نامههایی از الکساندر کالدر به الزورث کلی
12 اسفند 1400آیا دوستی و روابط نزدیک میان هنرمندان در شکلگیری زبان هنری و اشتراک دیدگاههای زیباییشناسانهی آنها نقش دارد؟
الکساندر کالدر و الزورث کلی، دو مدرنیست انتزاعی برجستهی قرن بیستم هستند که دورهی شکلگیری و پرورش هنر خود را در پاریس گذراندند (بهترتیب در اواخر دههی 1920 و اواخر دههی 1940). کالدر و کلی سرانجام یکدیگر را در این شهر ملاقات کردند و علیرغم اختلاف سنی 25 ساله، علاقه و رفاقتی پایدار میان ایندو به وجود آمد.
از این هنرمندان برجسته نامههای متعددی بهجا مانده که برای یکدیگر فرستادهاند و در آنها دربارهی فرآیندهای خلاقانهی هنری خود یا معاصرانشان اظهارنظر کردهاند. یکی از نکات جالب توجه در این نامهها، حمایت کالدر از کلی، نقاش جوانتر است و تعهد او به پشتیبانی از دوست جوان خود و معرفی او به دنیای هنر نیویورک در نامهای که در ادامه آمده، در این جمله خودنمایی میکند: «این چک خدمت تو، تا دیگر نگران اجاره دادن نباشی. این یک هدیه است.» کلی در این زمان در ساختمانی در خیابان 109 برود در پایین منهتن زندگی میکرد. همچنین کالدر در ادامهی این نامه آورده است که به سه نفر از مدیران موزههای نیویورک نامه نوشته تا آنها را به بازدید از استودیوی کلی تشویق کند. او نامه را با نام مستعار خود، سندی، به پایان رسانده است.
متن نامه به شرح زیر است:

Courtesy Lévy Gorvy Gallery, New York. © 2018 Calder Foundation, New York/Artists Rights Society (ARS), New York. Courtesy Calder Foundation, New York.
9 دسامبر 1945
کلی عزیز
این چک خدمت تو، تا دیگر نگران اجاره دادن نباشی. این یک هدیه است.
من برای جیمز جانسون سوئینی (در موزهی گوگنهایم)،
آلفرد بار (در موزهی هنر مدرن) و
و خانم کاترین کافی (در موزهی نیوآرک) نوشتم که از استودیوی تو دیدن کنند.
امیدوارم نتیجهای داشته باشد.
از صمیم قلب
سندی
23 دسامبر 1954
الزورث کلی در 23 دسامبر 1954 کارتپستالی برای الکساندر و لوئیزا کالدر ارسال کرد که روی آن تصویر بسیار جالبی را نقاشی کرده بود؛ یک دایرهی مسطح سیاه که از دو طرف بهصورت عمودی برش خورده و بین دو سطح قرمز و زرد قرار گرفته است. این طرحِ آشنا، منحنیهای تمیز و رنگهای خالص و مسطح آثار کلی را بهوضوح تداعی میکند. در پشت این نقاشی الزورث کلی پیامی ساده اما محبتآمیز را برای کالدر و همسرش با جوهر سیاه نوشته و به بازدید اخیر خود از خانهی کالدر در راکسبریِ شهر کان اشاره کرده است: «به ما خیلی خوش گذشت!»

Ellsworth Kelly Foundation/Courtesy © | عکاس: «Ronald Amstut»
کالدر در سال 1955 به کاراکاس ونزوئلا سفر کرد تا نمایشی را در موزیو دِ بلاس آرتس (موزهی هنرهای زیبا) برگزار نماید. او از آنجا به کلی نامهای نوشت و در مورد تلاشهای خود برای ردیابی بومهایی گزارش داد که کلی و نقاشی به نام جک یونگرمن، که کلی را با کالدر در پاریس آشنا کرده بود، در سال 1952 برای نمایشی در گالریا کواترو موروس در کاراکاس فرستادند؛ اما این بومها هنوز به ایندو هنرمند بازگردانده نشده بودند. کالدر در این نامه توضیح میدهد که از همکار خود، الخاندور اوترو، کمک گرفته است:

Courtesy Lévy Gorvy Gallery, New York. © 2018 Calder Foundation, New York/Artists Rights Society (ARS), New York. Courtesy Calder Foundation, New York.
9 سپتامبر 1955
کاراکاس، ونزوئلا
کلی عزیز
مرا ببخش که پاسخ یادداشتات را ندادهام، من 16 آگوست برای کار به اینجا آمدم و قرار است روز شنبه 11 سپتامبر در (موزهی) دِ بلاس آرتس نمایشی داشته باشم.
من یادداشتی از طرف جک دربارهی بومهایی که تو و او به اینجا برای 52 (نمایش سال 1952) فرستادید دریافت کردم- آنها هنوز موفق به بازگرداندن آنها (به شما) نشدهاند. جک میگوید که وی 4 (بوم) و تو 3 (بوم) ارسال کرده بودی.
آلخاندرو اوترو به من بسیار یاری رساند و به نظر میرسد که بسیار به من لطف دارد. اما من کاملاً متوجه ناراحتی تو و جک شدهام.
اما من از اوترو خواستم که بهخاطر علاقهاش به من، نقاشیها را جمعآوری کند و به جک و تو برگرداند. آیا ممکن است که برای اوترو بنویسید و او را از مکان ارسال آن (بومها) مطلع کنید؟ (ممکن است که شما آثار را به مقصد پاریس بخواهید؟) و من هزینهی ارسال را پرداخت خواهم کرد.
الکساندر کالدر (1898- 1976) یکی از برجستهترین مجسمهسازان تجریدگرا بهشمار میآید. وی از سال 1939 «مجسمههای جنبا» را ابداع کرد که گاه طولشان به چندین متر نیز میرسد؛ ساختارهایی متشکل از ورقهای فلزی، مفتول و سیم که با دقت متعادل شدهاند اما بر اثر جریان هوا، وسایل مکانیکی یا فشار دست به جنبش درمیآیند. این آثار کالدر با ساختمان همواره متغیرشان، مفهوم جدیدی از رابطهی «حجم» و «فضا» را پیش مینهند و از سنت مجسمهسازی ساکن فاصله میگیرند.
الزورث کلی (1923- 2015) از نمایندگان نقاشی کنارهباز (نوعی نقاشی انتزاعی با شکلهای صریح و مشخص و سطوح رنگی تخت) بهشمار میآید. او نخست تحت تأثیر هانس آرپ، خوان میرو و هانری ماتیس بود؛ اما بعد به پوشاندن پهنههای کرباسی و بومهای شکلدار بههمپوسته با سطوح رنگی پهن و یکنواخت رو آورد.
منبع تصاویر : «nytimes.com»