icon2
اتصال اینترنت خود را بررسی کنید.

خاطره، حافظه، رابطه: جرقه‌هایی ناب برای خلق اثر

نویسنده : پگاه رجامند

زمان خواندن : 13 دقیقه

طرلان لطفی‌زاده متولد سال 1363 در تهران و دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی فیزیک، حالت جامد است. ورود وی به دنياى هنر از دريچه‌ی دوربين عكاسی، بر پایه‌ی مطالعه‌ی مباحث نظری و دانش تجربی بوده‌ است. وی اغلب با آگاهی از خواص مواد و تأثیرات گذر زمان بر خاطره و حافظه پروژه‌های هنری خود را شکل‌ داده است. لطفی‌زاده که حدود 10سال است در فضای تجسمی فعالیت دارد، اولین تجربه‌ی نمایشگاهی خود را در سال 1391 با شرکت در نمایش گروهی «مجسمه» آغاز کرد. وی تجربه‌ی شرکت در نمایش‌های گروهی و انفرادی متعددی را در کارنامه‌ی هنری خود دارد. برگزیده‌ شدن او به‌عنوان نفر اول «جشنواره‌ی نفس» در سال 1394 به اقامت هنری وی در سیته‌ی پاریس در سال 1396 انجامید. هم‌چنین وی از نفرات برتر هفدهمین فستیوال هنرهای دیجیتال آتن در سال 1400 بوده است.

فعالیت‌های حرفه‌ای این هنرمند به نمایش آثارش در گالری‌های معتبر داخل و خارج از ایران محدود نشد. او پروژه‌ی «تورچر» (torchure) را در سال 1400 در کارگاه شخصی خود ارائه داد. لطفی‌زاده را هم‌چنین می‌توان هنرمندی بینارشته‌ای و چندرسانه‌ای قلم‌داد کرد. وی به‌وسیله‌ی عناصر متنوع بصری و رسانه‌های مختلفی چون عکاسی، مجسمه‌سازی، چیدمان و ویدیوآرت، سعی دارد با کشف راه‌های ممکن، در جهت پاسخ‌گویی به مسائلی برآید که حاصل تجربه‌ی زیسته و دغدغه‌های شخصی و اجتماعی‌اش هستند.

نگارش این متن طی دو نوبت مصاحبه‌ی حضوری با طرلان لطفی‌زاده در تاریخ‌های 16 و 23 اسفند 1400، با هدف آشنایی و درک بهتر آثار و پروژه‌های متعدد وی به‌عنوان هنرمندی مستقل انجام گرفته است.

+ شروع فعالیت هنری و انتخاب رسانه برای شکل‌ دادن آثارت چه‌گونه بوده است؟

ـ من هم‌زمان با تحصیل در رشته‌ی فیزیک به عکاسی آنالوگ علاقه‌مند شدم و به ظهور و چاپ عکس‌ پرداختم. ساعت‌ها وقت‌ گذراندن در تاریک‌خانه، نقطه‌ی شروع علاقه‌مندی‌ام به فعالیت هنری بود و با مطالعه‌ی مباحث نظری، تاریخ هنر و به‌خصوص هنر معاصر، شیفته‌ی دنیای هنر شدم. از طرفی چون آموزش هنر را به‌صورت آکادمیک تجربه نکرده‌ام و تحصیلاتم در زمینه‌ی هنر نبوده است، خودم را در انتخاب مناسب‌ترین رسانه برای خلق آثارم آزاد می‌گذارم. بر اساس هر پروژه و با جست‌وجو در میان رسانه‌های متنوع، مناسب‌ترین آن‌ها را انتخاب می‌کنم.

‎با نگاهی کلی به مجموعه‌آثار طرلان لطفی‌زاده می‌توان به علاقه و دانش وی به مباحث علمی، ادبی و تاریخی نیز پی برد. او با نگاهی استنادی و آرشیوی، با بهره‌گیری از عکاسی در کنار رسانه‌های مختلف و پرداختن به مسائل اجتماعی و سیاسی، بیننده را با خود همراه می‌کند. هم‌چنین در این مسیر به نقش مکان و زمان در تعریف ایده‌ها و اندیشه‌هایش تأکید می‌ورزد.

طرلان لطفی‌زاده | احتمالاً تقریباً یک میلیون و سی‌صد و سه هزار و پنجاه بار | 1398

با دقت در چیدمانی با عنوان «احتمالاً تقریباً یک میلیون و سی‌صد و سه‌هزار و پنجاه بار» می‌توان به توانایی هنرمند در به‌کارگیری خاصیت مکان و زمان و آشنایی با خواص ماده برای خلق آثار در قالب چیدمان پی‌ برد. این چیدمان در نمایش گروهی با عنوان «جا» در راه‌روی ساختمان تالار این‌جا در سال 1398 نمایش داده شد. طرلان در این چیدمان با بازآفرینی قسمتی از سنگ‌فرش‌های تالار این‌جا و قرار دادن‌شان در جعبه‌ای شیشه‌ای روی میز، فضایی مشابه موزه را تداعی کرده و دفتری مانند کاتالوگ، شامل توضیحاتی جامع از چه‌گونگی شکل‌گیری این چیدمان را در کنار اثر اصلی قرار داده بود.

+ از شیوه‌ی ساخت‌و‌پرداخت اشکال مختلف سنگ‌ها در این چیدمان و چرایی آن بگو.

ـ در ساختمان ۱۰۵ساله‌ی تالار این‌جا (مکان سابق)، تنها قسمتی از ساختمان که طی همه‌ی اين سال‌ها مرمت نشده بود، کف گالری بود. من سنگ‌های کف راه‌روی گالری را وارسی کردم و طی فرایندی باستان‌شناسانه، قسمت‌هايی كه به دلايل مختلف بر اثر فرسايش از بین رفته بود را بازسازی کردم. در مرحله‌ی بعد این قسمت‌ها را ريخته‌گری كردم و سپس با بررسی عوامل مختلف فرسايش و در نظر گرفتن احتمالات، به یک فرمول رسيدم. از این فرمول برای رسیدن به یک عدد احتمالی و تقریبی استفاده کردم و به تعداد تقریبی دفعات رفت‌وآمد افراد مختلف از زن، مرد و بچه در این ساختمان دست یافتم. به‌این‌طریق می‌خواستم توجه بیننده را به‌عنوان یک انسان به این نکته جلب کنم که تأثیرات حضور ما می‌تواند در خاطره‌ی مکان باقی بماند.

مطالعات پی‌درپی لطفی‌زاده در حوزه‌های مختلف و پی‌گیری محاسبات دقیق آماری مربوط به وقایع تکان‌دهنده‌ی تاریخی، وی را به‌سوی خلق آثاری با ترکیب بامعنای اعداد و عناصر بصری سوق داده است که این به هرچه سهمگین‌تر شدن یک واقعه می‌افزاید. چیدمانی با عنوان «پیکسلکُشی» نمونه‌ای از این آثار است که لطفی‌زاده آن‌ را در سال 1398 در نمایش گروهی «حادث» در گالری باوان ارائه کرده است. این اثر پرینتی از تصویر مشهور جشن سیاست‌مدارانِ وقتِ آمریکایی‌ست؛ جشنی که به‌منظور موفقیت‌آمیز بودن آزمايش‌های هسته‌ای در صحرای نوادا و در سال 1945 برگزار شد. این تصویر سیاه‌وسفید روی پارچه‌ای به ابعاد 2.5 در 3 متر چاپ شده‌ است. با نزدیک شدن به تصویر، با مربع‌های‌ کوچک خاکستری در بستر آن مواجه می‌شویم. هر پیکسل از این تصویر دارای اعدادی 5رقمی است که در جهات مختلف روی اثر نقش بسته است.

+ لطفاً در مورد چیدمان «پیکسلکُشی» توضیح بده؛ این اعداد نشان‌دهنده‌ی چیست؟

ـ تمایز وضعیت خُردوکلان و تفاوت برخورد انسان‌ها با وقایعی چون جنگ در این پروژه مَدِ نظر من بوده است. پروژه‌ی «پیکسلکُشی» حاصل مطالعه‌ی آثار ادبی و تاریخی در مورد جنگ جهانی دوم است. در این مطالعات تعداد کشته‌شدگانِ این‌گونه وقایع معمولاً به اعداد تقریبی تقلیل می‌یابد و اعداد قطعی برای نشان‌ دادن تعداد جان‌باختگان وجود ندارد. بنابر اطلاعات به‌دست‌آمده از منابع خبری، تعداد مرگ‌ومیر در جنگ جهانی دوم بر اثر استفاده از بمب پسر کوچک که بر سر مردم شهر هیروشیما منفجر شد، اعدادی بين 60 تا 72هزار نفر بوده است. تفاوت این دو رقم، جان 12هزار نفر انسان است. من در پروژه‌ی «پیکسلکُشی» تصویری از لحظه‌ی جشن موفقیت‌آمیز‌ بودن آزمایش‌های هسته‌ای را به 12هزار پیکسل تقسیم کرده‌ام. این پیکسل‌ها نماینده‌ی انسان‌هایی هستند که به اعداد و مربع‌های کوچک خاكستری در این تصویر خلاصه‌ شده‌اند. هر پیکسل را با مهر آمریکایی که از شماره‌ی 00001 تا 12000 ساخته شده بود، شماره‌گذاری‌ کردم. صدایی که در اثر این شماره‌گذاری مربع‌ها با این مهر تولید می‌شد، تداعی‌کننده‌ی صدای تيراندازی بود.

طرلان لطفی‌زاده | پیکسوساید | 1399 | 250 × 300 سانتی‌متر

لطفی‌زاده در سال 1397 با شرکت در نمایشی گروهی با عنوان «Mein Reines Schwein Sein» در کشور آلمان، بار دیگر دغدغه‌ی پرداختن به موضوعات اجتماعی را با ارائه‌ی سه اثر متفاوت پی گرفت. کاغذهای کوچک دست‌ساز با عنوان «f2c2d1#» یکی از آثار ارائه‌شده در این نمایش است. این عنوان کدرنگ فری‌تیل‌پینک (Fairytale Pink) یا صورتی دنیای پریان را یادآوری می‌کند.

طرلان لطفی‌زاده | 1397 | کاغذ دست‌ساز

عنوان این اثر می‌تواند گویای اشارات هنرمند به ویژگی‌های رنگ و بهره‌گیری از آن در حمل بار معنایی و بصری نمایش باشد. به‌علاوه شیوه‌ی ساخت و ترکیبات آن در شناسنامه‌ی اثر، بر خشونت‌آمیز بودن مضمون نمایش تأکید می‌کند. در توضیحات مشخصات اثر چنین نوشته‌ شده است: کاغذدست‌ساز، ساخته‌شده از خمیر کاتالوگ وسایل کشتارگاه و ترکیب آن با خون هنرمند.

+ در مورد آثاری که در این نمایش ارائه دادی توضیح می‌دهی؟

ـ من به‌عنوان هنرمند مدعو در این نمایش شرکت کردم و تصمیم گرفتم با قبول این دعوت، از این فرصت برای زیرِ سؤال بردن جهان‌وطنی و مطرح کردن دغدغه‌هایم استفاده کنم. پرداختن به موضوع در شرایطی کاملاً متفاوت از وضعیت اجتماعی حاکم بر ایران صورت گرفت و از تجربه و زندگی‌ام در ایران بسیار دور بود.

رنگ صورتی کاغذها حاصل اضافه کردن خون خودم به خمیر کاغذ است؛ برای به‌دست آوردن صورتی ملایم، مشابه رنگ بدن خوک و همین‌طور پوست انسان، از خون استفاده کردم. اثری با عنوان «کنت‌مستر 203» (203 Kentmaster) که با تکنیک سیلک‌اسکرین با رنگ‌دانه‌ و خون روی کاغذ چاپ شده است، دیاگرام و اجزای دستگاهی را نشان می‌دهد که برای قطعه‌قطعه کردن بدن حیوانات در کشتارخانه‌ها با سرعت بسیار زیاد استفاده می‌شود.

تأکید بر قابلیت‌های رسانه‌ای مانند عکاسی در اکثر آثار طرلان، نه‌تنها به ثبت تصویر، بلکه به کاربرد آن در حفظ و مرور خاطره اشاره دارد. هم‌چنین در پروژه‌های وی فیزیکِ اشیا و معانی‌ای که از تصاویر ادراک می‌شوند، علاوه‌بر زنده کردن خاطرات، دغدغه‌ای برای خلق اثر یا جرقه‌ای برای شکل‌گیری ایده‌های نو در ذهن وی هستند. طرلان فرآیند ثبت لحظه در خاطره و ترس از فراموشیِ آن‌چه که دیده می‌شود و سپس از یاد می‌رود را در پروژه‌ی «حافظه» تجربه کرده است. در این اثر بیننده در نگاه اول با پشت دو قطعه عکس روبه‌رو می‌شود. طرلان نام این پروژه را از بازی کودکی‌اش با عنوان «حافظه» گرفته و از ایهام معنی memory به‌معنای خاطره و حافظه استفاده کرده است.

+ در مورد ایده‌ی اصلی این اثر توضیح می‌دهی؟

ـ فرهنگ برگرداندن قاب عکس کسی که از دنیا می‌رود و شباهت آن با بازی «حافظه» در این آثار مِدنظر من بوده است. آغاز روند فراموشی در بازی «حافظه» به‌محض برگرداندن کارت‌های بازی، با آغاز ترس از فراموش کردن تک‌تک جزئیات صورت، صدا و بوی کسی که از دست می‌دهیم، مشابه است. این فراموشی به‌محض آگاهی‌ از سلب حیات از بدن متوفی شروع می‌شود و گرفتار شدن در چرخه‌ی ترس از فراموشی، که خود باعث فراموشی بیش‌تری می‌شود، در این فرایند هم‌زمان اتفاق می‌افتد.

طرلان لطفی‌زاده | حافظه | 1395 | 24 × 48

همان‌طور که پیش‌تر هم اشاره شد، در مجموعه‌آثاری از لطفی‌زاده به این مهم پی خواهیم برد که وی نه‌تنها تصاویر را حامل خاطرات می‌داند، بلکه برای اشیا نیز حافظه قائل است و به انواع مختلف، آن را در آثارش به‌نمایش می‌گذارد. مجموعه‌عکس‌هایی با عنوان «پرتره‌ی خانوادگی»، شامل آثار‌ی‌ست که اتاق‌خواب و اشیای موجود در آن، به‌عنوان عناصر اصلی تشکیل‌دهنده‌، حاوی اطلاعاتی گسترده‌ از نوع روابط انسان‌ها و مدت‌زمان زندگی افراد است.

طرلان لطفی‌زاده | پرتره خانوادگی | 1394

+ لطفاً از جزئیات این مجموعه برای‌مان بگو:

ـ این پروژه شامل مجموعه‌ای عکس مستندنگارانه از تخت‌خواب‌های دونفره‌ای‌ست که همگی با زاویه‌ی خنثی و نور موجود در فضا ثبت شده‌اند. عنوان هر عکس نیز طول مدت‌زمانی‌ست که این افراد با هم زندگی کرده‌اند. عدم دخل‌و‌تصرف من در مکان و اشیای حاضر در آن با ثبت تمام جزئیات صورت گرفته است. عنوان هر عکس که طول مدت رابطه را در اختیار بیننده می‌گذارد، به بیننده اجازه‌ی خیال‌پردازی در مورد هریک از افراد و رابطه‌ی آن‌ها را می‌دهد. هم‌چنین امکان شکل‌گیری و ظهور «پرتره‌‌ی خانوادگی» در معنای کلاسیک آن را در ذهن مخاطب فراهم می‌کند.

به‌علاوه این آثار را می‌توان مجموعه‌‌ای پروژه‌محور و سیال قلم‌داد کرد که طی زندگی و تجارب زیسته‌ی من در زمان‌های‌ مختلف و گاه هم‌زمان با یک‌دیگر و بنابر وقایع اجتماعی و حال‌و‌هوای روانی‌ام شکل می‌گیرند و قابل تغییرند. این مجموعه در نمایشگاه‌ها و فستیوال‌های متعددی از جمله آرت‌فر کتاب بن‌گاه در سال 1398 نمایش داده شده است.

سیالیت و قابلیت ادامه‌دار بودن پروژه‌های هنرمند را می‌توان در قالب تصاویر و متن‌هایی با عنوان «دیالوگ‌ شکست‌خورده» نیز دنبال کرد. طرلان در نرم‌افزار اینستاگرام با شخصی به دیالوگ می‌پردازد. این گفت‌وگو بسته به شرایط مختلف زندگی هر دو یا وقایع روز اجتماعی ادامه می‌یابد. تصاویر به‌کاررفته همراه با متن‌ها نیز لزوماً با یک‌دیگر هم‌خوانی ندارند.

+ «دیالوگ شکست‌خورده» شامل چیست؟

ـ «دیالوگ‌ شکست‌خورده» پروژه‌ای‌ست که فعلاً در قالب يک اكانت اینستاگرام شکل گرفته است و از طریق نامه‌نگاری من با يكی از دوستانم به‌شکل كاملاً بداهه اتفاق می‌افتد. طی همين نامه‌نگاری‌ها به شخصيت‌ها و داستان‌هایی می‌پردازیم که همواره به محكوميت شكست ديالوگ تأکید دارند.

برای طرلان لطفی‌زاده هر چیدمان یا اثر مکان مناسب خود را می‌طلبد. هم‌چنین وی فضای ارائه‌ی آثارش را نسبت‌به میزان قابلیت‌های هر رسانه انتخاب می‌کند؛ می‌تواند از دیوارهای گالری بهره گیرد و مخاطبان متنوعی را با خود همراه کند یا مکانی شخصی مانند خانه یا کارگاهش را برای نمایش آثارش برگزیند. پروژه‌ی «تورچر» یکی از آن مجموعه‌چیدمان‌هایی‌ست که به‌دلیل ویژگی‌های برآمده از زندگی شخصی‌، طرلان را بر آن داشت تا در سال 1400 آن را در کارگاه شخصی‌اش به‌نمایش بگذارد. وی با ریشه‌‌شناسی متفاوت کلمه‌ی تُرچ (torch) به‌معنای مشعل، نور، چراغ و چراغ‌قوه و تورچِر (torture) به‌معنی شكنجه، درد و رنج، سعی در تعریف این مفاهیم در دل آثار و چیدمان‌هایش دارد. او بینندگان را در این چیدمان به دیدن درونی‌ترین احساسات، خاطرات و تجربيات خود دعوت می‌كند.

+ «تورچر» چه ویژگی‌هایی دارد؟

ـ این چیدمان‌ شامل دیوارهایی پاک‌شده از خاطرات، بازمانده‌ی پاک‌کن‌های حامل خاطرات و چراغی‌ست که خود سبب دیده شدن این چیدمان می‌شد. هم‌چنین رخت‌خواب‌های روی هم‌ چیده‌شده، فنر تشک پیچیده‌شده در دل درگاهی در تاریکی مطلق و دو ویدیوآرت و يک تراكت كه راهنمای ساخت وسيله‌ای بود که در نهایت مخاطب با در دست داشتن آن از فضا خارج می‌شد.

طرلان لطفی‌زاده | بدون عنوان | 1400

عنوان یكی از پروژه‌های اين مجموعه «سيزده گرم نمک هيماليا» است. این اثر در تاریکی مطلق ارائه شد. بیننده باید با کنار زدن پارچه‌ای وارد اتاقی می‌شد؛ با عادت چشم به تاریکی، صبوری و قرارگیری در مکانی خاص در این اتاق و هم‌چنین تعامل با نوری که به‌مرور شناسایی‌اش ممکن می‌شد، ۱۷ متنی که در دوران بی‌خوابی نوشته و روی کاغذ سیاه چاپ برجسته کرده بودم، قابل خواندن می‌شد. هم‌چنین پروژه‌ی «۲۵امین فریم» در دل پروژه‌ی «تورچر» قرار دارد که در آرت‌فر تیرآرت 1398 نمایش داده شد.

من در این پروژه به بازسازی و تصویر کردن احساس یک عاشق، جوش‌وخروش، درماندگی و ناتوانی که با وی همراه است پرداختم و از آگاهی به ناتوانی ذهن برای پردازش بیش از ۲۴ فریم در یک ثانیه استفاده کردم؛ به این معنی که ذهن در مواجهه با یک فریم در زمان نمایش یک ۲۵ ثانیه و کمتر، توان پردازش آن را ندارد، درحالی‌که این تصویر از سطح آگاهی فرد عبور کرده و مستقیم وارد ناخودآگاه می‌شود. عاشق شدن به‌نظر من مانند همین ۲۵امین فریم است؛ قابل دیدن و تشخیص نیست.

طرلان در زمان پخش فیلمی از یک كتری در حال جوشیدن، فریم‌هایی از تصاویر مختلف و شخصی خود را در چیدمان «۲۵‌امین فریم» قرار داده‌ است تا بدین‌طریق، مخاطبی که موفق شده در جوش‌و‌خروش تصویر غرق شود را با ناخودآگاه خود همراه کند. در این اثر هم‌چنین جعبه‌ای شامل تصاویری از نگاره‌های «ورقه و گلشاه» قرار دارد. شماره‌ی صفحه‌ی هر تصویر با شماره‌ی فریمی که در ویدیو جای‌گذاری شده، منطبق است.

طرلان لطفی‌زاده | Blurry Grandpa, Blurry Me | 1396

+ دلیل به‌کارگیری تصاویر «ورقه و گلشاه» چیست؟

ـ عیوقی هم مثل ما قصه‌ی خود را در نگاره‌های «ورقه و گلشاه» پنهان کرده است و ما انگار ترجیح می‌دهیم که قصه‌ی خود را در دل قصه‌ای دیگر جست‌وجو کنیم. فکر می‌کنم باورپذیرترین تصویر در وصف عشق را می‌شود در نگاره‌های قرن‌ها پیش پیدا کرد.

فصل مشترک آثار طرلان لطفی‌زاده، از ادامه‌دار بودن آن‌ها و توجه به مکان ارائه تا انتقال شخصی‌ترین اندیشه‌ها و خاطرات در قالب چیدمان‌هایی از عکس و اشیا را می‌توان در پروژه‌ای با عنوان «Blurry Grandpa, Blurry Me» مشاهده کرد. گستردگی این پروژه به‌لحاظ توجه هنرمند به رسانه‌هایی مانند عکس و چیدمان، به بهره‌گیری از اشیای شخصیتی منحصربه‌فرد برای هنرمند انجامید.

لطفی‌زاده در برنامه‌ی رزیدنسی سیته در پاریس در سال 1396 به‌نوعی به‌نمایش اشتراکات خود با پدربزرگش پرداخت. این اشتراکات از بسیاری جهات وی را بر آن داشت تا با جست‌وجو در مکان‌های مختلف، به جمع‌آوری منابعی حامل خاطرات گم‌شده و ازدست‌رفته از پدربزرگش بپردازد و به‌عبارتی جا پای او بگذارد‌. پدربزرگ طرلان، که او را با نام آقای انشایی به‌یاد می آورد، هفتادسال قبل از این‌که طرلان به فرانسه برود، آن‌جا تحصیل می‌کرد.

این پروژه شامل عکس‌ها، اشیا و دست‌نوشته‌هایی از پدربزرگ و بازآفرینی برخی تجارب عکاسانه‌ی وی توسط طرلان است و نهایتاً در دو فاز، یک‌بار در سال 1396 در پاریس و یک‌بار در سال 1398 در تهران و در گاراژ خانه‌ی پدربزرگش به‌نمایش درآمد.

 

 

 


 

تصویر کاور و اسلایدر: رضا موسوی

bktop