم کرد و فرصتی در اختیار هنرمند قرار داد تا کوبیسم پیکاسو و پستامپرسیونیسم سزان را بهتماشا بنشیند.
سالهای سفر به اروپا، مصادف بود با دههی سیاه انقلاب مکزیک. سال ۱۹۱۰ پورفیریو دیاس، رئیسجمهوری که هفتمین نامزدی متوالی خود را در مکزیک جشن میگرفت، اعلام کرد که از دموکراتیزه شدن کشورش استقبال میکند. فرانسیسکو مادرو، لیبرالی آرمانگرا و نمایندهی حزبی که مدعی دموکراسی بود، پا در عرصهی رقابت گذاشت و این شروع چالشهای مکزیک دههی ۱۹۱۰ میلادی بود. مادرو زندانی شد و انتخاباتی نمایشی دیاس را برندهی انتخابات اعلام کرد و مردم با بیانیهی رهبر دربندشان به خیابانها آمدند. خیزش بیست نوامبر مکزیک که پاسخی بود به شوخی با صندوق رأی، کمجان و شکستخورده ظاهر شد؛ بااینحال ایدهی انقلاب جوانه زده بود و بذر تغییر در دههی پیشِ رو، گاهی با خون بیگناهان سیراب میشد و گاهی با مقاومت و کنشگری مدنی. جنگهای داخلی و مداخلهی آمریکا، زخمی عمیق بر چهرهی مکزیک انداخته بود که بههماناندازه که امید میرفت فراموش شود، لازم بود که بهخاطر بماند.
ریورا در همین روزها بود که برای اولینبار به مکزیک بازگشت. دولت تازه تأسیسِ پساانقلاب امید داشت بین مکزیک اروپامدار و مکزیک «حقیقی»، که میراثدار بومیها بود، تمایز بگذارد. بههمینجهت فرهنگ بومی در گفتمان ملی، عزیز و ضروری قلمداد شد و واسکونسلوس، وزیر آموزش عمومی دولت جدید، همکاریای تاریخی بین دولت و هنرمندان ترتیب دید. یکی از هنرمندان این پروژه ریورای جوان بود. ریورا باور داشت که لااقل بخشی از هنر، عمومی است و چه بستری مناسبتر از دیوارهای شهر برای تمرین این اندیشه؟ انقلاب بهثمر رسیده بود و دستکم برای چنددهه، مردم راضی اما داغدار بودند. ریورا، خوزه کلمنته و داوید آلفارو سیکهایروس، هنرمندانی بودند که راوی تاریخ شدند. روایتگری آن هم در عرصهای که پیشتر در تصاحب قدرت بود، شکلی از بازپسگیری فضا بهشمار میآمد، شکلی از مواجههای که شیلیِ پَساپینوشه، استادیوم ملی ورزشی را از جنگ و خون پس میگرفت. در جریان کودتای ۱۹۷۳ شیلی، رهبران جدیدِ ارتش استادیوم ملی را بدل به شکنجهگاهی برای هزاران مخالف حکومت کرده بودند و وقت آن بود که مردم، فضای عمومی را بازپسگیرند.
دیوارهای مکزیک هم حالا قرار بود بهدست ریورا برشی از تاریخ را پاس بدارند، شریک سوگی عمومی باشند و نوید شادیای جمعی را به شهروندان بدهند. دیوارنگاری علاوهبر اینکه شکلی از روایتگری بود، به ابزاری جمعی بدل شده بود که به مخاطب، که بسیاری از مواقع رهگذری است که خسته از کار به خانه برمیگردد یا برای خرید خواروباری بیرون میزند، تأکید میکرد که همپیمانانی داشته که با او و همراه او، تاب آوردهاند و همین نقش که بر دیوار نشسته گواه آن است.
بوم بر سهپایه گذاشتن و نقشِ تاریخ زدن بر تابلویی که در محافل روشنفکری دستبهدست میشود، آن هم برای بهیاد سپردن زیستی جمعی، از نظر ریورا مردود و ناکارآمد بود؛ هنری بهایناندازه عمومی، به بستری عمومی نیاز داشت. نقاشیِ آمفیتئاتر سیمون بولیوار در مدرسهی ملی مقدماتی (The Simon Bolivar Amphitheatre at the National Preparatory School) اولین اثر مجموعهی معروف ریورا بهحساب میآمد.

دیهگو ریورا | آفرینش | 1921-1923 | نقاشی دیواری | آمفیتئاتر سیمون بولیوار در مدرسهی ملی مقدماتی | منبع: commons.wikimedia.org
موم و ورقهای طلا کنار هم قرار گرفتند و اثری ماندگار خلق شد. موم بعدها در آثار کوچکاندازهتر ریورا ماندگار شد و از دیوارنگارههای بعدی حذف گشت. بوی شیرین مومی که با اسطوخدوس دم آمده و با رنگدانهها ترکیب شده، در مدرسه پیچیده بود و تجربهی مواجهه با اثر هنری را عمقی دیگر میبخشید. رزین لیمو که بعدتر ترکیبی ثابت در دیوارنگارهها شد هم یادگار سفر ریورا به پاریس بود. رزین لیمو گران بود و ریشهای اروپایی داشت. پیشنهاد خاویر گورنرو این بود که رزین لیمو را با رزین کوپال جایگزین کنند، رزینی که ارزانتر بود و مهمتر از آن، یادگار دوران پیشااستعمار بهحساب میآمد؛ یادگار مایاها و آزتکها. ریورا در تکنیک و محتوا به وحدتی رو آورده بود که بعدها اذعان کرد برای خودش هم کمسابقه بوده است.
دیوارنگارهها تا کاخ ملی مکزیکوسیتی پیش رفتند و تاریخ مکزیک با تمرکز بر جنبش و مبارزات مردمان عادی تصویر شد؛ مردمانی که ابتدا با اسپانیاییها، بعدتر با فرانسویها و دیکتاتورها میجنگیدند. لازم بود نشانی از مردمان عادی دلی را گرم کند و اشک شوق و دردی بر گونهی مخاطبی که بهقصد تماشا نیامده بنشاند، لازم بود بر کاخی که برای مردم است ردی از مردم عادی باشد و ریورا همینها را تخیل کرده بود، تخیلی که بدل به واقعیتی ملیـتاریخی شد.
منابع:
- www.nga.gov/content/dam/ngaweb/Education/learning-resources/an-eye-for-art/AnEyeforArt-DiegoRivera.pdf
- smarthistory.org/mexico-diego-rivera-murals-national-palace
- www.6sqft.com/diego-riveras-psychedelic-mural-in-rockefeller-center-was-destroyed-in-1934-before-it-was-finished
- cowlatinamerica.voices.wooster.edu/2020/05/04/painting-a-movement-the-impacts-of-diego-riveras-murals-during-and-after-the-mexican-revolution
- www.britannica.com/event/Battle-of-Ciudad-Juarez
- www.artnet.com/artists/diego-rivera/biography
تصویر کاور و اسلایدر:
- artsandculture.google.com