تحلیل اثری از مسعود عربشاهی
07 ارديبهشت 1401در تاریخ 16 اسفند 1390 (6 مارس 2012) نمایشی با عنوان «هنر معاصر ایرانی از مجموعهی پایدار» در موزهی هنر متروپولیتن نیویورک در گالری هنر سرزمینهای عرب، ترکیه، ایران، آسیای مرکزی و آسیای جنوبی برگزار گردید. در این نمایش هفت اثر از سه نسل از هنرمندان ایرانی، منیر شاهرودی فرمانفرماییان، پرویز تناولی، وای.زی. کامی، شیرین نشاط، افروز عمیقی، و علی بنیصدر به نمایش گذاشته شد؛ آثاری که علیرغم شیوههای بیانی متنوعشان، ارتباطی ذاتی با سرزمین ایران دارند و به مسائل هویتی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی میپردازند.
از آثار ارائهشده در این نمایش، نقاشیای بدون عنوان از مسعود عربشاهی (1314- 1398) است که هنرمند در سالهای آغازین دههی چهل به خلق آن پرداخته است. علاقهی وی به معماری (پلان کاخها، ابنیه و عبادتگاههای تاریخی و باستانی) و نقشمایههای هنر کهن خاورمیانه و بهخصوص میانرودان (مهرهای سومری و نقشبرجستههای بابلی و آشوری)، هنر ایران باستان (هنر و معماری و سنگنبشتههای هخامنشی و ساسانی) و مفرغینهها و صنعت فلزکاری آن (هنر ایلامی و لرستان)، در مواجهه با پیشرفتهای تکنولوژیکی و صنعتی دنیای مدرن و معاصر، در نگاهی نقاشانه و ترکیبی از خط و رنگ و بافت، منجر به خلق آثاری انتزاعی در بیانی تغزلی شده است.
در تصویر پیشِ رو، استفاده از لایههای رنگی متعدد و بهرهگیری از رنگهای اکسیدی، فلزی و تیره، حالت یک شیء قدیمی و درعینِحال صنعتی را به کار داده است و مدام چشم و ذهن مخاطب را از دیوارهی باستانی، به سطوح فلزی خطوط مونتاژ کارخانه و چرخدندههای درحالِفعالیت و فضای دودگرفتهاش، در نوسان نگاه میدارد. در واقع هنرمند با بهرهگیری از عناصر هویتی و مؤلفههای زیباشناسانهی گذشته بهنفعِ مؤلفههای زیباشناسانهی زمانهی خود، به تلفیق سنت و مدرنیته در هنر نوگرای ایران پرداخته است. در قابِ پیشِ رو همچون اکثر آثار هنرمند، زمینه به سبک نقشبرجستههای دیواری باستانی به ردیفهایی تقسیم شده و هندسهی حاکم بر کل اثر، همانند یک نقشهی معماریِ حسابشده، به عناصر نمادین و نشانههای تصویری آن نظم بخشیده است. علائم خطوط باستانی همچون خط میخی بهشکلی نامحسوس بر زمینه نقش بسته است و حضور سراسری این نشانگان رمزی، مخاطب را به خوانشی بینامتنی در تداومِ زمان گذشته و حال وامیدارد.
در این میان فرم دایره که به نقوش باستانی مانند رُزِت، نیلوفر (لوتوس) یا خدای خورشیدی شَمَش (خدای میانرودانی) ارجاع دارد، در نقاشیهای عربشاهی بارها دیده میشود. در این نقاشی نیز دایرهها در ترکیب با شبهانسانهای رباتمانند و خطوط سخت و خشک اندامشان، به زندگی صنعتی معاصر و تأثیر آن بر افراد جامعه ارجاعاتی پیدا میکنند. روایتی نمادین از زندگی کارگرانی که همچون بدنهایی در چرخدندههای ماشینهای صنعتی، بههمپیچیدهاند و بهشکلی خودکار در حال حرکت هستند. بیتردید تجربه و مطالعات هنرمند در زمینهی گرافیک، نقاشی، معماری، مجسمهسازی و سرامیک و دانش او دربارهی هنر و اساطیر ایران و جهان باستان، در ترکیب با تناسب درست نگاه و اندیشه و قلم هنرمند، منجر به خوانشی نمادین و مفهومی از اثری انتزاعی شده است. هر چند که دایرهی آثار عربشاهی بسیار گسترده است و گاه تنها خوانشی فرمشناسانه و تفسیری زیباشناختی از آثار این هنرمند برای ستایش هنر او بسنده است.