در کارگاه شیده تامی
07 فروردين 1401مدت 4 سال است که شیده تامی در کارگاه خود، که در مرکز تهران قرار دارد، به کار و زندگی مشغول است. او بزرگترین اتاق خانهی خود را، که فضایی دلباز، روشن و آرام دارد، به محلی برای تجربهی نقاشانه و خلق آثار اختصاص داده است. تامی تمام ابزار و کارمادههای مورد نیاز خود را در دسترس قرار داده و فضای کارش را بهنحوی درآورده است که هر بازدیدکنندهای از ابتدای ورود، به روحیهی پویا و خلاقِ هنرمند این استودیو پی میبرد.
وسایل نقاشی، قلمموها و رنگها که روی زمین پراکنده شدهاند، تمام توجهها را بهسمت خود جلب میکنند؛ اما بیش و پیش از هر چیز، پرترهی بزرگ زنی با موهای آبی روی دیوار خودنمایی میکند که بر پارچهی کتانی متصل به دیوار نقاشی شده است. زنی با صورت کشیده، چشمهای فرورفتهی مشکی و موهای آشفتهی آبیرنگ که به مخاطب خیره مانده است. البته که حضور چنین تصویر چشمگیری در این کارگاه دور از انتظار نیست.
اگر بخواهیم شخصیت هنریِ تامی را در چند کلمه معرفی کنیم، باید بگوییم او هنرمندی است که همواره تلاش کرده «انسان» را به تصویر بکشد. در نقاشیها، مجسمهها، طراحیهای کوچک و بزرگ تامی این موضوع بهوضوح عیان است؛ او انسان را سوژهی اصلی آثار خود قرار داده و چهره و اندام را فارغ از ویژگیهای جنسیتی، نژادی و طبقاتی به تصویر میکشد. پردازش چهرهی انسان برای تامی نوعی درونکاوی است که بهوسیلهی آن، رمز و راز روان را مورد بازشناسی قرار میدهد تا به آگاهی و خودشناسی دست یابد.
در جایجای این کارگاه روشن، دستنوشتهها، یادداشتها یا طراحیهایی که تامی روی کاغذهای کوچک و بزرگ و پراکنده نگاشته، به چشم میخورد. چند کاغذ به دیوار وصل شده، بعضی در گوشهای تلمبار شده یا داخل یک چمدان قدیمی چوبی با دری باز قرار گرفتهاند. بعضی از طرحها پرداخت و دقت بیشتری در نمایش جزئیات دارند؛ مثلاً پیکرهی زنی که پیراهنی با دکمههای باز به تن دارد و به دست خود تکیه داده، روی زمین نشسته است. بههمیننسبت میتوان گفت که شاید نوع مواجههی تامی با بعضی از این طرحها متفاوت از دیگری باشد؛ چنانکه زیر گیرهای که این نقاشی را به دیوار متصل کرده، شاخهگل نازکی را نیز قرار داده و ترکیب رنگ زرد و درخشان آن با لباس آبیِ زن و فضای تیرهی پسزمینه، همنشینی بسیار دلنشین و جذابی را پدید آورده است.
از دیگر جزئیات چشمگیر این فضا، دستنوشتهای است که روی کاغذ کوچک و اندکی پاره ثبت شده و بالای پریز برق قرار گرفته است. آنچه از متن نوشته برمیآید، گویی ایده و خواست اولیهی تامی برای ساخت یک حجم است. در پایین نوشتهها تصویر بسیار سادهای از ایدهی خود را نیز کشیده است. هنگام تماشا و مرور یادداشتهای حاضر در این کارگاه و همینطور دنبال کردن جملاتی که گاه گوشهی طراحیها خودنمایی میکنند، به یاد میآوریم که تامی از کودکی به ادبیات علاقهمند بوده و پیش از ورود به دنیای هنر، در دنیای شعر و ادب طبعآزمایی میکرده است. او اولین کتاب شعر خود با نام «پردهی سرمهای شب» را در سال «1366» به چاپ رساند. در کتابخانهی دیواری او چندین کتاب هم دیده میشود و همچنین کتابهای طراحی و نقاشی که روی زمین قرار گرفته و پراکنده شدهاند.
همهچیز در این کارگاه حکایت از سرزندگی و پویایی دارد و این حالِ خوب با وجود گیاهان سبز و تازهای که فضا را آراسته و به آن حیات بخشیدهاند، جذابتر و چشمگیرتر به نظر میرسد. تامی میگوید، جوانتر که بوده شبها را به خلق اثر میگذرانده و حالا این فرآیند معکوس شده است؛ چرا که در روز میل بیشتری به کار کردن دارد. از در کارگاه که بیرون میرویم، فضای خانهی آرام و خلوت تامی پذیرای ماست که تفاوتهای زیادی با کارگاه شلوغ و پرتکاپو دارد؛ فضایی برای آرامش، ایدهپردازی و شاید مطالعه، که با همراهیِ عینک مطالعه، نور شمع و همینطور گربهی نارنجیرنگِ تامی، گرمتر نیز شده است.