نگاهی به دو اثر از مهدی حسینی
11 تير 1402عدم حضور انسان و شلوغیهای روزمره در این آثار مهدی حسینی چیزی است که بعد از تکرار رنگ آبی جلبتوجه میکند. آرامشی که این رنگ دارد و حضور دریا، آسمان و مکانهایی خلوت، همان لحظههاییست که برای انسان معاصر جانپناه میشود. محل تلاقی تمامی اجزایی که هرکدام به تنهایی حامل گرد مسحورکنندهی آرامش هستند. سایه و نورهای تیز، حضور هندسی خود را محکم و استوار تأکید میکنند و بیننده در جایگاه کسی قرار میگیرد که طلبیده و یا نطلبیده از آشوب رها گشته و دمی به آسایش دعوت میشود. پالت رنگی هنرمند محدود است، اما رویاهایی که با این پالت خیالانگیز در ذهن مخاطب جان میگیرند، محدود نیستند. قرارگرفتن در برابر این اثر ذهن را به سفری میبرد که از شهرهای ساحلی شمال و جنوب ایران آغاز میشود و به مراکش و شهر آبی «شفشاون» میرسد؛ شهری که بیشترین شباهت تصویری-رنگی را با نقاشیهای مهدی حسینی دارد.
نقاشی بعدی اثریست که در آن جزئیات ظریف درختان، ساختمانها و اطراف حذف شدهاند. این تصویریست که به نگاه سریع و یکباره به اطراف شبیه است. در این نگاه سریع چیزی از جزئیات برگها، شاخه و پرندههای احتمالی روی درختان در ذهن ما نمیماند و تنها خطوط و اَشکال کلی بهطور آنی در ذهن ما ثبت میشود؛ اتفاقی که در این نقاشی افتاده و همان تصویر گذرا بهصورت تابلوی نقاشی درآمده. به همین دلیل است که ما با داستانسرایی روبهرو نیستیم، بلکه با منظرههایی طرف میشویم که در یک موقعیت گذرا قرارمان میدهند.
همنشینی خطوط زاویهدار در کنار آسمان بدون ابر و آفتاب تند بر جنبهی صریح اثر اضافه کردهاند و ما با صحنهای رازآلود و ابری روبهرو نمیشویم، بلکه لحظه در عریانترین شکل خود و بیتکلف در برابر بیننده قرار گرفته است.