آی ویوی: هنرمندی که خود را کنشگری سیاسی میداند
24 دى 1401آی ویوی انتخاب گلدرشت غربیهاست، بهویژه اگر به چیزی با عنوان «خاورگرایی» باور داشته باشیم. کافیست از یک هنرمند یا مخاطب هنر آمریکاییـاروپایی بخواهید که از هنر متأخر چین چیزی بگوید؛ اولین اسم همیشه آی ویوی خواهد بود. بااینهمه لازم است هنرمند را از نگاه جانبدارانه و محدود استعماری پس بگیریم و آنطور که شایسته است به هنر اعتراضی آی ویوی بپردازیم. آی ویوی، بهتلقی بسیاری، یکی از خوشآوازهترین هنرمندانیست که تاریخ هنر معاصر چین تا امروز به خود دیده، هنرمندی که به چیدمانهای غولآسا، کنشگری سیاسی و حضور بیوقفه در فضای مجازی شناخته شده است. پدر او شاعری مغضوب راستگرایان چینی بود که درست در سال تولد پسرش به ارودگاه کار اجباری تبعید شد. آی چینگ، پدر آی ویوی، خانوادهاش را که ۱۶ سال محبوس روستایی در شمال چین بودند، به دندان کشید. مرگ مائو و پایان انقلاب فرهنگی به خانواده فرصت داد که به پکن برگردند و آی ویوی جوان محصل آکادمی فیلم پکن شد؛ جایی که اولین گعدههای آوانگارد چینی جان گرفته بودند. سال ۱۹۸۱ به آمریکا نقل مکان کرد و بین مدرسهی هنر پنیسلوانیا، پارسونز و دانشگاه کالیفورنیا در رفتوآمد بود. بااینهمه، مثل بسیاری از جانهای شوریدهی دیگری که عرصهی جهانی هنر را تکان دادهاند، آی ویوی هم با غرابتزدایی محیط دانشگاهی کنار نیامد و به عکاسی، پرسهزنی و تعلیم هنر مفهومی پرداخت. دوستی او با آلن گینزبرگ، شاعر و هنرمند آمریکایی، هم یادگار همین دوره است. در سال ۱۹۹۳ برای خاکسپاری والدینش به چین برگشت و تحول جامعهی مدنی چین تکانش داد. گروههای هنری پیشرو که در غیاب او در خاک وطن هنری ماندگار خلق کرده بودند، به یکباره پیش چشمش قرار گرفتند و همین کافی بود تا هنرمند خونی تازه در رگهای خود حس کند.

آی ویوی | انداختن یک کوزه از دوران هان | 1995 | منبع: publicdelivery.org
اولین اثر اجرایی آی ویوی، نمایشی بود با عنوان «رها کردن کوزهای از سلسلهی هان» که توجه بسیاری را به خود جلب کرد. اثر در واقع مجموعه عکسی سیاهوسفید بود که آی ویوی را ایستاده نشان میداد، در حالی که کوزهای دوهزارساله متعلق به سلسلهی هان را رها کرده بود. کوزه ابتدا در دستها، بعد معلق و در نهایت درهمشکسته بر زمین افتاده بود. پیام هنرمند واضح بود. کنایهای صریح و پیامی روشن برای مائو؛ هم باید جهانی جدید ساخت و هم حین ساختن چین جدید باید میراث خود را نابود کرد. طعنهای که به سیاستهای مستقیم مائو در خصوص نابودی میراث فرهنگی چین باستان اشاره میکرد.

آی ویوی | برای همیشه | 2003 | منبع: www.albertina.at
مقامات در ابتدا با هنر آی ویوی همدل بودند و هنرمند مهاجر تازه بهوطنبازگشته گزینهای بیخطر و البته پرطرفدار بود که پیام اصلاحات و تابآوری را به جهان مخابره میکرد. بااینحال این موضع متزلزل و موقتی بود و درست در سال ۱۹۹۷ بود که آی ویوی مشغول مشارکت در پروژهای زیرزمینی شد که هنر آوانگارد چین را مستندسازی میکرد. سنتی که بعدتر در وبلاگنویسی او هم منعکس شد. سال ۲۰۰۵ دولت چین از هنرمند دعوت کرد تا در پلتفرمی داخلی یادداشت بنویسد. آی ویوی ابتدا برای ثبت روزمره از این پایگاه استفاده میکرد، اما خیلی زود وبلاگ او بستری شد برای انتقاد علنی از حکومت. آی ویوی ابایی نداشت که خود را کنشگری سیاسی بنامد. بارها اشاره کرده بود که هنرمند اتفاقاً باید سیاسی باشد؛ گزارهای که اگرچه مخالفتهای بسیاری برای او تراشید ولی از جهانبینی هنرمند خبر میداد. «من معترضم، من سیاسیام و بله هنر هم یک ابزار است، جایی که لازم است مینویسم، جایی دیگر به هنر متوسل میشوم.»
وبلاگ خیلی زود به رسانهای منتقد و مستقل بدل شد که از فساد مالی دولت در المپیک و غفلت دولت از فاجعهی زلزلهی سیچوان مینوشت. رسانهی آی ویوی حالا مخاطبانی داشت که برای جمعآوری نام قربانیان زلزلهی سیچوان گرد هم آمده بودند تا نام نفربهنفر زیرآوارماندهها را مکتوب کنند و فریاد بزنند. حکومت البته تاب نیاورد، آی ویوی مورد ضربوشتم پلیس قرار گرفت و دچار خونریزی مغزی شد. بااینهمه دورهای جدید برای هنرمند آغاز شده و حکومت موضعگیری را عیانتر و تنبیه را سنگینتر کرده بود. مرور کارنامهی هنرمند پس از زلزلهی سیچوان، نشان میدهد که کنشگری و هنرورزی او وارد مرحلهای جدید شده بود.
سال ۲۰۰۹، آی ویوی در آسانسور از مأمور بازداشتش عکسی برداشت. سلفی آسانسوری با حضور مأموری که او را برای بازداشت میبرد، بهخدمت گرفتن رفتاری روزمره و متداول برای باز کردن مشت سلطه. سال ۲۰۱۱ در فرودگاه پکن بازداشت شد، سه ماه زندان کشید، دفتر کار، ایدهها، یادداشتهای شخصی و هرآنچه ردی از او با خود داشت، مصادره و نابود شد و دستآخر هم حکومت، جلوی دفتر کار او دوربینهایی مداربسته نصب کرد که سراسر روز بیدار بودند و آی ویوی را میپاییدند، دوربینهایی که بعدتر خود ایدهی خلق مجسمههای مرمری «دوربینهای تجسس» او شدند.
بااینهمه، بهزعم بسیاری، مجموعهی درخشان «دانههای آفتابگردان» یکی از بهیادماندنیترین آثار آی ویوی بهحساب میآید. «دانههای آفتابگردان» از این منظر جای توجه ویژه دارد که میتوان آن را نمایندهای قابلقبول برای معرفی سبک و رویکرد هنری هنرمند بهشمار آورد. سال ۲۰۱۰ آی ویوی سالن موزهی تیت مدرن را با بیش از ۱۰۰میلیون تخمهی آفتابگردان پوشاند.

آی ویوی | چیدمان دانههای آفتابگردان در موزهی تیت مدرن | 2010 | عکاس: David Levene | منبع: www.theguardian.com
در مواجههی اول، این مجموعهی کنارهمچیدهشده را تخمههای آفتابگردانی شکل میدادند که با وسواس کنار هم چیده شده بودند. بااینحال نگاهی دقیقتر مخاطب را هوشیار میکرد که هرکدام از تخمهها در واقع مجسمههایی دستساز و کوچکاند، مجسمههایی که بعدتر مشخص شد با مشارکت ۱۶۰۰ صنعتگر چینی خلق شدهاند. هنرمند بهسراغ تخمهی آفتابگردان رفته بود، چرا که از کودکی و دورهی کمونیستی بهخاطر داشت که دانهی روغنی آفتابگردان برای مردمی که در تنگنای مالی بودند، اهمیتی غذایی داشت و میانوعدهای جدی بهحساب میآمد. بهعلاوه کافیست پوسترهای دورهی اصلاحات مائو را مرور کنید تا ببینید مائو همیشه در هیئت یک خورشید تصویر شده است که مجموعهای آفتابگردان بهسمت او سر چرخاندهاند. دانههای آفتابگردان که همه مشابه هم بودند، ولی هرکدام فردیت منحصربهفرد خود را حفظ کرده بودند؛ سانسور و یکسانسازی مائو بر مردم چین پیروز نشده بود و آیویوی همین را به یاد مخاطبان میآورد. «دانههای آفتابگردان» پیام رنج دورهی مائو بودند، پیام دوام آوردن و با جمع و بهمدد جمع زنده ماندن و راوی تاریخ خود بودن: آنچه آی ویوی تمام این سالها تلاش کرده بود به جهان نشان دهد.
تصویر کاور و اسلایدر:
- www.swissinfo.ch
منابع:
- www.newyorker.com/news/news-desk/ai-weiwei-problem-political-art-china
- www.theguardian.com/artanddesign/2020/mar/22/ai-weiwei-an-artist-must-be-an-activist
- www.newyorker.com/magazine/2010/05/24/its-not-beautiful
- www.newyorker.com/podcast/the-new-yorker-radio-hour/episode-88-ai-weiwei-and-doing-business-with-china
- www.thecollector.com/why-did-ai-weiwei-make-sunflower-seeds