چیدمان پنجرهی پرینتِد مَتِر: تامارا سانتیبانییِز
26 تير 1401تامارا سانتیبانییِز (Tamata Santibañez) زنی سیوچند ساله، ساکن آمریکاست و اتفاقاً از معدود هنرمندانی به حساب میآید که اگر هنگام معرفی به سنش اشاره کرده باشید، حرف نامربوطی نزدهاید. تامارا هنرمندی بینرشتهای است، به تاریخ شفاهی علاقهمند است و ریشهی الهام و شور هنری را در داستان، زبان بصری و هویتی میبیند که بیش از آنکه به سفیدِ آمریکایی برسد، برآمده از جنوب آمریکا و سنت و فرهنگ مهاجران است. طرحهای غالباً سیاهوسفید تامارا ارجاعاتی صمیمی به بخشهای ظاهراً متفاوت پیشینهی فرهنگی هنرمند دارند؛ اینکه هر فرهنگ، قومیت یا گروهی که بهزعم استعمارگرِ سفیدِ آمریکایی «دیگری» دیده میشده، چهطور بدن را میفهمیده و آن را با هنر تزئین میکرده، چیزی است که هنرمند را سر ذوق میآورد.

چیدمان پنجره | تامارا سانتیبانییِز | 11 نوامبرـ 6 دسامبر 2019| منبع: www.printedmatter.org
بیراه نیست که او را برای عشقش به خالکوبی میشناسند. درست بعد از زمینگیر شدن نشر هنریای که تامارا دبیر هنری آن بود، هنرمند یک کتاب مینویسد که «آیا این جادوست؟ خالکوبی بهمثابه عمل رهاییبخش». کتاب درست از همان دستهای است که باید با عنوانش قضاوتش کنید؛ تامارا همانقدر که از عنوان کتابش میتوان انتظار داشت، جسور است. میخواهی از سنتی که برای تو نیست و به تو رسیده رها شوی؟ باید بدنت، هویتت و آنچه از تو به جهان بیرون نمایانده میشود را خوب نگاه کنی. خوب نگاه کنی که چیزی از استانداردهای مرکزگرای انسان سفید را با خود یدک نکشد. همین است که خالکوبی رهاییبخش است. همین است که نقشی از گذشتهای حقیقی، که باید گواه دهیم وجود داشته و سند زندهی تاریخی آن باشیم، رهاییبخش است.
علاقه به خالکوبی ابتدا در ارتباط هنرمند با بیماران سرطان کشف شد. تامارا رد زخمها را با نشانههای بصری تزئین میکرد و نجاتیافته را تسکین میداد که ببین، این روایت توست؛ این زخم، این تجربه، همین که حالا کنار شاخهها و برگها و رنج مردمان پیشین نشسته، روزی بخشی از تو بوده و البته نه تمامِ آنچه تو بودی. خالکوبیها پروژههای نمایشگاهی تامارا به حساب میآمدند. طرحهایی که از خردهفرهنگها به امانت برداشته شده بودند، در دستان هنرمند به چیزی دیگر بدل میشدند؛ یک شاخهی سوسن که پیشتر نماد صلح و پاکی بود، دیگر نه یک شاخهی سوسن، که نمادی بود از طغیان و رنج قبیلهای که به حاشیه رانده شده است.
پنجرهی پرینتِد مَتِر از ۱۱ نوامبر ۲۰۱۹ تا ششم دسامبر همانسال در اختیار تامارا بود. تامارا طرحها را با جوهر روی کاغذ کشیده و کاغذها، که هرکدام شمایلی از یک شاخهی سوسن هستند، کنار هم قرار گرفته و طاقی از گل ساختهاند. سوسن که به فهم انسان سفید، نمادی از پاکی و بیگناهی است، برای یکی از همان «دیگریها» نماد انقلاب است. تامارا یک جمله را با سوسنها همراه کرده تا به مخاطب بفهماند منظور او از سوسن دقیقاً تقابل همین دو معنی است، «ما در ضربآهنگی از مصالحه/سازش در نوسانیم.» باید هر دو را ببینیم. سازش اگرچه در مواجههی اولیه رویهای مثبت قلمداد میشود، اگر نتیجهی قدرتِ یکی و فرودستی دیگری است، زمینمان خواهد زد. باید در رویارویی با واژهها، نمادها و مفاهیم، کثرتگرا باشیم؛ آنچه چند شاخهی سوسن باید به یادمان بیاورد همین است. باید بین هر دو مفهوم بچرخیم و هر دو تجربه را پیشِ چشم داشته باشیم.
تصویر کاور و اسلایدر:
- www.blog.drmartens.com/tamara-santibanez-worndifferent-nyc