ارغوان خسروی در لیست هنرمندان دائمی «گالری کونیگ» قرار گرفت
12 مرداد 1401دو هفتهی پیش گالری کونیگ (KÖNIG GALERIE) اعلام کرد که ارغوان خسروی را در لیست هنرمندان دائمی خود خواهد داشت. این گالری در اسفندماه سال گذشته، نمایشی انفرادی با عنوان «حقیقت این است که» را به هنرمند اختصاص داده بود تا مخاطبان خود را با هنر خسروی آشنا کند. ما هم مثل گالری کونیگ اقرار میکنیم که خسروی بسیار با استعاره و روایت آشناست. بسیاری هنر او را پلی خواندهاند بین رنسانس اروپا و سنتهای مینیاتوری ایران، که قضاوت قابلقبولی است؛ بااینهمه آنچه خسروی را منحصربهفرد و درخشان کرده، تسلط او به روایت و استعارههاست. خسروی، متولد ۶۳ است. او در ایران بزرگ شده و هفتسال پیش مهاجرت کرده است؛ بااینحال سرگذشت او، سرگذشت غلامحسین ساعدی یا شهرام رحیمیان نیست، سرگذشت گلشیری هم نیست. روایتهای وطن در آثار خسروی بهروز و دقیقند؛ به هماناندازه که واقعیت زیستهی هنرمند را عریان میکنند، بهجای اندوه بر جسارت تکیه دارند.
هنر ارغوان خسروی، خودزندگینامهای (اتوبیوگرافیک) و همزمان جهانیست. قهرمانِ زنی که در پیکرهی مجسمهای غربی متجلی شده است و نشانی از وطن را به دوش میکشد. نشانها گاهی از جنس زیستهها و دغدغههایند که با بندهای قرمز، ارجاعات انتزاعی ولی آشنا و البته تعلیقها و خطاهای دیداری به نقاشیها راه یافتهاند و گاه در شمایلی عیانتر تصویر شدهاند. مرور مصاحبهی گلوبالویس نشان میدهد هنرمند در حال روایت آن چیزیست که خود زیسته است؛ این نکته به خودزندگینامهای بودن کار او اشاره دارد. بااینحال، او در جواب به امید معماریان تأکید کرده است که این نهتنها روایت من، بلکه روایت بسیاری از ماست. هنرمند، ضمیر فردی را به جمع رسانده و حتی از جغرافیای خود عبور کرده است. بسیاری کار او را با مضامین حقوقبشری پیوند زدهاند.
مصاحبهی گلوبالویس از جهتی دیگر هم قابلتأمل است؛ خسروی اعتراف میکند که به جنس روایت منحصربهفرد ایرانی علاقهمند است، آنچه که با استعارهها در اثر او شناخته شده است. هنرمند ایرانی، حال چه نویسنده، چه مجسمهساز و چه نقاش، محکوم به پرده پوشی است؛ غامض نمینویسد ولی برای فرار از آسیبِ عیان بودن قصهای که روایت میکند، به استعارهها پناه میبرد. خسروی میراثدار قدرشناس همین گذشته است، البته شاید با دلایلی متفاوت از پیشینیان خود.
تصویر کاور و اسلایدر:
- www.avantarte.com