یادداشتی بر مجموعه عکسهای بهنام صدیقی
09 مهر 1400بهنام صدیقی سال 1390 پروژهای بلندمدت با عنوان «روز آخر» را شروع کرد. این پروژهی عکسمحور، مجموعهای مستند از افرادی است که ایران را به قصد مهاجرت به کشوری دیگر ترک میکنند. در یادداشتی که هنرمند بر مجموعهی درحالانجام خود نوشته است، چند کلیدواژه راه را برای مخاطب روشن میکند. مسئلهی صدیقی سیل عظیم قابلمشاهدهی دانشجویان و قشر تحصیلکرده در اواخر دههی هشتاد و نود شمسی است که برای دست یافتن به موقعیتی جدید در سرزمینی دیگر، دست به مهاجرت میزنند. جوانانی که سرزمین مادری خود را ترک میکنند تا چیزی را که در وطن خود ازدسترفته میپندارند، در جغرافیایی دیگر بیابند.
تصاویری که از سالهای ابتدایی این پروژه به اشتراک گذاشته شده، رفتاری ثابت را نشان میدهد. عکاس سوژههایش را پیدا میکند، با وقت قبلی چند روز قبل از سفر، شرایط را برای ثبت تصویر خود آماده میکند. کمی جزئیتر عکس ها را در کنار هم مشاهده میکنیم: عکسها گویی قبل از عزیمت به فرودگاه برداشته شدهاند. سوژه با چمدانهایش در وسط کادر ایستاده است و مستقیم به لنز دوربین نگاه میکند. عکس کاملاً ساختگی است. فضای سردی بر کادرِ تصویر حاکم است و گویی مهم نیست در کادر چه اتفاقی میافتد، تنها مورد مهم خود سوژه است که قرار است دیگر در آن جعرافیا نباشد. از نگاه وی نمیتوان حس خاصی را دریافت کرد. سوژه خود را آماده کرده تا عکسی از وی برداشته شود.
موردی که در عکسها تکرار میشود، مکان برداشت عکس است. همه در فضای باز، در وسط خیابان یا کوچه تصویر شدهاند. پسزمینه با انتخاب عمق میدان ِکم، محو شده و تمرکز روی خود سوژه گذاشته شده است. در تمامی تصاویر انتخاب نور روز با کمترین کنتراست ممکن برای ثبت هرچه دقیقتر جزئیات تصویر بسیار تاثیرگذار است. در عینحال که سادهترین برخورد ممکن با ارکان تصویر انتخاب شده است، دقت در نظم تصویری، رعایت پرسپکیتو، دقت در جزئیات، رنگ و نور تصویر، نظر مخاطب را جلب میکند. صدیقی معمولاً با دوربین قطع متوسط 7x6 آنالوگ کار میکند که این مدیوم به بهترین شکل ممکن توانایی او در ثبت جزئیات تصویر را بالا میبرد و با دقت هرچه تمامتر مراحل ثبت تصویر را میسنجد تا تصویری بدون نقص بردارد.
شکافی که این مجموعه را دچار تزلزل و همزمان ارزشمندش میکند، راه رفتن روی لبهی ساختگی بودن تصویر و مستند بودن آن است. این نگاه مستند را میتوان در نگاه مردمنگارانهای که در جایجای مجموعه به چشم میخورد بررسی کرد. ثبت یک طبقهی مشخص از جامعه در دههی نود شمسی که تجربهی تقریباً ثابتی را در بازهای از تاریخ این کشور داشتهاند. مورد مهمی که در مشاهدهی تصاویر این پروژه نباید فراموش کرد، اهمیت مجموعهبودن آنهاست. کل مجموعه است که میتواند حرفی برای گفتن داشته باشد. صدیقی عکاس مستند است. او معمولاً در پروژههای بلندمدت سعی در مطالعه و دقیق شدن در موضوعی دارد که در اطراف خود با آن درگیر است. نگاه وی همیشه خیره به شهر و جامعهای است که در آن زندگی میکند. با نگاهی سریع به مجموعههای قبلی او همچون «حال ما خوب است» یا «اکباتان، غرب تهران» این رفتار جزئینگر را میتوان به وضوح مشاهده کرد.