پیوسته در تکاپو
30 آبان 1400آنچه محسن وزیری مقدم جوان در آغاز راهش از دههی بیست تا اواسط دههی سی شمسی خلق میکرد، از علاقهمندیِ مدرنیستی وی حکایت داشت که با ذهنیت بومی و وامدار فرهنگ عامهی او پیوند خورده بود.
او در سال ۱۳۳۴ راهی رم شد. در ایتالیا فرصتی مهیا بود تا وزیری مقدم نوگرایی را بیش از پیش دنبال کند. نوگرا؛ این کلمه دقیقاً مناسبترین عبارت برای توصیف محسن وزیری مقدم است. از منظری که امروز میتوانیم کارنامهی وزیری مقدم را بنگریم پیداست که آثار او از حوالی سال 1337 در مسیری افتاده بود که حتی به مدرنیسم محدود نماند و اساساً پیشرو و پویا خلق میشد.
نقاشیها و مجسمههای مرد جدی هنر ایران از همان اواخر دههی سی شمسی دیگر صرفاً به فرهنگ سرزمین مادریاش مرتبط نبود، بلکه او برای کشف ایدههایش به جایی دورتر و بکرتر متصل شد، به انسان.
محسن وزیری مقدم با توجه به دوران کودکیاش و تجربهی بازی کردن با خاک و به جا ماندن رد دستانش بر آن، به ایدهی نقاشی با شن رسید که منجر به خلق مجموعهی بینظیر «نقاشیهای شنی» شد. او برای کشف ایدههایش نگریستن، تعمق و سطحی نپنداشتن چیزها را برگزید و از این مسیر به تصاویری ناب و قابل توجه رسید.
وزیری مقدم در دههی چهل به ساخت آثار حجمی روی آورد. او ابتدا با ورقههای فلزی از جنس مس یا استیل نقشبرجستههایی هندسی میآفرید. او ورقههای برشخورده را با دقت و در وضعیتی محدب و مقعر کنار هم میچید. نکتهی قابل توجه این آثار حجمی فرم آنهاست و موقعیتی که برای نور، انعکاس آن و سایهها ایجاد میشود.
توجه داشته باشیم از دورهای صحبت میکنیم که اساساً فرم بر معنا ارجحیت دارد و محسن وزیری مقدمی که از پیشگامان مدرنیسم ایران است هم اندیشهای مدرنیستی دارد و از این قاعده مستثنی نیست. آنچه بیش از هرچیز در این مکتب فکری اهمیت دارد، زیاد کار کردن است که وزیری مقدم به تمامی بر این مهم وفادار بود و در هر دورهی کاریاش انبوهی از فرمهای ممکنِ آن ایده را خلق میکرد. نقشبرجستههای هندسی وزیری مقدم در اندازههای گوناگون، با چیدمانهای مختلف از کنار هم قرار گرفتن خط تا محوریت فرمهای دوار، از استیلهای بازتابدهنده و آینهوار تا حجمهای رنگین و مات و ترکیب تمام اینها ساخته شدند. او هیچوقت بهسرعت از کنار ایدههایش عبور نمیکرد، اصول اولیه را چنان جدی میپنداشت که نمیتوانست بدون تجربه کردن تمام وضعیتهای ممکن برای سطح، رنگ و فرم، ایدهای را تمامشده قلمداد کند.
روزی در آغاز دههی پنجاه وزیری مقدم در کارگاهش مشغول ساخت مجسمه بود. چند لایه چوب روی هم گذاشته بود و با دریل در آنها سوراخی ایجاد میکرد. یک لایه چوب از جای خودش لغزید و حول محور مته چرخید. این اتفاق جرقهی مهمترین دوران مجسمهسازی محسن وزیری مقدم را رقم زد. او تصمیم گرفت فرمهایی بسازد و با میلهای آنها را به هم متصل کند، به شکلی که امکان تغییر حالت برای مجسمهها فراهم شود. مجسمههای حرکتی با ایجاد تعاملی میان اثر و مخاطب به فصل تازهای از هنر مدرن ایران بدل شدند.
وزیری مقدم این مجسمهها را با اندازههای گوناگون و از جنس چوب تا پلکسی ساخت. او در این حجمها فرم را در موقعیتی ناپایدار قرار داده و همواره این امکان فراهم است که شکل کلی مجسمه تغییر کند. همچنین اگر فضا یا مکان را مهمترین عنصر در مواجهه با حجم بدانیم، او در این آثار فضا را نیز به شکل متغیری تحتالشعاع قرار داده است. حجمی که بر زمین گسترده میشود این امکان را دارد که جمع شود و همهی اجزایش عمودی قرار بگیرند.
در سالهای بعد شکل جداشدهی فرمهای تشکیلدهندهی مجسمههای حرکتی به نقاشیهای وزیری مقدم وارد شد و مجموعهای رنگین و عمیق را با عنوان «هراس و پرواز» شکل داد. در این مجموعه با وزیری مقدم صرفاً مدرنیست روبرو نمیشویم؛ او به مسیر پر تکاپوی شخصی خویش ایمان داشت و با شایستگی مشغول خلق کردن بود. او در ادامهی مجموعهی «هراس و پرواز» نقشبرجستهها و مجسمههای ستونواری آفرید؛ ستونها و نقش برجستههایی که چکیدهی تمام دورههای کاری وزیری مقدم بهشمار میآیند و بهنوعی تمام تجربیاتش را یکجا به نمایش میگذارند.
تصویر دوم: محسن وزیریمقدم | کارگاه هنرمند | تهران | 1352 | تصویر متعلق به صفحه رسمی بنیاد محسن وزیری مقدم در اینستاگرام است.
تصویر سوم: نمایش انفرادی محسن وزیریمقدم | انتقال فرمها | مدرسهی هنر تیلور در رُم | 1350 | تصویر متعلق به صفحه رسمی بنیاد محسن وزیری مقدم در اینستاگرام است.