بازی سرخوشانهی عکسها
09 مهر 1400مجله شهروند امروز | 25 تیر ۱۳۹۰
یکی دو نکته دربارهی نمایشگاه «عکس بازی»
هاله انواری، بانی عکسبازی، میگوید دو سال و اندی است این پایگاه را راه انداخته است و این همه عکس در این دوره در اینجا گرد هم آمدهاند. در این دو سال چه چیزهایی دیدهایم؛ چیزهایی که هنوز هم به یادشان که میافتیم – چیزهایی که هیچ از یادمان نمیرود – شکوهشان ما را باز هم به بهت میاندازد و هم چیزهایی که یادشان تنمان را میخراشد. و البته این سهم ماست که بهتماشانشستهگانیم. آنها که در میانهی میدان بودهاند و هستند، داستانی دیگر دارند. اما این عکسها نه آنچنان شکوهمندند و نه آنسان تنخراش. عکسهای عکسبازی از آن دستهاند که بیشتر قلقلک میدهند و در این هنگامه هیچ بد نیست قلقلک کردن و قلقلک شدن. هیچ بد نیست خنداندن و خندیدن. سودای خنده را از ما گرفتهاند. هیچ بد نیست این سودا را بازستاندن. عکسبازی در سپهر مجازی پدید آمد و در قالب بازیهای گوناگونی برای کاربران تعریف شد و کاربران میتوانستند با رعایت قواعد بازی عکسهای خود را بارگذاری کنند.
«خونهی مامانم اینا»، «پیکان همچنان میدرخشد»، «پرچم»، «فوتبال»، «حالت چطوره؟»، «آشپزخانه»، «مرد ایرونی» و «توالت»، نام برخی از این بازیها است. خودِ بهکارگیری واژهی بازی و نیز نحوه نامگذاری بازیها، لحنی شوخ و سبکبال به فضای این عکسها میدهد. میان بازیگران و بازیگردانان نه فاصلهای هست و نه تمایزی. پس میتوانیم امیدوار باشیم در این بازیها، تنها بازی کنیم و بازی نخوریم. عکسهای عکسبازی را عکاسان حرفهای یا ذوقورز، باتجربه یا تازهکار، گرفتهاند. اما همهی آنها انگار با عکسهایشان تجربهی دیداری خود را با دیگران قسمت میکنند و در تجربهی دیگران شریک میشوند. این عکسها سویههایی از فرهنگ عمومی ایران را باز میتابانند. این سویهها گاه عام هستند و استوار بر نشانههای نمادین و گاه لحنی شخصیتر به خود میگیرند: از پرچم ملی گرفته تا خودرو سابقا ملی، فوتبال توی کوچه، نوروز سالانه، رؤیا شبانه و توالت بین راه. به گمانم اما در گوشه و کنارهای این فرهنگ بسیار بیشتر میتوان کاوید و بازیهای تازهای کشف کرد و بازیگرانی نو. و این امکان پیش روی عکسبازی بس باز است.
بانی عکسبازی عکسها را از سپهر مجازی واکنده و آنها را به دیوار سخت زمین منگنه کرده است. عکسها زیست سیال و نامادیشان را وانهادهاند و اکنون در گالری آران وجودی مادی پیدا کردهاند. انبارهی عکسِ عکسبازی بیش از دو هزار عکس داشته که از آن میان حدود صدوبیست عکس با غربال پنج داور روی دیوار رفتهاند، و همچون هر داوری دیگری این داوری را هم نباید داوری نهایی بینگاریم. بانی عکسبازی با تمهیدی جالب این قطعیت را سستتر کرده و امکانی دموکراتیکتر برای تماشای عکسها در گالری فراهم آورده است. او در اتاقی مجموعهی منتخب خود و کاربران را هم پیش چشم بینندگان گذاشته اشت. هر چند هنوز هم آنانی که آن دوهزار عکس را دیدهاند، شاید حسرت بخورند چرا روی دیوار، آن عکسهایی را که دوست داشتهاند، نمیبینند. شیوهی تازه و جذاب عرضهی عکسها نیز خود محملی است که ما را به این فضای دیداری نو اخت میکند. عکسبازی کار تازهای است. کاش بپاید، کاش پُرتر شود، کاش هم در عمق و هم در سطح بیشتر پرسه زند و کاش رو به بازی بزرگان نیاورد.