icon2
اتصال اینترنت خود را بررسی کنید.

ان‌اف‌تی برای هنر معاصر چه معنایی دارد؟

مترجم : صفورا سیدی

گپ کوتاهی بین سِت پرایس و میشل کوِ هنرگردان؛ درباره‌ی بیپِل (مایک وینکلمان)، کلاژ، فرهنگ ریسک مالی، و اینکه هنر غیرمادی ما را در دنیای مادی به کدام سمت می‌برد؟ 
(ست پرایس هنرمند و نویسنده معاصر آمریکایی است که هنر و آثار او به تاثیر فناوری‌های دیجیتال بر دنیای هنر توجه دارد. میشل کوو، هنرگردان آمریکایی است. او با آرت‌فروم، مرکز هنرهای تجسمی دانشگاه هاروارد و موزه‌ی هنر سالزبورگ همکاری داشته و حالا هنرگردان مجموعه‌ی موزه‌ی هنرهای معاصر نیویورک است.)
29 آوریل 2021 میلادی           
       

                                      

میشل کو: تب ان‌اف‌تی _که ماه گذشته با فروش 69.4 میلیون دلاری «هر روز ِبیپل: 500 روز اول» در کریستیز فوران کرد_ به‌وضوح بر مسئله‌ی جنجال‌برانگیزی در دنیای هنر دست گذاشته است.(مایک وینکلمان که با نام مستعار بیپل نیز شناخته می‌شود، هنرمند دیجیتال، طراح گرافیک و پویانما اهل آمریکا است. از سال ۲۰۰۹ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بوده‌ و شهرت او بیشتر به خاطر مجموعه‌ی دیجیتال «هر روز» است.) کلمه‌ی ان‌اف‌تی (NFT) در واقع برگرفته از کلمه‌ی «نشانه‌های غیرقابل‌ جایگزین» (non-fungible token) است؛ که یعنی: واحدی از دارایی دیجیتال که کاملاً منحصربه‌فرد بوده و این منحصر‌به‌فردبودگی در فضای اینترنت یا به وسیله‌ی زنجیره‌ی بلوکی (بلاک‌چین) آن، ثبت و گواهی شده است؛ یعنی: یک واحد ان‌اف‌تی نمی‌تواند با همان میزان ان‌اف‌تی تبادل یا تعویض شود (به شکلی که یک اسکناس دلار با همان تعداد اسکناس دلار برابری می‌کند یا یک بیت‌کوین دارای ارزشی برابر با دیگری‌‌ست). به‌همین‌خاطر است که از ان‌اف‌تی می‌توان برای کدگذاری دیجیتالی مالکیت چیزهایی مانند اثر هنری استفاده کرد. در ایده، قابل‌پذیرش و سرراست به نظر می‌رسد، با این‌‌حال در عمل استفاده از ان‌اف‌تی‌ها برای کدگذاری آثار هنری، خشم زیادی در جامعه‌ی هنر تولید کرده است. 

بیپل | ​​​​​​​هرروز: 5000 روز اول | 21,069 در 21,069 پیکسل | در تاریخ 16 فوریه 2021 استخراج شده | این اثر ان اف تی تک نسخه است.

 

در واقع بیشتر واکنش‌ها بیپل و هنرش را هدف گرفته بودند، اما بسنده کردن به نقد بیپل باعث خواهد شد تا موضوع مهم‌تری را نادیده بگیریم. درست مثل این است که نقد مفصل و پرسروصدایی در مورد جاستین بیبر بنویسید: بعید می‌دانم مدل‌های تجزیه و تحلیل موجود ما واقعاً در این مورد به‌خصوص کاربردی داشته باشند. به‌علاوه این گفته که: «ان‌اف‌تی باعث تبدیل هنر به یک ابزار مالی سوداگرانه خواهد شد» هم به‌طور هم‌زمان مورد توجه و بازنشر قرار گرفته بود. 
و البته اگر بخواهیم واکنش‌ها را مرور کنیم، این روزها شعار «هنر ِرهایی‌بخش» را هم بیشتر از گذشته می‌شنوید: که ان‌اف‌تی هنر و هر انسانی که همراه با آن است (به قولی خالق آن‌) را آزاد خواهد کرد. بنابراین طبق روال سابق، باز هم تقابل کاسانداراها و آرمان‌شهر باور‌ها را شاهد هستیم. با این‌‌حال بخشی از چیزی که من امید دارم امروز با شما از آن صحبت کنم، به رویکردی متفاوت توجه دارد. 

بیپل | «میامی» از مجموعه‌ی هر روز | چهارم دسامبر ۲۰۱۷

 

ست پرایس: اول از همه، به محض اینکه کتاب میز قهوه‌ی مجموعه‌ی «هر روز» چاپ شود، من آن را می‌خرم. نظر من را خواسته باشید، بایگانی خوبی از چیزی خواهد بود که در این لحظه تجربه‌ا‌ش می‌کنیم. یعنی واضح است که مزخرف است اما کتاب خوبی می‌شود. 
میشل کو: همینطور است!
ست پرایس: در ضمن شاید دلیل دیگری که به بیپل (مایک وینکلمن) علاقه‌مند هستم این باشد که دقیقاً از بسته‌ی نرم‌افزاری‌ای استفاده می‌کند که من استفاده می‌کنم؛ سینمای چهاربُعدی. درست پنج سال است که از سینمای چهاربُعدی برای خلق آثار بزرگ چاپ‌شده استفاده می‌کنم، و بیپل هم از آن برای خلق شبیه‌سازی‌های ثابت استفاده می‌کند، که واقعاً هم ابزار مناسبی برای خلق این شبیه‌سازی‌ها نیست. سینمای چهاربعدی در اصل یک برنامه‌ی فیلم‌سازی سه‌بعدی‌ست؛ که بیشتر برای بازی‌سازی استفاده می‌شود. بنابراین استفاده از سینمای چهاربعدی برای خلق شبیه‌سازی‌های ثابت در واقع استفاده از یک ابزار بسیار پیچیده به روشی معیوب است، و البته که جالب توجه خواهد بود وقتی از یک ابزار در جایی استفاده کنید که نباید. 
میشل کو: که می‌توانیم راهبردی آوانگارد و به‌طور هم‌زمان قدمت‌دار تلقی‌اش کنیم. هردوی شما در واقع به درست یا غلط از یک ابزار استفاده می‌کنید، که البته این استفاده نتایج متفاوتی دارد. 
حالا دقیقاً همان کاری را می‌کنم که قسم خورده بودم نخواهم کرد، تلاش می‌کنم خوانشی دقیق و منصفانه از آثار بیپل ارائه دهم. اما به هرجهت، شاید نکته‌ای در مورد وضوح فوق‌العاده بالا یا کیفیت چشمگیر این تصاویر وجود دارد که بخشی از دلیل محبوبیت آنهاست. و من هنوز مجذوب نقل قولی از یکی از خریداران هر روز‌ ِبیپل؛ وینیش سوندارسان _که خود را متاکوان نامیده _هستم که گفته بود: «دلیل این‌که مجموعه‌ی هرروز ارزش مالی بالایی دارد، این نیست که هنرمند در آن مهارت فنی برجسته‌ای را به نمایش گذاشته یا تکنیک منحصربه‌فردی را به رخ کشیده است. بلکه نکته‌ی قابل‌توجه این مجموعه، مدت زمان زیادی‌ست که هنرمند صرف خلق این اثر کرده.” از این نظر متاکوان به‌وضوح (اگرچه ندانسته) به «مهارت‌زدایی» اشاره کرده که ارجاع به زمانی دارد که هنرمند به عمد، مهارت فنی را در خلق اثر نادیده می‌گیرد تا به این‌وسیله چیره‌دستی و ساختارهای قدرت را به پرسش بکشد. در نتیجه وقتی به مجموعه‌ی هرروز نگاه می‌کنید، همسویی‌های عجیبی نمایان می‌شوند: وقتی به خود اثر نگاه می‌کنید، چیزی که در مواجهه‌ی اول خود را نشان می‌دهد استفاده‌ی نابه‌جا از یک برنامه‌ی خلق تصاویر متحرک است که به‌طرز عجیبی با استراتژی‌های هنرهای مفهومی برای خلع سلاح قدرت هم‌سوست. اما همین استفاده‌ی نابه‌جا منجر به تصاویری شده که به‌نحوی به نظر می‌رسد واقعاً زمان، مهارت و ظرافت زیادی برای ساخت آن‌ها لازم است (حتی اگر واقعاً این‌طور نبوده نباشد!).

 

ان‌اف‌تی پیروزی نگرش صندوق‌های پوشش ریسکی‌ست. ست پرایس

ست پرایس:  جالب است که  وینکلمن در واقع عنصرهای سی‌جی‌آی (Computer-generated imagery) را که دیگران تولید کرده‌اند، خریداری می‌کند و آن‌ها را کنار هم قرار می‌دهد؛ اگر بخواهیم آن را در چارچوب تاریخ هنر قرار بدهیم، در واقع کار او نوعی کُلاژ به حساب می‌آید. پس واضح است که حتماً بیپل زمان زیادی برای خلق اثرش صرف کرده، اما در واقع هنرمند در حال نمایش مجموعه‌ای از کار صدها هنرمند دیگر است. که متاکوان حتماً از همین هم استقبال خواهد کرد، چرا که چیزی شبیه به انباشت سرمایه به نظر می‌رسد. 
اما مهم‌ترین نکته در خصوص ان‌اف‌تی‌ها این است که آگاه باشیم آن‌ها تنها نوعی قرارداد هستند. ان‌اف‌تی‌های آثار هنری، برخلاف اکثر آثار هنری سنتی که نماینده‌ی یک چیز هستند، در واقع دو چیز را در یک زمان نمایندگی می‌کنند: قرارداد، و اثر هنری‌ که قرارداد به آن ارجاع داده است. که خب این اثر هنری می‌تواند هرچیزی باشد، اما غالباً این اثر هنری‌ که قرارداد به آن ارجاع داده، یک تصویر است. چرا که تصاویر هستند که به شما کمک می‌کنند تا افراد را به سمت ایده‌ها سوق دهید. ان‌اف‌تی سال‌هاست که وجود دارد، اما به شکلی کم‌طرفدار و ملال‌آور. در وهله‌ی اول ان‌اف‌تی‌ها برای این طراحی شده بودند که مشکل امضا کردن فایل‌های پی‌دی‌اف را حل کنند. به هرجهت، شما به یک تصویر احتیاج دارید که بشود آن را فروخت. که البته این تصویر نمی‌تواند از دنیای هنر معاصر باشد، چرا که هنر معاصر برای اکثر مردم ناآشناست. در نتیجه همین می‌شود که افرادی مثل وینکلمن می‌توانند به فضای هنری نفوذ کنند: کار‌های او در واقع وام‌دار زیبایی‌‌شناسی کارهایی‌ست که همه‌ی ما از قبل می‌شناختیم، مجموعه‌ای از مارول، میم‌ها و تبلیغات آشنا. و البته که شما هم اگر جای او باشید تلاش می‌کنید تصویری که می‌سازید تا جای ممکن فراگیر باشد و جمعیت زیادی آن را آشنا تصور کنند، چرا که این چیزی ا‌ست که شبکه‌های اجتماعی به ما آموخته‌اند: که با تکرار و نمایش مکرر به چیزها مشروعیت دهیم. 
میشل کو: این (ان‌اف‌تی) تعبیر نادری از مفهوم قرارداد است، تکینکی ریاضیاتی و البته یک تصویر در فرمت JPEG یا GIF یا هرچیز مشابه این دو. همین باعث شد جُستار شما، «انتشار» (2002) را به خاطر بیاورم، اگر درست به‌خاطر داشته باشم جایی از جستار گفته بودید که: هرقدر یک اثر بیشتر و بیشتر بازنشر و بازساخته شود، ارزش آن کمتر خواهد شد. و البته که آن‌چه حالا با آن مواجه هستیم این است که هرقدر یک اثر در دسترس‌تر و آشناتر باشد، ارزش آن بیشتر خواهد بود.
ست پرایس: «انتشار» بیست‌سال پیش نوشته شده، و البته در دوره‌ای که به‌نوعی نقطه‌ی عطف به حساب می‌آمد. ما در آستانه‌ی ورود به دوره‌ای بودیم که رابطه‌ی سنتی بین ماده و غیرماده در حال چالش بود. که البته همین یکی از سوال‌های مهم دو دهه‌ی اخیر هم بوده است. 
یکی از مضامینی که هنگام خلق اثر بسیار مورد توجه‌ من است تنش بین زندگی مادی و غیرمادی‌ست. من فکر می‌کنم در بیست‌سال گذشته _اگر لازم باشد عقب‌تر برویم چهل‌سال گذشته _تمایل به امر انتزاعی افزایش یافته است. این یک رویه‌ی جدید اجتماعی‌ست، با این‌حال معتقدم بخشی از آن متأثر از انتزاع فزآینده‌ای‌ست که در حوزه‌های مالی شاهد هستیم، فاصله‌گذاری‌ که به‌واسطه‌ی تکنولوژی با آن مواجه شده‌ایم و حکماً تأثیرات ابزارهای پیشرفته‌ی دیجیتال هم اثرگذار بوده است. شبکه‌های اجتماعی هم به این فرآیند سرعت بخشیده‌اند، و حتی موضوع را به حوزه‌ی نفس کشانده‌اند، منظورم جایی‌ست که در لحظه از ما خواسته می‌شود که هم در دنیای مادی زیست کنیم و هم غیرمادی. ما حالا باید خودمان را با مفاهیمی آشنا کنیم که پیش‌تر و به‌طور سنتی، نه برای ما، بلکه برای سرمایه‌گذاران اهمیت داشتند. در این دوره انتظار می‌رود همه‌ی ما با مفاهیمی مثل «بیگانه‌سازی، انتزاع و فاصله‌گذاری»، «ریسک‌پذیری گسترده و بی‌ثباتی»، و «زیستن در جهانی که به شکلی بازی‌نمایی‌شده مسجل شده»، احساس راحتی کنیم. در این اوضاع قطعاً منطقی به نظر خواهد رسید که هر فرد 24ساله‌ای روی گوشی تلفن خود یک برنامه‌ی نرم‌افزاری خریدو‌فروش سهام داشته باشد. کاملاً هم با ایده‌آل آزادی‌خواهانه‌ی سیلیکون وَلِی هم‌راستاست، ایده‌آلی که در واقع امیدوار است همه سرمایه‌گذار باشند. هدف همین است. 

 

سِت پرایس | انشایی با گره‌ها(قسمتی از اثر) | 2008

 

میشل کو: همه به‌نوعی سوداگر هستند و مالکیت به‌طور کلی باز تعریف شده است.
ست پرایس: بله. در خصوص نرم‌افزارها و موسیقی هم البته جامعه با همین بحران بزرگ مواجه شد که در نهایت افراد مختلف مدل‌های استریمینگ و خرید اشتراک را پیشنهاد دادند. آن چیزی که در حال حاضر با ان‌اف‌تی در حال توسعه است، به‌نوعی قدم بعدی ماجرای پیش‌آمده در نرم‌افزار و موسیقی‌ست. ان‌اف‌تی‌ها به‌عنوان نوعی حق مالکیت به فروش می‌رسند. شبکه‌های اجتماعی از مدلی استفاده می‌کنند به نام «مدل وب 2.0» که البته مدلی قدیمی‌ به حساب می‌آید. سازوکار این مدل به این شکل است که: شما مالک محتوایی که به اشتراک می‌گذارید نیستید، بلکه پلتفرم صاحب آن است. استریمینگ، کیندل، اینستاگرام، هیچ‌کدام از این‌ها متعلق به شما نیستند. در نتیجه شما با نسلی مواجه می‌شوید که فکر می‌کنند حقوق شهروندی‌شان نقض شده است. درست همین‌جاست که مدل ان‌اف‌تی وارد می‌شود که: «ما این‌جا هستیم تا شما را نجات بدهیم، شما به‌عنوان یک کاربر می‌توانید صاحب این توکن باشید و هیچ‌کس هم نمی‌تواند آن را از شما بگیرد.» این دقیقاً همان‌جایی‌ست که شما با ایده‌ی نچسب اما آزادی‌خواهانه‌ی سیلیکون‌ولی مواجه می‌شوید. این ایده در واقع همان خلاص شدن از شر مقررات است، البته احتمالاً به استثنای قوانین مربوط به قراردادها و حق مالکیت. البته، قراردادها و حق مالکیت هم تنها به این دلیل ارزش توجه دارند که می‌توانند از حقوق فردی در خدمت انباشت هر چه بیشتر چرندیات محافظت کنند. ما در حال حاضر حتی به دولت‌ هم برای نظارت بر قوانین قراردادها نیاز نداریم، می‌توانیم به کمک سیستم‌های ابری شرایط را مدیریت کنیم. در واقع ان‌اف‌تی یک قرارداد بدون نظارت است، که همین هم خطرناکش می‌کند؛ درست است؟ اگر کسی کیف پول شما را هک کند، نمی‌توانید آن را به لحاظ قانونی پیگیری کنید. از بانک هم نمی‌توانید در این مورد تقاضای وثیقه کنید، پولی که از دست داده‌اید برگشت‌ناپذیر خواهد بود. مجدداً این نوید پیروزی تفکر صندوق‌های پوشش ریسکی‌ست، جایی که شما به افراطی خطر کردن، انتقال مالکیت و انتزاع تن می‌دهید؛ به‌شرطی‌که سود خوبی برایتان به ارمغان بیاورد. به همین اصطلاح «تفکر صندوق‌های پوشش ریسکی»  رضایت بدهیم چرا که اصطلاح بهتری فعلاً به ذهنم نمی‌رسد. 
میشل کو: در واقع قرارداد عیناً به‌عنوان «مد روز» معنی می‌شود. و البته که این مواجهه‌ا‌ی جدید است. منظورم این است که این مواجهه واقعاً خارق‌العاده است، چرا که در ابتدا وعده‌ی رهایی‌بخش شبکه‌های اجتماعی همین عدم مالکیت بود. مشابه نوعی دموکرات کردن جریان. اما حالا و ناگهان ماجرا به‌کلی عوض شده: «صبر کنید، صبر کنید ما می‌خواهیم مالکیت چیزی که توزیع شده را پس بگیریم.»

 

در خصوص هنر، وسوسه‌بر‌انگیز است که بگوییم ان‌اف‌تی‌ در واقع نتیجه‌ای منطقی برای هنر مفهومی عصر ماست. مایکل کو

میشل کو: حکماً این به‌معنای چرخشی عظیم در خصوص چیزی است که هویت می‌نامیم. اینطور نیست؟ برگردیم به این نقطه که امضای دیجیتال، که نشانگری هویتی بود، در گذشته بر مبنای شباهت ظاهری تعریف می‌شد؛ درست مثل یک امضا که فقط متعلق به خود شماست، یا یک نشان، یا یک مدال یا مُهر. زمانی که نشانگر هویت به جای اینکه یک تصویر باشد بر مبنای یک الگوریتم یا رمزنگاری‌ تعریف شد، این امر تغییر کرد. حالا از یک کد یا کلید برای تعریف هویت استفاده می‌کنیم. و ان‌اف‌تی هم به‌نوعی پرستش همین چرخش هویت است. اما در خصوص هنر، وسوسه‌بر‌انگیز است که بگوییم ان‌اف‌تی‌ها در واقع نتیجه‌ای منطقی برای هنر مفهومی عصر ماست _به خاطر دارید که هنرمندانی مثل لارنس واینر یا هنرگردانی چون سِت سیگلاب چه کاری با قانون حمایت از حقوق هنرمندان و قرارداد انتقال انجام دادند؟ سیگلاب و رابرت پروجانسکی ِوکیل، در دهه‌ی 1970 برای محافظت از نحوه‌ی گردش آثار هنری، سندی قانونی تألیف و تهیه کردند_ حالا ما هم سرانجام راهی برای تعریف و فروش یک اثر هنری به‌عنوان کد یا قرارداد پیدا کرده‌ایم. 

ست پرایس: بله، برای اولین‌بار با ان‌اف‌تی راهی پیدا کرده‌ایم که نه تنها از فروش اثر، بلکه از فروش مجدد آن هم ده‌درصد از ارزش هنری اثر را به خالق آن برگردانیم. که البته دیوانه‌کننده است، چرا که هنر همیشه به شکل خودسرانه‌ای کنترل‌نشده بوده است، لااقل به‌واسطه‌ی مقدار پولی که در این صنعت جریان داشته. در واقع هنر منطقه‌ای‌ست که با قرارداد و نظارت پیوند نخورده. در نتیجه متوجه هستید که این کنایه‌ای جالب توجه است، چرا که بلاک‌چین‌ها در واقع رکوردهایی دائمی هستند. همین حالا که حرف می‌زنم می‌توانم پیش‌بینی کنم تعدادی از دلالان و اشخاص با نفوذ محافظه‌کار خواهند گفت: «بعید می‌دانم دلم بخواهد خریدهای من برای همیشه قابل مشاهده باشند.» در نتیجه لازم است بگویم در این ساختار شما موقع خرید، ناشناس باقی خواهید ماند. اما خب برای جاهایی مثل نیویورک، تقریباً غیرممکن‌ است هویت‌ خریدار مخفی باقی بماند، مگر اینکه از وی‌پی‌ان استفاده کنید؛ که آن هم بالقوه کار در بازار خاکستری را دشوار می‌کند.

پترا کورتورایت | پی‌سی ـ گل ـ گلدان ـ001 | ان‌اف‌تی | 2021

 

میشل کو: دقیقاً. از جهتی به‌نظر می‌رسد که مدل‌های قدیمی‌تر مالکیت هنوز در دنیای هنر نفوذ دارند، و با این وجود هنرمندان همیشه در خط مقدم ارائه‌ی بازتعریفی تجربی از خودمختاری و مالکیت بوده‌اند. برخی از آن‌ها ایده‌هاشان را به مرحله‌ی عمل هم رسانده‌اند _برای مثال تینو سِگال راهی پیدا کرد تا اجراهای خود را نشر داده و به فروش برساند_، اما مابقی اشکال فروش به‌قدر کافی منعطف ظاهر نشده‌اند و هنوز هم اشکال منسوخ‌شده‌ی مبادله و بازارهای غیرشفاف آن بیرون وجود دارند. در نهایت اینکه این هم شاید یک تناقض جالب دیگر باشد _یا شاید اصلاً اصل موضوع همین بوده_ ارز رمزنگاری‌شده، تمرکززدایی و شفافیت را نوید می‌دهد. و جالب توجه است که به‌طور هم‌زمان مردم دنبال راهی برای بازگشت دنیای غیرشفاف هستند، که بتوانند مالکیت و کمیابی را در بستری تعریف کنند که درست برای خلاص شدن از همین مفاهیم ساخته شده است. و من فکر نمی‌کنم ما بدانیم بعدتر چه خواهد شد.
دیوانه‌کننده‌ترین بخش ماجرا از نظر من این است که این قراردادها به‌نوعی خودمختار و مستقل هستند: برای ضمانت قراردادها به هیچ انسانی نیاز ندارید؛ قراردادی هوشمند که توسط وکلا محافظت نمی‌شود، بلکه توسط رمزنگاری محافظت می‌شود. یقیناً قدرت‌های موجود راهی برای غیردموکراتیک کردن این فرآیند پیدا خواهند کرد، هرچند که هنوز هیچ‌کس نمی‌داند چطور. ( آیا برنامه‌نویسان یا حتی برنامه‌ها قرار است جایگزین گالری‌ها شوند؟)
ست پرایس: بلاجی سرینیواسان را می‌شناسید؟ او سرمایه‌گذاری برجسته در حوزه‌ی ارزهای دیجیتال است. از بلاجی‌ نقل شده که: اینترنت تجسمی‌ست از «اطلاعات قابل برنامه‌ریزی»، اما رمزنگاری، تجسم «کمیابی قابل برنامه‌ریزی» است.

لارس هودهوس و سم هارت | C E6 85 DC 0B A7 9F 2C 71 CD 47  52 E2 77 CC D2 96 DB 9B 67 51 F4 34 FD 20 A4 0C 86 5A 02 65  B7 D7 68 B6 FB E5 79 31 03 B6 48 76 26 63 1F 19 DC E0 2C C5  CD 74 A4 80 36 A5 56 83 EF 59 2A E8 31 | ان‌اف‌تی فیزیکی | 2017

 

میشل کو: متناقض به‌نظر می‌رسد، چون به هر جهت راهی پیدا شده که کمیابی را برنامه‌نویسی کنند، با این‌حال این کمیابی برنامه‌ریزی‌شده، توسط سیستمی اختراع شده که مقرر بود بحران کمیابی را برطرف کند. از جنبه‌‌ی دیگر، همه‌گیری یا شیوع در ارزش یک ان‌اف‌تی کدگذاری شده است. همه می‌توانند تجربه‌ی داشتن بخشی از یک ان‌اف‌تی را داشته باشند، اما فقط یک مالک برای آن وجود دارد. همین می‌تواند منجر به چیدمانی شود که بسیار متفاوت با اصل ایده‌ است، منظورم چیزی شبیه به یک نسخه‌ی محدود است. 
ست پرایس: بله، اما سالهاست که در مورد ویدیوآرت هم همینطور است: نسخه‌هایی برای فروش در دسترس هستند که همان‌ها را آنلاین هم می‌توانید ببینید. یا مُد: آیا یک کلکسیونر کیف گوچی به کیف‌های کپی‌شده‌ی خیابان معروف کانال اهمیتی می‌دهد؟ نه.
میشل کو: پیش‌تر معمولاً بین نسخه‌ی اصلی و کپی تفاوت‌های کیفی وجود داشت: بسیاری از ویدیوآرت‌ها دو نسخه‌ی کم‌کیفیت با رزولوشن پایین و باکیفیت داشتند، که غالباً نسخه‌ی باکیفیت پایین به‌طور رایگان قابل‌دسترسی بود. تفاوت قابل‌توجهی هم البته در مقیاس وجود داشت. میم ِ«گربه نیان» به‌عنوان یک گیف 8بیتی همه‌جا در دسترس است. بر خلاف نسخه‌ی ویمئو (Vimeo) آن که می‌توان گفت یک اثر هنری ویدیویی‌ست که تعداد کمی از مردم می‌توانند آن را مشاهده کنند. این تفاوتی نه تنها در منزلت، بلکه در نوع است. ان‌اف‌تی باعث شده تا چیزی که مالکیت‌ناپذیر نبوده، _می‌گویم مالکیت‌ناپذیر به این خاطر که محتوایی مثل میم‌ها تقریباً همه‌جا هستند و مالک آن‌ها در واقع همه‌ی ما هستیم_ حالا قابل تملک شده، آن هم فقط برای یک نفر. شرایطی ایجاد شده که به موجب آن هرگونه تمایز بین نسخه‌های اصلی و کپی از بین رفته است. و البته هرگونه تمایز بین منحصر‌به‌فرد بودن و تجزیه شدن. 
ست پرایس: می‌توانم بگویم من از سال 2000 متوجه چیزی که تو اشاره کردی شدم: می‌توانیم اثر هنری را همه‌جا در دسترس داشته باشیم. منظورم البته بیشتر درباره‌ی ویدیوها و برخی از کارهای انتزاعی‌ست که آن زمان به آن‌ها مشغول بودم. همان موقع بود که شروع کردم به فکر کردن درباره‌ی افزونگی و پلتفرم‌های مختلف. برای مثال همان جٌستار انتشار را در نظر بگیرید: اول یک فایل پی‌دی‌اف بود، بعدتر به یک جزوه‌ی ده دلاری تبدیل شد و حالا «جٌستاری با گره» در موما قابل دسترسی است. 

کریس تورس | گربه‌ی نیان | 2011 | تصویری از نسخه‌ی اصلی ویدئو در یوتوب

 

میشل کو: کار شما به شکل درخشانی به تمام این موارد محدود اشاره کرده، همه‌ی تغییرات و جلوه‌های یک ایده یا پرونده را کاوش کرده، اما هم‌زمان فروپاشی یا از‌هم‌پاشیدگی را هم هشدار داده است. در حال حاضر و با حضور ان‌اف‌تی‌ها، من به هنرمندانی مانند ایو سوسمن فکر می‌کنم که یک اثر پیش‌تر تولیدشده‌ی خود را به تعداد زیادی ان‌اف‌تی تقسیم کرده و آن را به مالکیت جزئی دیگران درآورده است. یا کیسی ریاس که یک فرال فایل (Feral File) راه‌اندازی کرده، پلتفرمی جایگزین برای ان‌اف‌تی‌ها، هنرهای مولد و سایر فرمت‌های مشابه.
ست پرایس: من فکر می‌کنم در تاریخ هنر، این لحظه که ما زیست می‌کنیم، این درهم‌تندیگی هنر با ان‌اف‌تی‌ها، با تصاویر بر پایه‌ی تصویرهای گرافیکی کامپیوتری، لحظه‌ی آموزنده‌ای‌ست. دیری نمی‌گذرد که مردم متوجه می‌شوند، و قبل‌تر هم متوجه شده‌اند، که ان‌اف‌تی می‌تواند به هرچیزی حتی نقاشی روی بوم اشاره کند و ما واقعاً نیازی نداریم  فقط به میم‌ها بسنده کنیم، مگر اینکه خودمان دلمان بخواهد.
میشل کو: آیا این چیزی خواهد بود که روزی در کارهایتان سراغ آن بروید؟
ست پرایس: نمی‌دانم. علاقه‌ی من به این حوزه بیشتر از این منظر است که تماشاچی این تغییرها و نشانه‌ها هستم، این چیزی ا‌ست که در کارهایم هم سراغش رفته‌ام: میل فزاینده به امر انتزاعی، خودبیگانگی، رفت‌وبرگشت بین دنیای مادی و غیرمادی، چیزهایی از این دست. از این منظر و تا این اندازه، بله من واقعاً به این مباحث علاقه‌مندم. اما اگر منظورتان این است که از قراردهای ان‌اف‌تی‌ برای کارهایم استفاده کنم، خب نمی‌گویم با آن مخالفتی دارم. فقط هنوز به آن فکر نکرده‌ام. 
من فکر می‌کنم مسئله‌ی اساسی در خصوص قراردادهای ان‌اف‌تی این است که هیچکس نمی‌تواند ادعا کند که دقیقاً می‌داند چه اتفاقی در حال افتادن است. شاید در کل جهان تنها 200 نفر باشند که سر درمی‌آورند ان‌اف‌تی چیست و چطور کار می‌کند؛ که البته آن‌ها هم روی اتریوم کار می‌کنند. اما این‌جا دقیقا همان‌جایی‌ست که همان تفکر «هر نفر یک سرمایه‌گذار»، که قبل‌تر از آن حرف زدیم، سر و کله‌اش پیدا می‌شود، «مسئله‌ای نیست که نمی‌فهمید چه اتفاقی در حال افتادن است، نیازی نیست بفهمیم، هیچکس دقیقاً نمی‌فهمد. همه‌ی چیزی که باید از آن سر دربیاوریم این است که حاشیه‌ی سود چقدر است و چند درصد گیر ما می‌آید.» من به این ایده که هر نفر باید یک سرمایه‌گذار باشد مشکوکم. اما اگر بخواهم  برای چند دقیقه‌ای نقش وکیل مدافع شیطان را بازی کنم، می‌گویم دیدگاهی که می‌گوید همه باید سرمایه‌گذار باشند از این زاویه‌دید به ماجرا نگاه می‌کند که ما با مالکیت اشتراکی مواجه هستیم، همه‌ی ما در آن سهم داریم. 
در این پروژه‌ی جدید وقتی مایک وینکلمن بلافاصله تمام اتریوم به‌دست‌آمده از فروش آثارش را به دلار آمریکا تبدیل کرد _که البته کار هوشمندانه‌ای هم بود و هر فرد عادی اجازه دارد انجامش بدهد_ بسیاری از افراد فعال طرفدار ارز دیجیتال یک صدا فریاد می‌زدند که: «نه! چرا می‌خواهی پروژه‌ی آرمان‌شهر ما را بفروشی؟ تمام مزیت آثار هنری با قرارداد ان‌اف‌تی این است که پول به‌دست‌آمده از فروش آن‌ها را در فضای رمزنگاری نگه داریم.»
این‌جاست که مدافعین روحیه‌ی مالکیت اشتراکی دلایل قانع‌کننده‌ای ارائه می‌دهند. متاکوان یک جایی گفته بود: موضوع این بود که به بومی‌ها و رنگین‌پوست‌ها نشان دهیم که آن‌ها هم می‌توانند ولی‌نعمت باشند، که رمزارز می‌تواند قدرت را به شکلی برابر بین غرب و بقیه و حتی بین غرب و جنوب جهانی  توزیع کند. ایده‌ی «گور پدر کنترل کننده‌ها».

ایو ساسِمَن | 89 ثانیه‌ی اتمیزه شده |  2,304 ان‌اف‌تی | 2018

 

من فکر می‌کنم مسئله‌ی اساسی در خصوص قراردادهای ان‌اف‌تی این است که هیچکس نمی‌تواند ادعا کند دقیقاً می‌داند چه اتفاقی در حال افتادن است.

میشل کو: چیزی که گفتید ماجرا را به‌طور کلی دگرگون می‌کند، منظورم این است اینکه ظهور ان‌اف‌تی _که غالباً به‌عنوان نوعی حباب مورد نقد قرار گرفته بود، حبابی که در نهایت به کنترل‌کنندگان آن خدمت خواهد کرد، الان دارم تلاش می‌کنم حتی به اینکه ممکن است این حباب تبدیل به یک فاجعه‌ی اکولوژیک شود اشاره نکنم_ را به‌نوعی با بحث جنوب جهانی و استعمارزدایی مرتبط کردید. بحث مالکیت اشتراکی که به آن اشاره کردید درست مشابه وضعیتی‌ست که در گیم استاپ (GameStop) پیشتر دیده بودیم، اینکه: «حالا نفروش، حالا نفروش، همه‌ی ما با هم سهیم هستیم، حالا نفروش». شعارشان هم البته اموجی دو دست بود به اضافه‌ی اموجی الماس، که در واقع به قدرت اشتراکی اشاره داشت. چرا این مسئله (مسئله‌ی فروش و تبدیل ارزدیجیتال به دلار) برای عده‌ی زیادی ناراحت‌کننده است؟
ست پرایس: به نظرم باید به این نکته توجه کنیم که متاکوان از واژه‌ی ولی‌نعمت استفاده کرده است، چرا که این واژه نامی قدیمی برای کسی است که با صرف هزینه‌ی گزاف از دسته‌ی فرهنگی‌ بیهوده‌ای حمایت می‌کند. دلیل استفاده از هنر در اینجا این است که هنر ابزار خوبی برای پیشبرد پروژه‌ای بزرگتر است، پروژه‌ای که در حال توسعه‌ی اشکال جدیدی از تجارت، سفته‌بازی و گردش پول است. هنر در این سناریو فقط یک احمق مفید است.
میشل کو: من فکر می‌کنم ما واقعاً نمی‌دانیم که در آینده قرار است با چه کاربردها و قالب‌های دیگری از قرارداد‌های ان‌اف‌تی مواجه شویم. هنوز معانی ضمنی زیادی می‌توان از این نوآوری (ان‌اف‌تی‌) برداشت کرد، معانی‌ای که در حوزه‌های اقتصادی، حقوق و فلسفه قرار دارند. و ممکن است چیزهایی از آن بیرون بیاید که ربطی به هیچ‌یک از تصورات قبلی ما ندارد. 
ست پرایس: حتماً همین‌طور است. این دقیقاً همان‌چیزی‌ست که کسی مثل پیتر تیل را هیجا‌ن‌زده می‌کند _از جهتی می‌شود گفت: کسی که معتقد است جهان بر اساس رقابت و کمبود منابع کار می کند، حاضر است روی آن شرط‌بندی کند. اما من فکر می‌کنم به‌علاوه وقتی پیتر می‌گوید «ما نمی‌دانیم با چه مواجه خواهیم شد اگر کنترل‌کننده‌های قدیمی از بازی بیرون بروند» هم می‌توانید با او هم‌صدا شوید. مردم آن بیرون بهترین تلاش خودشان را می‌کنند که آینده را پیش‌بینی کنند، چرا که اگر درست حدس زده باشند، پول خوبی گیرشان می‌آید. اما برای آدم‌هایی مثل من و شما، همین که بدانیم چیزی نمی‌دانیم کافی‌ست. 
میشل کو: دغدغه‌ی من این‌جا نقشی‌ست که هنر غالباً بازی کرده، هنر در طول تاریخ یا به‌عنوان نوعی سیستم هشدار اولیه عمل کرده که در ادامه راهبردهای رفتاری یا مقاومتی یا حتی شیوه‌های نوین تجربه را هم پیشنهاد داده، که البته با فرهنگ هم در این ایفای نقش شریک بوده است. یا اینکه مسیر‌های ویژه‌ای که در آینده احتمالاً با آن‌ها مواجه خواهیم شد را به ما نشان داده، که البته اکثر اوقات هم فهم نشده ولی به هرجهت در بایگانی جمعی ما باقی مانده است. این مسیرها که طی نشده‌اند، این چراغ‌های کوچک امکان که تنها برای یک ثانیه وجود داشته‌اند، هنوز به شکلی به‌عنوان یک فرم فرهنگی و تاریخی برای ما وجود دارند.
ست پرایس: هنرمندانی که من بیشتر می‌پسندم، معمولاً بهانه‌ای هستند برای توجه به آن‌چه اکنون در حال وقوع است. اگر تو در لحظه حاضر باشی و به این توجه کنی که در اطراف تو چه چیزهایی اتفاق افتاده‌اند، درست شبیه پیامبرها به نظر خواهی رسید. چرا که بیشتر آدم‌ها لزوماً لحظه‌ی در حال وقوع را زیست نمی‌کنند. با این‌حال من در خصوص رمزارز مطمئن نیستم همین دیدگاه را داشته باشم، هنر در همه‌چیز پیشرو بوده است و بله هنر شاید راه درستی برای شناخت جهان اطراف باشد. با این‌حال اگر قرار باشد با استدلال شما پیش برویم، اولین هشدارهایی که هنر خواهد داد، سال‌ها بعد به گوش خواهند رسید؛ وقتی که تاریخ این‌دوره نوشته شود یا رویکردهای گذشته‌نگر مورد توجه قرار بگیرند. 

سایمون دِنی | آف‌سِت معدن ان‌اف‌تی: اتریوم

 

میشل کو: قطعاً. ما نمی‌توانیم به‌اندازه‌ی بازار سریع باشیم، هرچند که این تأخیر همیشه هم بد نبوده، به‌خصوص در مورد اینکه هنر چه می‌تواند باشد و چه چیزی هست. وقفه‌ی درک این موضوع، یا بعدتر برخورد کردن با آن، می‌تواند باعث احیای اشکال قدیمی‌تر و حتی مرده‌ی هنر شود و کمک کند تا از آن‌ها چیزی متفاوت بیرون بکشیم. 
ست پرایس: در این مورد صحبت کردید که سعی کنیم بفهمیم هنر دقیقاً چیست و چطور کار می‌کند. در واقع از یک جهت، هنر مدرن می‌تواند بستر مناسبی برای ان‌اف‌تی‌ها باشد. تنها اگر به ان‌اف‌تی‌ها به‌عنوان یک ابزار مالی نگاه کنیم که بسترساز قراردادی‌ست بین دو نفر. این دقیقاً همان‌چیزی‌ست که ان‌اف‌تی‌ها به معنی واقعی کلمه هستند، یک توافق بسیار خلاصه و انتزاعی. و با نوعی خوانش، هنر هم همین است. به نظرم واقعاً هم‌خوانی عجیبی‌ست. هنر هیچ ارزش مورد توافق ثابتی ندارد، ما حتی هیچ تعریف مشترکی از اینکه هنر چیست نداریم. با توضیحاتی که دادم ان‌اف‌تی توافقی پیچیده‌تر هم به‌نظر می‌رسد: اول اینکه طرف حساب آن هنر است، دوم: ارزش مشخص دارد، سوم: ما به شکلی حتی عجیب‌تر از خود هنر، ان‌اف‌تی‌ها را مبادله می‌کنیم. همه‌ی این تحولات، نوعی جادوست. جادویی که اینطور کار می‌کند که هرچه بیشتر جهان را غیرمادی کنیم ، ماده‌ی بالقوه بیشتری می‌توانیم به‌دست آوریم. ما کیهان را آنقدر نمی‌شناسیم که بتوانیم تضمین کنیم همه‌ی این تضادهای عجیب‌وغریبی که ایجاد کرده‌ایم را در خود نگه می‌دارد. این تناقض دوره‌ای است که ما در آن هستیم.

تصویر ثبت شده از صفحه مانیتور از موزه‌ی B.20 در CryptoVoxels، ۲۴ | آوریل، ۲۰۲۱ 

 

 

تصویر اول اسلایدر : لیا | داده‌های دادا | ان‌اف‌تی | ساخته شده با نرم افزار سفارشی 


منبع: www.moma.org

bktop