نگاهی به مجموعهی «ائتلاف» علیاکبر صادقی
17 ارديبهشت 1401در اردیبهشت سال 1398 نمایشی انفرادی از آثار علیاکبر صادقی با عنوان «شیاطین» در گالری کامیل موناکو در موناکوی فرانسه به نمایشگردانی فرشته موسوی برگزار گردید. این نمایش مجموعهی متنوعی از طراحیهای روی کاغذ، نقاشیهای رنگِروغن، انیمیشنها، مجسمهها و کلاژهایی بود که از دههی 50 تا سال 1398، سیر آثار هنریِ صادقی با محوریت «شیاطین» در نقشِ چهرههای مافوق بشری را به نمایش میگذاشت. اما در این گالری تنها آثاری با چهرهی شناختهشدهی دیوهای صادقی ارائه نشده است و گاه شیاطین در جلوهای نمادین، در آثاری متعلق به نقاشیهای مجموعهی «ائتلاف»، به روایتگری مشغولند. مجموعهی «ائتلاف» (1379 ـ 1380) شامل 40 نقاشی با تصاویری نمادین از اتحاد و همدستی قدرتهای استعمارگر جهانی با هدف نابودی عشق و ارزشهای انسانی است؛ آثاری که تقریباً همزمان با حوادث 11 سپتامبر خلق شدهاند. در سال 1382 انیمیشنی دوازدهدقیقهای از مجموعهی «ائتلاف» به نویسندگی صادقی و تدوینگری و انیماتوری مشترک صادقی و علیرضا کاویانراد به اجرا رسید. اين انيميشن در جشنوارهی پويانمایی كانون پرورش فكری كودكان (1383) موفق به دريافت جايزهی ويژهی هيئت داوران شد.
در مجموعهی «ائتلاف» خلاف مجموعههای پیشین صادقی، شیوهی بیانی آثار از نگارگری پرجزئیات ایرانی فاصله گرفته و فضای مدرن حاکم بر آن، ذهن مخاطب آشنا به هنر را بهسوی نقاشیهای فراواقعگرای رنه مگریت و سالوادور دالی میکشاند. باوجوداین فراواقعگرایی اثر در تلفیق با حکایات تاریخی و اساطیری، آن را در گسست با بیان صرفاً سوررئالیستی برآمده از ناخودآگاه هنرمند قرار میدهد.
در نقاشی «ائتلاف 4» با قابی عمودی مواجهیم که سوژهی اصلی بهشکل سیبی عظیم در نقطهی مرکزی تصویر قرار گرفته است. سیب در آثار صادقی جایگاهی ویژه داشته و در رنگها و اشکال مختلف، مفاهیم متفاوتی را پذیرا شده است. هنرمند تنها به نمادپردازی رنگها بسنده نکرده و با نگاهی به جاندارپنداری اشیا، ویژگیهای انسانگرایانه را برای سیبها متصور شده است. سیب دو جایگاه نمادین دارد؛ میوهی مقدس و ممنوعه است، و در اساطیر یونانی غذای خدایان و بهدلیل شکل مدورش نماد دنیا و نشانهی قدرت و حکومت پنداشته شده است. «در هنر عیسوی میوهی درخت دانش است که حوا آن را چید و از اینجاست که نماد هبوط به شمار میرود» (هال، 1390: 295). در این معنا سیب نماد آرزوهای زمینی یا تسلیم شدن در برابر امیال زمینی است. چنین به نظر میرسد که در این اثر، سیبِ سنگی و خاکستری عظیم با نوارهای قرمز و آبیِ بسته بر شاخهی آن (بهنشانهی پرچم کشورهای سلطهجو)، نمادی از قدرت ویرانگر و سیبهای گاززدهشده در رنگ سرخِ عشق و رنگ زردِ تقدس و پاکی، نماد افراد بیپناهی هستند که تحتسلطهی سیاسی قدرتهای جهانی قرار گرفته و توسط آنها خورده شدهاند. سیبهای گازخورده و پراکنده بر زمین، با رجوع به مفهوم هبوط، نشان آن هستند که گناهی رقم خورده و سقوط صورت گرفته است. این زمین نمادی از جهانی است که در آن امنیت و آزادی رخت بربسته و دیو خاکستری استعمار بر آن سایه افکنده است. وجود آسمان سرخ و تکه ابری آبی در میانهی آن به رنگ نوارهای پیچیده دور شاخهی سیب، تأکیدی بر حدوث این رخداد شوم است.
هنرمند در مصاحبهای که در تیرماه 98 توسط باشگاه شاهنامهپژوهان صورت گرفت، دربارهی تأثیر نگاه او به زندگی بر آثارش اینگونه بیان میدارد:
«در 2 سال اخیر چهرهی دیو و غول در نقاشیهایم برجسته شده است؛ چون با وجود داعش و طالبان و القاعده، دنیای ما به دنیای غولها و دیوها بدل شده و این مسئله مرا آزار میدهد. چهرهی دیوها را در نقاشیهایم برجسته میکنم تا بهنوعی هشدار بدهم و بگویم دنیای ما نباید تا اینحد زشت و پلشت باشد.»
هال، جیمز؛ (1390)، فرهنگ نگارهای نمادها در هنر شرق و غرب، ترجمه رقیه بهزادی، تهران: هنر معاصر.