یادداشتی بر اثری از مارکو گریگوریان
04 آبان 1400این سلسلهیادداشتها در راستای معرفی آثار هنرمندان ایرانی واقع در گنجینهی موزهی هنرهای معاصر تهران تألیف شده است.
مارکو گریگوریان (متولد 1304) یکی از تأثیرگذارترین افراد در جریان هنر نوگرای ایران است. او پس از پایان تحصیلات هنری در مدرسهی کمالالملک به ایتالیا رفت و در آکادمی هنرهای زیبای رم هنرآموزی کرد. پس از بازگشت به ایران در سال 1333 گالری استتیک را راهاندازی کرد. نقاشیهای مارکو در این دوره گرایش اکسپرسیونیستی داشت و او ضمن ادارهی گالری استتیک، آموزههای خود را به هنرآموزانش منتقل کرد. اما اهمیت مارکو گریگوریان به همین موضوع ختم نمیشود. او با الهام از بینال ونیز، در سال 1337 نخستین بینال نقاشی تهران را راهاندازی کرد و نقش کلیدی در پیشرفت و معرفی هنرمندان نوگرای ایران داشت.
در طول دههی چهل شمسی شاخهای از نقاشی انتزاعی به وجود آمد که اصول و قواعد خود را از سرچشمهی اصلی آن، یعنی هنر انتزاعی اروپا دریافت میکرد؛ برخلاف «جنبش سقاخانه» و جریان «نقاشیخط» که هرکدام بهنوعی از هنر و سنت ایرانی الهام میگرفتند. در این دوره مارکو گریگوریان نیز به تجربههای انتزاعی رو آورد. کار مهم او خلاقیت و آزادیعمل در استفاده از مواد و مصالحی مانند خاک و کاهگل بود. گرچه پیش از مارکو هنرمندان دیگری در جهان چنین تجربهای را آزموده بودند، اما او برای نخستینبار در ایران به چنین کاری دست زد و به کشف ظرفیتهای این مادهی آشنا و شکلپذیر برای خلق آثار پرداخت.
مارکو در این کارهای انتزاعی نیز به طریقی ارتباط خود با ارجاعات بومی و سنتی را حفظ کرد. خاک و کاهگل، که از مصالح بومی و سنتی ایران بهشمار میآید، یادآور مناظر و معماری ایرانی است؛ اما علاوهبر این، مارکو روحیهای عرفانی و ماورایی داشت و این پیشتر در سایر کارهایش نیز خود را نشان داده بود. او در این آثار به رابطهی انسان با خاک پرداخت: «انسانی که از خاک برآمده، برخاک ایستاده و در خاک میشود». همانطور که خود در اینباره گفته بود: «خاک تولد تازهی من بود. خواست ماورایی مرا با پیامی تازه دوباره متولد کرد.»
در این اثر با نام «زمین خشکشده» (مانند دیگر آثار مارکو) هندسهی خاصی رعایت شده است. ترکیب این کار شبیه به قطعهزمینی است که از آسمان به آن نگریسته شده است. بخش میانی اثر، که ترک خورده و شکاف برداشته، یادآور ویرانی و ناباروری است؛ مثل زمین خشک و بیآبی که دیگر توان کشت و باردهی را ندارد. این خطهای ریز و درشت، که گاهی فرو رفته و گاه برجسته شده، علاوهبر اینکه طبیعت بومی ایران و کویرهای خشک مرکزی را تداعی میکند، شبیه نقشبرجستهای قدیمی است که خطوطی روی آن حک شده است. خطوط اما به جز خودشان به چیز دیگری اشاره ندارند؛ همانگونه که نقاشی مدرن قصد ارجاع به چیزی بیرون از خود را ندارد. این خاک خشک و ترکخورده، بخشی از جهانی است که انسان در آن زیست میکند.
گریگوریان دربارهی تحولات تصویری آثارش گفته بود: «در گذشته هدف من بیشتر پرداختن به جهانهای ماورایی بود، اما حالا دیگر قسمتی از زندگی را برای دیدن انتخاب کردهام... پس از سالها کار رنگی متوجه خاک شدهام. در خاک تصاویری رنگی میبینم، بهخصوص با استفاده از خاکهای رنگی، این تصاویر رنگی را در تابلوهایم خلق میکنم... خاک را انتخاب کردم تا زندگی را برای خودم توجیه کنم. با وجود اینکه یک حالت ماقبل تاریخی در روحیهام حفظ شده، به عصر خودمان رسیدهام؛ یعنی از خاک دستنخورده به خاک بشر و تعمیمهای بشری نزدیک شدهام. بشر به خاک چسبیده است...».
اثر نیمبرجستهی «زمین خشکشده» با ابعاد 180x 160 سانتیمتر و کد اموال 253 متعلقبه گنجینهی موزهی هنرهای معاصر تهران است.