یادداشتی بر ۳ اثر از اردشیر محصص
11 بهمن 1401مطالعاتی دربارهی گنجینهی موزهی هنرهای معاصر تهران
این سلسلهیادداشتها در راستای معرفی آثار هنرمندان ایرانی واقع در گنجینهی موزهی هنرهای معاصر تهران تألیف شده است.
موزهی هنرهای معاصر تهران در ۲۱ مهر ۱۳۵۶ (۱۳ اکتبر ۱۹۷۷) افتتاح شد. این موزه قدیمیترین نهاد عمدهی هنر مدرن در خاورمیانه و یکی از نخستین بناهایی است که با هدف مشخص ارائهی هنر مدرن و معاصر در سراسر جهان ساخته شد. زمانی که موزه تأسیس شد، تعداد بناهایی که با نیت تشکیل موزهی هنر مدرن ساخته شده بودند، بسیار اندک بود. در آلمان گالری ملی برلین تنها ۸سال زودتر از این موزه افتتاح شده بود و موزهی لودویک کلن، که اتفاقاً معماری آن بیشباهت به موزهی تهران نیست، در سال ۶۱۹۸ یعنی ۸سال بعد احداث شد. در فرانسه موزهی هنرهای مدرن مرکز ژرژ پمپیدو تنها یکسال قبل افتتاح شده بود. {...} حتی امروز نیز در سراسر خاورمیانه هیچ ساختمان برتری که بهطور اختصاصی برای نمایش مجموعهای از هنر مدرن بنا شده باشد وجود ندارد؛ آنچه که موجود است، گالریهای کوچک یا بناهای تغییرعملکرددادهشده است که عمدتاً برای عرضهوفروش آثار هنری و نه نمایشگاههای موزهای، مورداستفاده قرار میگیرند (سمیعآذر، ۳۹۱۳: ۰۲۴ و ۲۴۱).
آوازهی این موزه شاید بیشازهمه بهخاطر مجموعهآثار خارجی آن است. بااینحال مجموعهآثار ایرانی گنجینهی موزهی هنرهای معاصر تهران نیز مجموعهای نفیس از آثار هنرمندان نوگرای ایران همچون ایران درودی، سهراب سپهری، بهمن جلالی، آیدین آغداشلو، فریدون آو، علیرضا اسپهبد، حسین زندهرودی، هانیبال الخاص، پروانه اعتمادی، زهرا رهنورد، فرامرز پیلارام، پرویز تناولی، صادق تبریزی، ژازه تباتبایی، محمود جوادیپور، مهدی سحابی، کوروش شیشهگران، مسعود عربشاهی، جلیل ضیاءپور، بهجت صدر، منصور قندریز، منیر فرمانفرمائیان، لیلی متیندفتری، علی گلستانه، حسین موسوی، بهمن محصص، مرتضی ممیز، محسن وزیری مقدم، سرکیس واسپور، منوچهر یکتایی، علیاکبر صادقی و ... است. کار گردآوری بخش اعظم این آثار پیش از انقلاب آغاز گردید و پس از انقلاب نیز ادامه یافت.(۱)
در این یادداشت به بررسی آثار اردشیر محصص (۱۳۸۷ـ۱۳۱۷) در مجموعهی فوق میپردازیم.
اردشیر محصص در دههی ۰۳ شمسی با انتشار آثارش در مجلهی «توفیق» بهعنوان هنرمندی کاریکاتوریست شناخته شد و با شرکت در چهار دوره بیینال تهران (سالهای ۳۷، ۳۹،۴۱ ، ۴۳) در جمع هنرمندان نوگرا قرار گرفت. در سال ۱۳۴۱ طرحهایش با عنوان «شیر دختران» در نشریهی «کتاب هفته» به سردبیری احمد شاملو بهچاپ رسید. بعد از تعطیلی «کتاب هفته» در سال ۲۱۳۴، محصص به روزنامهی «کیهان» رفت، سالها برای صفحهی هنرواندیشهی این روزنامه قلم زد و طرحهایی را برای مقالات سیاسی و اجتماعی علیاصغر حاجسیدجوادی بهتصویر کشید.
نخستین نمایش انفرادی او در سال ۶۱۳ ۴در گالری قندریز تهران با یادداشتی از شاملو برگزار شد و در سال ۱۳۴۸ نمایشی از کاریکاتورهایش را در گالری سیحون برپا کرد. سالهای ۴۹ و ۵۰ برای محصص، دوران گذر از مرزهای ایران و ارائهی هنرش به مخاطبان بینالمللی بود. شرکت در نمایش گروهی مؤسسهی آمریکایی هنرهای گرافیکی نیویورک و نمایش گروهی موزهی هنر پاریس از جمله فعالیتهای او در سالهای مذکور است که موقعیت او را بهعنوان یک هنرمند بینالمللی تثبیت کرد.
در سال ۱۳۵۰ سیروس طاهباز نخستین مجموعهطرحهای محصص با عنوان «کاکتوس» را با مقدمهی کریم امامی در «دفترهای زمانه» چاپ کرد(۲). این مجموعه شامل آثار هنرمند از سال ۴۰ تا ۴۵ بود. او در فاصلهی سال ۵۰ تا ۵۱ سه نمایش انفرادی در گالری سیحون، باشگاه شهرداری تهران و انجمن ایران و امریکا برگزار و پس از آن به فرانسه نقلمکان کرد. از سال ۵۲ تا ۵۵ در چندین نمایش انفرادی و گروهی و همچنین در آرتفر بازل سوییس (۱۳۵۵) شرکت کرد و سرانجام پس از شرکت در نمایش گروهی «هنرهای ایرانی مدرن» در انجمن ایران و آمریکا و نمایش آثارش در گالری زند تهران، در سال ۵۶ برای همیشه به امریکا مهاجرت کرد.
محصص طی دههی پنجاه در تلاش برای ترویج آثار خود، نقاشیهایش را در قالب یازده کتاب منتشر کرد. از جمله کتابهای محصص میتوان به «با اردشیر محصص و صورتکهایش» (۱۳۵۰) با مقدمهی علیاصغر حاجسیدجوادی (شامل طراحیهای سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۰)، «اردشیر و هوای طوفانی» (۱۳۵۲) با مقدمهی علیاصغر حاجسیدجوادی (شامل آثار سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۲)، «تشریفات» (۱۳۵۲) با مقدمهی آیدین آغداشلو و گزیدهای از آثار در سال ۱۳۵۱، «شناسنامه» (۱۳۵۲) شامل گزیدهای از آثار در سال ۱۳۵۱، «وقایعاتفاقیه» (۱۳۵۲) با مقدمهی احمد شاملو و گزیدهای از آثار در سال ۱۳۵۰، «طرحهای آزاد»، «کافرنامه»، «دیباچه» و «تبریکات» اشاره کرد. کاریکاتورهای محصص سالها در نشریات معتبر آمریکا مانند نیویورکتایمز، دِ نِیشن، واشنگتنپست، نیویورکر و مجلهی «ایده» در توکیو بهچاپ رسید و هماکنون بیشاز ۸۰ اثر او در کتابخانهی ملی آمریکا و تعدادی از آثارش در موزهی متروپولیتن، موزهی بریتانیا، موزهی جهاننمای کاخ نیاوران، موزهی هنرهای معاصر تهران و موزهی هنر ملل مجموعهی کاخ سعدآباد نگهداری میشود.
محصص در خلق آثارش علاوهبر نگارگریهای ایرانی، عکسهای قدیمی دوران قاجار و کتابهای مصور چاپ سنگی، تحتتأثیر هنرمندان معاصر غربی همچون رولان توپور(۳)، رونالد سرل(۴)، رنه مگریت(۵)، سائول اشتاینبرگ(۶) و دیوید لوین(۷) بود. او همچنین از آثار نویسندگانی چون فرانتس کافکا، اوژن یونسکو، نیکلای گوگول و گراهام گرین الهام گرفت. نگاه منتقدانه به خصلتهای منفی انسانی، مناسبات منحط اجتماعی، دیوانسالاری و ظلم حاکمان در بیانی گروتسک و طنزی تلخ در آثار او بهوضوح دیده میشود. محصص «از میان واقعیتهای بیشماری که پیرامون خود میدید به انسانها، به کردار و روابطشان، به عوامل و سازوکار فاسدی که روابط ناسالم میان انسانها را شکل میدهند، حساستر بود. مضمون موردعلاقهی او افشای تناقضی بود که در رفتار، شخصیت و ظاهر و باطن دوگانهی انسانها میدید. یا عریان کردن واقعیاتی که از دید او زشت و ناانسانی بودند» (بقرائی، ۱۳۹۴: ۱۰۲). او برای بیان اندیشهی انتقادی خود با رجوع به تصاویر قاجار و وام گرفتن از فرم و محتوای آن، به بازتولید اثر در رسانهای جدید پرداخت.
«وی با طرحهایی از طنز سیاه و پر از هاشورهای ریز، با موضوع جابهجایی بخشهای مختلف اندام انسانی، نگاهی تند به دوران قاجار میاندازد. در پارهای از کارهای اردشیر محصص، وقایعنگاری عصر تملق و شمایل قاجاری، برای او تمثیلی بیش نیست. اردشیر محصص درامی را بهتصویر میکشد که تضادی است بر جریان مدرنیزه؛ میان شخصیتها و آدابورسومی که نشان از سنتهای قاجاری دارند. کاریکاتورهای طراحیگونهی وی، نشانی از تقابل او در برابر توحش زمانه، بوروکراسی، اختلاف طبقاتی و... است که بهدور از انسانگرایی شکل میگیرد؛ شخصیتهایی که لباسهای پولادین و فاخر بر تن دارند، اما سرشان بر تن زیادی میکند. یا شخصیتهای روشنگری که گرفتار زرقوبرق و تشریفات قاجاری شدهاند؛ بهطوریکه مدالهای افتخار و نشانهای قاجاری، مجالی برای نفس کشیدنشان باقی نمیگذارد» (امانی، ۱۴۰۱: ۸).
آثاری که امروز در گنجینهی موزهی هنرهای معاصر از اردشیر محصص موجود است، آثاریست که طی دههی ۵۰ خلق شده و در سالهای ۵۶ و ۵۷ برای نگهداری در موزه خریداری شده است. در میان نقاشیهای موجود، به بررسی سه اثر با مضمونی یکسان میپردازیم؛ آثاری که محصص در برداشتی طنزگونه از نقاشیهای صنیعالملک با موضوع دولتمردان قاجار بهتصویر کشیده است.
میرزا ابوالحسنخان غفاری کاشانی (۱۲۲۹ـ۱۲۸۳) ملقب به صنیعالملک، با نقاشی رنگروغنی از چهرهی محمدشاه (۱۲۵۸ق.) در جمع نقاشان درباری پذيرفته شد. در حدود سال ۱۲۶۳ق. رهسپار سفر ايتاليا شد و نزدیکبه چهار سال در اين كشور اقامت داشت. او پس از بازگشت از سفر، نقاشباشی دربار ناصرالدينشاه شد.(۸) میرزا ابوالحسنخان غفاری کاشانی در سال ۱۲۷۷ بهخاطر تلاش در تصویرسازی روزنامهی «دولت علیه ایران»، از طرف ناصرالدینشاه با اعطای لقب صنیعالملک موردتشویق قرار گرفت. از جمله فعالیتهای هنری او تصویرگری چهرهی رجال عهد ناصری با بازنمایی مظاهر دقیق عینی و حالات درونی آنها بود. بهغیر از محمدشاه (تصویر شماره ۱) حاج میرزا عباس ایروانی معروفبه حاجی میرزا آقاسی (۱۱۹۸-۱۲۶۵ ه ق)، صدراعظم(۹) محمدشاه قاجار، از جمله افرادی بود که صنیعالملک به کشیدن تصویرشان همت نهاد (تصویر شماره ۲).
نزدیک به یکدهه بعد از خلق این آثار، اردشیر محصص با برداشتی طنزآمیز، با الهام از اسطورههای پیکرگردانی(۱۰) در داستانهای هزارویک شب و تحتتأثیر داستانهای موشوگربه در شعر و ادبیات فارسی(۱۱)، با نگاهی انتقادی و تند به سیاستهای حاکم بر دوران قاجار و دولتمردان آن تاخت و در کلیتی جهانشمول بهنقد گفتمان قدرت پرداخت.
در تصویر شمارهی ۳، با شمایل حاجی میرزا آقاسی با صورتی ریز، گونههایی سرخ و بدنی فربه مواجهایم؛ در حالیکه اندامش توسط سه موش عظیمالجثه که در زیر ردایش پنهاناند، پوشانده شده است. ردای او که با صخرههای اطرافش همخوانی دارد، همچون سنگوارههایی با رنگ خاکستری و سفید و سیاه از صخرههای اطراف مجزا شده و از نوک کلاه شکافتهی او، دُم موشی افراشته و بلند بیرون زده است.
در قابی دیگر چهره و اندام و لباس میرزا آقاسی با واقعگرایی بیشتری تصویر شده، موشی زیر ردای او بهپشت آرمیده و از چشمان زلزده به حامیاش قطره اشکی جاریست.
در تقابلی زیرکانه و برداشتی طنزگونه از تصویر شمارهی ۱، گربهای در کسوت شاه با صورتی سرخ و سبیلی بلند، درحالیکه لباسی آراسته به دکمههای زمرد و شلوار ماهوت سبزی به تن و کجکلاهی بلند و جقهی جواهرنشان پرداری به سر دارد، بر صندلی شاهی نشسته است.
موش در نمادشناسی و مَثَلها و ادبیات ایرانی نمادی از احتیاط زیاد، جاسوسی، حرص، دزدی، مکر و حسد است. در مقابل او گربه، نماد نیروهای مرموز، مکر و زهد ریاکارانه است. درواقع از موش و گربهی کلیلهودمنه و مرزباننامه تا موش و گربهی عبید زاکانی و شیخ بهایی، همگی در پی ارائهی تصویری تمثیلی از روابط میان آدمیان و مکر و حیلههای مستتر در اندیشهی آنها و نمادی از دوگانگی روح و سرشت انسانی هستند. تمثیلی که در دستان هنرمندِ محصص به ابزار نقد اجتماعی و سیاسی تبدیل شده است، تا آنجا که چهرهی حاجی میرزا آقاسی گاه در استحالهای به موش تبدیل شده و گاه از قفای ردایش دم موشی بیرون زده است (۱۲).
شیوهی اجرای آثار اردشیر محصص از اصل آنها در آثار صنیعالملک متفاوت است و با هاشورهای ریز و درهم اجرا شده و لطافت روحانیِ نور نشسته بر چهرهی دولتمردان قاجار را به خشونتی رکزده در چشم مخاطب پیوند میزند. او خود زمانی درباره محتوای آثارش چنین گفته بود: «من زندگی را مضحکه نمیدانم {...} مناسبات خاصی را که انسان در فشار منجنیقوار آن تفاله وجود خویش شده و مرز انسانیاش با غرایز حیوانی فروریخته تصویر میکنم»(۱۳).
پانوشت:
۱. بنابر سخنان کامران دیبا، نقاش، شهرساز، معمار موزهی هنرهای معاصر و اولین مدیر آن، قبل از تشکیل سازمان اداری موزه و بنیاد فرح، کار خرید تابلوها را دفتر مخصوص انجام میداد. اما پس از شکلگیری تشکیلات سازمانی موزه، خریدها بهطورمستقیم از طرف خود موزه انجام میگرفت. او هدف خریداری آثار هنرمندان ایرانی را اینگونه شرح میدهد: چندین هدف بود و بهخاطر همان اهداف هم بزرگترین مجموعهی نقاشیهای معاصر ایران را جمع کردیم. میخواستیم از گذشته و حال یک نمایی داشته باشیم، مجموعهای داشته باشیم از جمیع فعالیتهای هنرمندان ایرانی که در گذشته چه کار کردهاند و حالا چه میکنند. و در آینده مجموعهای داشته باشیم معرف آن زمان. مسئلهی کمک مالی هم بود به هنرمندها، چون ما یک نهاد بزرگی بودیم و خریدهای ما روی بازار هنر معاصرمان اثرگذار بود. یک جو هنری را ایجاد و تشویق میکرد. و در جهت آن فکرها هم که داریم صحبتش را میکنیم، این بود که ببینیم این هنر معاصر ما رابطهاش با هنر مدرن معاصر جهان چیست؟ (دیبا، ۱۳۹۳: ۱۳۱ـ۱۳۴ و ۱۵۲ـ ۱۵۳)
۲. تصاویر این کتاب شامل آثار اولین نمایش محصص در تالار قندریز (۱۳۴۶) بود.
۳. Roland Topor (۱۹۳۸ـ۱۹۹۷) تصویرگر، نقاش، کاریکاتوریست و نویسندهی فرانسوی.
۴. Ronald Searle (۱۹۲۰ـ۲۰۱۱) هنرمند و کارتونیست اهل بریتانیا.
۵. René François Ghislain Magritte (۱۸۹۸ـ۱۹۶۷) نقاش بلژیکی و یکی از برجستهترین نمایندگان سوررئالیسم در نقاشی.
۶. Saul Steinberg (۱۹۱۴ـ۱۹۹۹) کاریکاتوریست و تصویرگر رومانیایی آمریکایی.
۷. David Levine (۱۹۲۶ـ۲۰۰۹) کاریکاتوریست آمریکایی.
۸. پاكباز، روئين (۱۳۷۸)، دايرهالمعارف هنر، تهران: فرهنگ معاصر.
۹. محمدشاه به تحریک مخالفان قائممقام که آقاسی سرکردهی آنها بود، صدراعظم خود قائممقام را در صفر ۱۲۵۱ (ژوئن ۱۸۳۵) به قتل رساند و اندکی پس از آن، آقاسی را بهجای او منصوب کرد. از ویژگیهای اخلاقی میرزا آقاسی در منابع تاریخی میتوان به بدخویی، بیتدبیری، خودخواهی و آزار رساندن بیشتر رجال مملکتی با زخمزبانهای خود اشاره کرد. در دورهی او سپاهیان مناطق ماکو و ایروان، از آنجا که او را حامی خود میشمردند، در تهران و ولایات دیگر به مردم تعدی بسیار کردند. در دورهی صدارت این وزیر عصر قاجار بهعلت خرجهای بیاندازه و عدماطلاع او از جریان امور، خزانهی دولت تهی شد و مملکت به سرحد افلاس رسید. برای اطلاعات بیشتر مراجعه شود به: اشرفی، مجید (۱۳۸۶)، حاج میرزا آقاسی، تهران: شرکت حمایت قلم نوین.
۱۰. پیکرگردانی بهمعنای تغییر شکل ظاهری و ساختمان و اساس هستی و هویت قانونمند شخص یا چیزی با استفاده از نیروی ماوراءالطبیعی است. در این حالت شخص یا شیء از صورتی به صورت دیگر میگردد و پیکری تازه و نو مییابد (رستگار فسایی، ۱۳۸۸ : ۴۳).
۱۱. اردشیر خود مجموعهای را با عنوان «گربهها و موشها» خلق کرد و در سال ۵۶ در گالری زند بهنمایش گذاشت. مجموعهنقاشیهای اردشیر محصص از موش و گربه با کارمادهی آبرنگ و قلم فلزی و مدادرنگی، در اختیار گنجینهی موزهی هنرهای معاصر است. این آثار به مجموعهای تعلق دارد که در سال ۱۳۵۶ در گالری زند بهنمایش درآمد. بخشی بزرگی از آثار این نمایش همان سال از سوی موزهی هنرهای معاصر خریداری گردید. البته این آثار همهی مجموعه را شامل نمیشود و بخشی از آن در همان دوران از سوی مجموعهداران خریداری شده است.
۱۲. برای مشاهدهی این تصاویر که خارج از گنجینهی موزهی هنرهای معاصر قرار دارد مراجعه شود به: darz.art
۱۳. گفتوگوی منوچهر آتشی با اردشیر محصص، «طراحی با شعور عمیق و گسترده»، تماشا، پاییز ۱۳۵۱؛ به نقل از بقراطی، ۱۳۹۴: ۱۰۲.
منابع:
- امانی، حجتالله (۱۴۰۱)، «نوقاجارگرایی در هنرهای تجسمی معاصر و جدید ایران»، مجله هنر و تمدن شرق، سال دهم، شماره ۲۵، صص ۵ـ۱۲.
- بقراطی، فائقه (۱۳۹۴)، «اردشیر محصص و طنزنگاری نو«، حرفه هنرمند، شماره ۵۴، صص ۱۰۰ـ۱۰۵.
- دیبا، کامران (۱۳۹۳)، «آیینه دوران؛ کامران دیبا و موزه هنرهای معاصر تهران»، در باغی میان دو خیابان: چهار هزار و یک روز از زندگی کامران دیبا در گفتگو با رضا دانشور، تهران: بنگاه.
- رستگار فسایی، منصور (۱۳۸۸)، پیکرگردانی در اساطیر، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- سمیع آذر، علیرضا (۱۳۹۳)، «آیینه دوران؛ کامران دیبا و موزه هنرهای معاصر تهران»، در باغی میان دو خیابان: چهار هزار و یک روز از زندگی کامران دیبا در گفتگو با رضا دانشور، تهران: بنگاه.
- ewikitl.top/wiki/Ardeshir_Mohasses
- darz.art/fa/artists/ardeshir-mohassess
تصویر کاور و اسلایدر:
- darz.art