icon2
اتصال اینترنت خود را بررسی کنید.

فرانتیشک کوپکا: بیان مفاهیم انتزاعی به کمک تصاویر انتزاعی

نویسنده : آناهیتا فرشچی

زمان خواندن : ۴ دقیقه

خانم کوپکا در میان عمودی ها (۱۱-۱۹۱۰) | منبع: «moma.org»

فرانتیشک کوپکا (Frantisek Kupka) (1871- 1957) یکی از هنرمندان مهم تاریخ هنر مدرن اروپاست که در ایران کمتر موردتوجه قرار گرفته است. با این‌که او یکی از پیشگامان هنر انتزاعی است، جریانی که هم‌چنان نقطه‌عطفی در تاریخ هنر اروپا به‌شمار می‌آید و بر جریان‌های هنری بعد از خود تأثیر بسیار گذاشت، به اندازه‌ی هنرمندانی مانند واسیلی کاندینسکی و پیت موندریان شناخته نشده است. 

 

کوپکا در شهر کوچکی که امروزه بخشی از جمهوری چک محسوب می‌شود، به دنیا آمد و قبل از این‌که در آکادمی هنرهای زیبای پراگ و سپس آکادمی هنرهای زیبای وین مشغول شود، با باورهای معنوی و علوم خفیه آشنا شد؛ موضوعاتی که همواره در آثارش نمود پیدا کرد. کوپکا در چنین باورهایی به‌دنبال برقراری ارتباط بین جهان ذهن، فضا، ماورا و هنر بود و سعی داشت برداشت خود از این مضامین را در قالب فرم و رنگ بیان کند. 

 

کوپکا برای گذران زندگی به‌عنوان تصویرساز مجلات فعالیت می‌کرد. جالب این‌جاست که در تصویرسازی‌های او نیز به‌مرور مضامین معنوی نمود پیدا کرد. او نیز مانند بسیاری از پیشگامان هنر انتزاعی از طریق تئوسوفی (فرقه‌ای عرفانی و مرتبط با علوم خفیه) با این مضامین و هم‌چنین بودیسم آشنا شد. نگاه به جهان درون و ارتباط آن با جهان بیرون و نظم پنهان و آشکار آن، دغدغه‌ی ذهنی کوپکا بود؛ دغدغه‌ای که از طریق تئوسوفی ارضا نشد و او را به کندوکاو بیشتر در مورد این مضامین و تاریخچه‌ی آن‌ها واداشت. از این‌رو او به هرمسیه (مذهب و سیستم اعتقادی در مصر باستان که عرفان و کیمیاگری غرب بر آن استوار شده و فلسفه نیز از آن بسیار متأثر بوده است) رو آورد و تأثیر آن را بر آثار آن دوره‌ی کوپکا می‌توان دید. حضور اهرام، ابوالهول‌ها (اسفنکس‌ها) و آسمان پرستاره در فضایی ساکن و رمزآلود، تحت‌تأثیر چنین باورهایی بوده که او در آثاری با عنوان «راه سکوت»، بارهاوبارها آن‌ها را به تصویر درآورده است.

 

راه سکوت | ۱۹۰۳ | منبع: «wikiart.org»

هم‌چنین کوپکا به این شکل به هندسه‌ی مقدس و بارِ معنایی فرم‌های هندسی که ریشه در کیمیاگری داشت نیز پرداخته است. کوپکا به‌دنبال سرمنشاء اصلی ستار‌ه‌شناسی و حکمت‌های ماورایی بود و به بابل، یکی از تمدن‌های مهم در علم و حکمت نجوم، نیز توجه نشان داد. آثار او در تمامِ دوره‌های یادشده‌ی زندگی هنری‌اش، بسیار تصویرسازانه هستند؛ آثاری که در مرز بین نقاشی و تصویرسازی قرار گرفته‌اند، هم بیان شخصی و بصری هنرمند را نشان می‌دهند و هم جزئیات و عناصری که طبق روایات و مضامینی مشخص خلق شده‌اند و مخاطب را به موضوعات و روایاتی خاص ارجاع می‌دهند.

به‌طورمثال در دو اثر کوپکا، «آغاز حیات» (1900) و «روح نیلوفر آبی» (1898) تأثیر بودیسم آشکار است. این دو اثر بر اساس روایات و متون بودایی که کوپکا از طریق تئوسوفی با آن‌ها آشنا شده بود، کشیده شده‌اند و به‌همین‌دلیل بین نقاشی و تصویرسازی قلمداد می‌شوند. در اثر «روح نیلوفر آبی» که از سه بخش تشکیل شده، در قسمت سمت راست شاهزاده‌ای هندی با همراهانش به تصویر درآمده است. در هر دوی این آثار گل نیلوفر آبی نشان داده شده که در هندوـ بودیسم و مصر باستان نماد خلقت اولیه است. این گیاه که ریشه‌ در آب دارد و در برابر خورشید سر از آب بیرون آورده و به گل می‌نشیند، ترکیبی از عناصر آب و آتش و است و نماد بیداری معنوی می‌باشد؛ که از دوران کهن در فرهنگ‌های مختلف بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. 

 

روح نیلوفر آبی | ۱۸۹۸ | منبع: «wikiart.org»

کندوکاو در این باورها کوپکا را به جایی رساند که تمرینات ذهنی و مراقبه را آغاز کرد. او مانند تعلیمات ذن بودیسم، به خلق آثار در حالت خلسه و مراقبه ‌می‌پرداخت یا مشاهداتش را در این حالات به تصویر می‌کشید. آثار انتزاعی او که با فرم‌های دایره‌ای آغاز شد، این‌گونه شکل گرفت. او معتقد بود در حالتی از آگاهی شاهد جهان و کهکشان بوده و به تماشای کیهان و سیارات نشسته است. کوپکا الهامات دریافتی خود را تصویر می‌کرد و در واقع از نقاشی به‌عنوان قلمرویی از فراآگاهی بهره می‌برد.

«هیچ دو نفری از ادراک و فهم یکسانی برخوردار نیستند، به‌همین‌دلیل ما نمی‌توانیم با نمایاندن امور به‌شکلی که می‌بینیم به حقیقت دست یابیم، نتیجه همیشه تحریف‌شده خواهد بود.»

 

 

از این گفته‌ی کوپکا مشخص است که او امور عینی را به‌عنوان حقیقت مطلق نمی‌شناخت و به واقعیت فیزیکی که می‌دید اعتماد نداشت. او معتقد بود حقیقتی ورای آن‌چه مشهود است در جهان جریان دارد و به‌دنبال به تصویر کشیدن آن بود.

 

اولین قدم | ۱۹۰۹ | منبع: «moma.org»

 

در سال 1910 کوپکا اعلام کرد که قصد مطرح کردن عمومی افکار و عقاید خود در رابطه با معنویت و تئوسوفی را دارد. در همین سال طی نامه‌ای علاقه خود به ماوراء‌الطبیعه، معنویت، تله‌پاتی و هم‌چنین نیاز به بیان مفاهیم انتزاعی به کمک تصاویر انتزاعی را اعلام کرد.اثر او با نام «اولین قدم» (1909) که اولین نقاشی انتزاعی اوست، کاملاً شبیه به تصاویری از اجرام آسمانی و سیارات است؛ سال‌ها پیش از عکس‌برداری‌های فضایی. این مسئله این ایده را ایجاد می‌کند که شاید او همان‌طور که خود بیان می‌کرد، با درکی فراآگاهانه قادر به تماشای اجرام خارج از کالبد فیزیکی خود بوده است. این موضوع برداشتی شخصی از آثار او نیست، بلکه منابع تاریخی هنر که به‌طورمشخص به این دوره از هنر و هنرمندان، مانند کوپکا، کاندینسکی، موندریان، دلونه‌ها، هیلما آو‌ کلینت و بسیاری دیگر پرداخته‌اند، به این موضوعات و دیگر شگفتی‌های بحث‌برانگیز توجه کرده‌اند؛ مسئله‌ای که باعث بازخوانی تاریخ هنر انتزاعی از اواخر دهه‌ی هشتاد و اوایل دهه‌‌ی نود میلادی شد.

 


تصویر اسلایدر: حوالی یک نقطه | قسمتی از اثر | ۲۵-۱۹۲۰ | آب‌رنگ، گوواش و گرافیت روی کاغذ | Peggy Guggenheim Collection, Venice (Solomon R. Guggenheim Foundation, New York)

bktop