icon2
اتصال اینترنت خود را بررسی کنید.

درباره‌ی تزئین و چیز زینتی

نویسنده : ساله شریفی

زمان خواندن : 5 دقیقه

تزئین/ تزیین: آراستن، زینت دادن، زیور کردن.

زینت: عنصر تزئینیِ پیش‌ساخته یا بداهه‌ای که به لحن، تنوع، بیانگری و جذابیت می‌بخشد.

زیور: هر چیزی که با آن چیز دیگری را بیارایند.

قاب‌آینه‌ی زیرلاکی

ما ناچاریم برای درک مفاهیم، معانی کلمات را مجدداً بازخوانی و مرور کنیم. گاهی بدیهی پنداشتن معانیِ کلمات منجر به کج‌فهمی می‌شود؛ چرا که در طول زمان، بار معانی کلمات دگرگون می‌گردد، اما این دگرگونی لزوماً معانی ذاتی‌شان را تغییر نمی‌دهد.

در ماه‌های اخیر با برخی هنرمندان شناخته‌شده مواجه شده‌ام که یا در آثارشان سویه‌ای از تزئینات وجود دارد یا با وسواس و احتیاط از آن می‌پرهیزند، و هر دو گروه مصرانه تزئین و امر زینتی را نکوهش کرده‌ و از آن گریزان بوده‌اند!
اما چرا؟
احتمالاً آن‌ها فشار کلماتی چون «دکوراتیو» و «زیبا» را چنان سنگین پنداشته‌اند که ترجیح می‌دهند از زیر بار آن شانه خالی کنند.
اما فعلاً در گوشه‌ی ذهن‌تان فقط به معنای دکوراتیو و زیبا فکر کنید تا مجدد به آن بازگردیم.

وقتی هنر و صنایع* ایران، به‌ویژه پس از عصر صفوی تا اواخر قاجار را مرور می‌کنیم، پیوسته با چیز‌هایی از این‌دست مواجه می‌شویم: نگارگری (مینیاتور)، گل‌ومرغ، فرنگی‌سازی، آثار زیرلاکی، گونه‌های متنوعی از جهان فرش، آینه‌کاری، باغ‌سازی، کاشی‌کاری، گچ‌بری، سفالینه‌های لعاب‌دار، دیوارنگاری، خوش‌نویسی، تذهیب، طغرانویسی، کتاب‌آرایی و مرقع‌سازی، نقاشی پشت‌شیشه، ترمه، مقرنس‌کاری، مرصع‌کاری و... . نقطه‌ی اشتراک تمامی این کلمات تزئین است. ما طی چندصدسال چنان در تزئین خبره شدیم که از کنار هیچ گوشه‌ی خالی‌ای به‌آرامی نگذشتیم. کلِ کفِ فضا مفروش، تمام دیوار‌ها چه با نقاشی، پارچه و خوش‌نویسی، و چه با کاشی‌کاری و آینه‌کاری و گچ‌بری زیور می‌شد. اقلامِ همراه چون شانه و آینه‌ی دستی و سرمه‌دان و قلمدان تا البسه و ظروف و حتی غذا‌ها و شیرینی‌جات هم ساده رها نشدند و نقشی و رنگی برای آرایش و افزون کردن زیبایی بر آن‌ها بسته می‌شد.
حال اگر جزء‌به‌جزء به این صنایع و هنر‌ها بنگریم، در خود آن‌ها نیز وسعت تزئینات زیاد است؛ حاشیه‌ها در مرقع‌ها، تذهیب و ابروباد در نوشته‌ها، حتی نوشته‌هایی چون نامه‌های دیوانی تا شیشه‌های پنجره‌ها، سرشار از ظرافت‌های زینت‌محور هستند.

 

طغرانویسی از میرزاحسن زرین‌قلم

 

برای‌مثال طغرانویسی آمد تا زیبایی‌ پیچیده‌ای بیافریند و در ادامه‌ی آن مسیر، میرزا حسن زرین‌قلم برآمد که آثارش سرشار بود از زینت و جزئیات و جلوه؛ به‌همین‌سبب کارهایش از مطلوب‌ترین آثار برای منازل اعیان و اشراف دوره‌ی قاجار شد.
یا حتی در القاب دوره‌ی قاجار می‌بینیم که لقبِ یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین شخصیت‌های فرهنگی هنری آن دوره، مستقیماً اشاره به موضوع این متن دارد: علی‌اکبرخان مزین‌‌الدوله.

پیش‌تر از آن، نقاشی‌هایی که در عهد صفوی بر سقف و دیوار‌های چهلستون، هشت‌بهشت و عالی‌قاپو رسم می‌شدند، تصور آن دوره از کمال‌ تصویر را با تزئین معنا می‌کردند.

برگی از شاهنامه‌ی طهماسبی | زرافشانی

یا تکنیک طلا‌افشانی (زرافشانی) در نگارگری، که کمال این تکنیک را به‌طور مشخص در شاهنامه‌ی طهماسبی می‌توانیم ببینیم، و در اساس برای تزئین حاشیه به‌کار بسته می‌شد. در این شیوه‌ی حیرت‌انگیز ورق طلا را با استفاده از رطوبت و آهار زدن، بر سطح کاغذ می‌افشاندند که هم زینت کاغذ و هم به تعبیر امروزی انتزاعی یگانه بود. متأسفانه درک ناصحیح از پیچیدگی اجرای این شیوه منجر به این شد ‌که در بازنشر تازه‌ی کتاب شاهنامه‌ی طهماسبی، تنها یکی از طلاافشانی‌ها در تمام نگاره‌های زرافشان تکرار شود؛ شاید تزئین نگاره‌ها ارزش صرف زمان را نداشته است!
به‌طورکلی این امر تزئینی نزد اقشار مرفه جامعه بیش‌تر مطرح بوده است؛ اما فرودستان هم از آن بی‌بهره نبوده‌اند، ولو آن‌که محدود به نقوش ظروف مسی و آراستن بقچه و سفره‌ و باغچه باشد.
خود این پافشاری به خالی (ساده) نبودن چیز و ردّی از سلیقه بر آن‌ گذاشتن، گواهی‌ست بر اهمیت و جایگاه رفیع تزئین در ایران.

به مسئله‌ی تزئین در عهد پهلوی هم ارج نهاده شد، تا آن‌جا که دانشکده‌ی هنرهای تزئینی با آن ثمره‌ی درخشان تأسیس شد و در متن فعالیتش نگاهی به گذشته‌ی تاریخی هنر ایران داشت؛ البته با رویکردی مدرن و معاصر.
 برای انگشت نهادن بر اهمیت زیبایی، حتی در اموری ظاهراً نامرتبط نیز فعالیت‌هایی جدی صورت می‌گرفت؛ برای‌مثال جاده‌ی چالوس با همه‌ی دشواری‌اش ساخته شد. پرپیچ و سخت اما زیبا.

همین‌جا به کلمات بازگردیم:
«صنایع مستظرفه»: هنر‌های ظرافت‌محور، ترجمه‌ای از ویژوال‌آرت یا پلاستیک‌آرت. 
«هنرهای زیبا»: ترجمه‌ای تازه‌تر از همان.
«هنرهای تجسمی»: ترجمه‌ای که امروز بیش‌تر مورد استفاده است.
انگار سعی شده است از هنر زیبایی‌زدایی شود!

چندی پیش در مقاله‌ای راجع‌به فرش ایرانی نویسنده گفته بود: «فرش تزئین خانه نیست، بخشی از خانه است، خود خانه است.» نویسنده تلاش کرده بود تا قالی را (به‌عنوان چیزی که دوستش دارد) از سایه‌ی شوم تزئین (شوم به گمان خودش) برهاند و در این مسیر حتی حاضر شده بود عباراتی بی‌معنی، با میزانی از شاعرانگی آبکی، را در مقاله‌اش بگنجاند و قالی را خود خانه بینگارد اما تزئین خانه هرگز!
با گذشت زمان و رسیدن به قرن بیست‌ویکم میلادی، پس از بیش‌تر شدن امکان دسترسی به منابع تصویری از جهان غرب و شرق دور، با ظاهری آراسته‌به‌سادگی مواجه شده‌ایم که بین ما و آن میل به تزئین فاصله انداخته است، هرچند که آن نسخه‌ها به چیرگی کامل نرسیده‌اند (که البته در مواردی این چیرگی‌ نیم‌بندِ نسخه‌های غربی و شرقی در ادغام با پیشینه‌ای زینت‌دوست، منجر به آشوب بصری عجیبی شده است که طبعاً موضوع این متن نیست!)

به امروز بازگردیم. کلماتی چون دکوراتیو (تعبیری برای آراستن زیستگاه) و زیبا را نمی‌توان به‌راحتی قبیح شمرد! چرا که ریشه‌هایی تاریخی در این جغرافیا دارند و اساساً جمال‌شناسی ایرانی زیبایی و آراستن را ارج می‌نهد. این منافاتی با انتقال معنا ندارد. معنا هرچه باشد، چه تلخ و گزنده و چه توصیفی و شاداب یا حتی تصویری اساساً فاقد معنا، می‌تواند تزئینی باشد و زیبا! شاید تعبیری از فرم بته‌جقه که آن را سروی خمیده در سوگ سیاوش می‌شمارند، مثالی برای حضور فرمی تزئینی اما تلخ و غم‌بار باشد و شاهدی بر دست‌وپاگیر نبودن زیور برای معنا.

این متن نه در نفی هنر تزئین‌گریز است و نه در مدح هنر تزئین‌محور. صرفاً انگشت اشاره‌ای‌ست به‌سمت این موضوع که قطعیتی وجود ندارد و هنر کماکان محدودیت‌بردار نیست. همین‌طور شرحی‌ست برای هنرمند ایرانی که احتمالاً بر قالی بالیده و آش‌رشته‌اش را با کشک و نعناع تزئین کرده تا از تزئین و زینت نهراسد!
در نهایت تصور می‌کنم که می‌توانیم تزئین را به‌عنوان یکی از الحاقات نظم جمال‌شناسانه، که خود متشکل از دو رکن صورت و معنای گنجانده‌شده در یک کل است، در نظر بگیریم و به‌جای نزاع با واژه، در صورت نیاز از آن بهره‌مند شویم.

*صنعت در معنای کهن آن، یعنی همان هنر، یا به تفکیک و تعبیر امروزی بخوانید صنایع‌دستی.

 


 

تصویر کاور و اسلایدر: 

  • www.sothebys.com
bktop