گفتوگو با علی نصیر به بهانهی نمایشهای انفرادی او
21 فروردين 1401در آذر و دیماه 1400 آثار علی نصیر بهطور همزمان در دو نمایش انفرادی در ایران به تماشا گذاشته شد؛ طراحیها و نقاشیهای دههی 60 و 70 خورشیدی (80 و 90 میلادی) نصیر در «پروژهی بازنمایش- 1» به نمایشگردانی ایمان صفایی از 26 آذر تا 7 دی در پروژههای 009821 برگزار شد و بخش دیگری از آثار نصیر که به سالهای 1398- 1400 اختصاص داشت، در نمایش انفرادی در گالری اُ به تماشا درآمد. به بهانهی برگزاری این دو نمایش، با علی نصیر به گفتوگو نشستیم و دربارهی زندگی هنری و فعالیت او در دورههای کاری مختلف صحبت کردیم. این مصاحبه در آذر 1400 صورت گرفته است.
- موضوع و ایدهی این نمایش چیست؟
این نمایش موضوعی خاص یا عنوان ویژهای ندارد. این نمایش بهنوعی ادامهی روند نمایشگاهیست که پیش از این برپا کرده بودم. من مدتیست که برای تولید اثر هنری از چارچوب و اصول فیگوراتیو جدا شدهام، به تولید هنرِ انتزاعی تمایل پیدا کردهام و خلق فضای انتزاعی را مد نظر قرار دادهام. ضمن آنکه ریزشها، رنگبندی و ضربههای قلممو بهنحوی بازتابیست از مسائل اجتماعی و حالتهای درونی که تجربه کردهام.
در دوران همهگیری کرونا، تعدادی از آثار قدیمیام را بازبینی کردم، ضمن اینکه فرصتی فراهم شد تا دوباره تاریخ هنر را مطالعه و مرور کنم. علاقهی شخصی من دوران رنسانس است و شاید بتوان گفت که برخی آثار این نمایش، بازگشتی به تعدادی از آثار آن دوره است؛ برایمثال «بُریدن سَرِ هولوفِرنِس توسط جودیت» اثر کاراواجو (Caravaggio) اثر آرتمیزیا جِنتیلِسکی (Artemisia Gentileschi). بازنمایی مسئلهی مرگ نیز موضوع دیگریست که مشخصاً در یکی از تابلوهای بزرگ این نمایش تصویر شده است. این دو کاری که به آنها اشاره کردم، متفاوت از مابقی آثار این نمایش هستند و به موضوعات دیگری میپردازند. این دو اثر را همین اواخر انجام دادهام که نمیدانم آیا مسیرشان را ادامه خواهم داد یا بهگونهای دیگر به آنها خواهم پرداخت.
- تعداد کارهای این نمایش در مقایسه با نمایشهای قبلی بیشتر است و آثار هر دو طبقهی گالری (گالری اُ) را بهخود اختصاص دادهاند. علت آن چیست؟
یک نمایشگاه دیگر هم آنطرف قرار دارد (پروژههای 009821) [میخندد]. دلیل خاصی برای نمایش این تعداد از آثار وجود ندارد. تعداد کارها زیاد بود و خانم ارکیده درودی [مدیر گالری اُ] پیشنهاد دادند که تمام آثار را در دو طبقهی گالری به نمایش بگذاریم.
- در مقایسه با نمایشگاههای پیشین، مایلید مخاطب آثارتان چه کیفیت، حالت و موضوعی را در این فضا پیدا کند و ببیند؟
اولین مسئله این است که در کارهای این نمایشگاه، یک تغییر بصری بهوجود آمده است. این تغییر بیشتر به رنگبندی و ترکیببندی (Composition) مربوط است. رنگبندی این آثار، در مقایسه با قبل، تغییر اساسی کردهاند و همین ترکیببندی را هم تحتتأثیر قرار داده و به شکل دیگری درآورده است؛ اما چارچوب کلی آثار، دنبالهی همان زیباییشناسیای (aesthetics) است که پیش از این هم داشتهام.
اینکه مخاطب چهچیزی را کشف کند، در قاموس من نیست و دستورالعملی برای او ندارم. من نمیدانم مخاطب در مواجهه با کارهایم، چهچیزی را کشف خواهد کرد. بااینحال از نظر زیباییشناسی، پختهتر از نمایش قبلی به نظر میرسد. نمایشگاه حاضر، در مقایسه با نمایشگاههای قبلیام رساتر و کاملتر است.
- به این اشاره کردید که فیگور در آثار متأخرتان کمتر و کمرنگ شده است و فرمها متفاوت از قبل هستند.
کارهای این نمایشگاه به دو بخش تقسیم میشود. همانطور که پیشتر اشاره کردم، این اواخر به آثار دوران باستان بازگشتم که به نظرم چشمگیر بودند. در آثاری که ملهم از آثار دوران رنسانساند، فیگور عیانتر و مشخصتر است. بخش دیگر آثار، ادامهی کارها و نمایش قبلیام است که در آن از فیگور کمتر استفاده شده است. فیگور در این کارها یا ناپیداست، یا ناواضح.
- علت آن چیست؟
من همواره رفتوآمدی میان فیگور و انتزاع داشتهام. تضاد میان این دو قلمرو، همیشه برایم جذاب بوده است. این رویکرد [سیالیت میان فیگوراتیو و انتزاعی] از خیلی پیش، دههی هشتاد میلادی وجود داشته و تا امروز ادامه دارد. این رفتوآمد همیشه بوده است؛ اما در برهههای زمانی مختلف، گاهی ممکن است وجه انتزاعی برجستهتر شود و گاهی بر بخش فیگوراتیو تأکید شود. در نمایش حاضر هردوی این رویکردها وجود دارند؛ بهبیاندیگر آثار این نمایش یا وجه انتزاعی را نشان میدهند، یا در آنها فیگور غالب شده است؛ خود من تفاوت قابلتوجهی بین این دو نمیبینم.
- همانطور که اشاره کردید، این نمایش از نظر خودتان پختهتر و کاملتر از نمایشهای قبلیست. سؤال معمول ما این است که چرا یک مخاطب باید این نمایش را ببیند.
مسئلهای که طرح کردید، برای من گنگ است. به گمان من مخاطب نه فقط این نمایش، که باید نمایشهای بسیاری را ببیند؛ اما متأسفانه متوجه منظور سؤالتان نمیشوم.
- اگر بخواهید تعریفی از خود نقاشی ارائه دهید، چه خواهد بود؟ شما بهعنوان یک هنرمند، سالهاست که با هنر و نقاشی درگیر بودهاید. اگر حالا به عقب برگردید، تجربهی خود را مرور کنید و تعریف کوتاهی از نقاشی بدهید، آن چه خواهد بود؟ نقاشی از نگاه شما چه تعریفی دارد؟ و نقاشی چه جایگاهی برای شما دارد؟
از نقاشی نمیتوانم تعریفی بدهم؛ اما دربارهی جایگاه آن باید بگویم که فضای عظیمی از زندگی من به نقاشیهایم اختصاص دارد. نقاشی کردن حرفه، کار، عشق و همهچیزِ من است. این جایگاه نقاشی در زندگی من است. من به شوق نقاشی کردن از خواب بیدار میشوم، خودم را به آتلیهام میرسانم و منظم، دقیق و طولانی به نقاشی میپردازم. از ساعت 8 صبح شروع میکنم و حدود ساعت 7 یا 8 عصر از نقاشی دست میکشم.
این جایگاهیست که من برای نقاشی در زندگی خودم قائلم؛ اما نمیتوانم آن را تعریف کنم. تعاریف بسیار کلیشهای وجود دارند که معتقدند نقاشی این یا آن است. من به هیچکدام این تعریفها پایبند نیستم. نقاشی در ذهن من تعریف منحصربهفرد خودش را دارد که کلامی برای وصف و توضیح آن نمییابم.