icon2
اتصال اینترنت خود را بررسی کنید.

محدودیت‌های حاکم بر دنیای هنر در جریان انقلاب کوبا

نویسنده : نفیسه صالح‌آبادی

زمان خواندن : ۸ دقیقه

در سال ۱۴۹۲ میلادی زمانی که کریستف کلمب (Christopher Columbus) با کشتی از اقیانوس اطلس به‌سمت مرکز قاره‌ی آمریکا در حال حرکت بود، به خشکی وسیعی برخورد کرد؛ جزیره‌ای که ما اکنون آن را با نام کوبا می‌شناسیم. شاید بتوان یکی از برجسته‌ترین دوره‌های گذار این کشور را مربوط به آغاز قرن بیستم میلادی دانست. دورانی که تاریخ کوبا با انقلابی تدریجی برای همیشه متحول شد. پیش از سال ۱۹۵۳، کوبا ماهیتی شبیه به یک مرکز تفریحی برای سرمایه‌داران داشت. تا جایی‌که یکی از گروه‌بانان آمریکایی آن را جزیره‌ای اختصاصی برای بهره‌مندی از منابعش دانسته بود. اوضاع تا سال ۱۹۵۳ بر همین قرار بود تا‌ این‌که در بیست‌وششم ژوئیه‌ قیام مسلحانه‌ای با هدف تسخیر پادگان مونکادا در این کشور صورت گرفت. این قیام با شکست مواجه شد. تعداد زیادی از شورشیان کشته شدند و بسیاری از آن‌ها از جمله شخصی به نام فیدل کاسترو (Fidel Castro) که دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی حقوق بود، به زندان افتادند. از همان زمان روند محوبیت کاسترو آغاز شد و یکی از نقل قول‌های او در دادگاه موجب شد تا نامش بیش از پیش بر سر زبان‌ها بیفتد:

«تاریخ من را تبرئه خواهد کرد».

 او به پانزده سال حبس محکوم شد، ولی در نهایت پس از دو سال از زندان آزاد شد و برای محقق کردن اهداف انقلابی‌اش به‌طور موقت وطنش را ترک کرد. او حدود یک سال در مکزیک ساکن بود و در آن‌جا با هم‌پیمانان جدید خود از جمله ارنستو چگوارا (Che Guevara) آشنا شد. در نوامبر سال ۱۹۵۶، هشتاد‌ودو مبارز انقلابی شبانه و از طریق قایق، خود را به ساحل‌های کوبا رساندند و در کنار تعداد دیگری از شورشیان کوبا مبارزه علیه دیکتاتوری را آغاز کردند. در ابتدا حاکمیت با تلاش‌های پی‌‌در‌پی سعی در شکست آن‌ها داشت ولی درنهایت این جنبش بود که به پیروزی رسید و در پایان سال ۱۹۵۸ فیدل کاسترو آماده بود تا با کودتا، دولت انقلابی‌اش را به‌طور رسمی آغاز کند. پس از سال‌ها مقاومت، جنگ‌های چریکی پی‌درپی، مبارزات تبلیغاتی و ... بالاخره انقلابیون کوبا در یکم ژانویه ۱۹۵۹ وارد هاوانا شدند و کاسترو به‌همراهی ارنستو چگوارا، رائول کاسترو (Raúl Castro) و کامیلو سینفوئگوس (Camilo Cienfuegos) حضور نیروهای دیکتاتوری باتیستا را برای همیشه از کوبا پاک کردند. 
هنر کوبا منعکس‌کننده‌ی قلب و روح مردم کوباست. تاریخ این کشور در طول پانصد سال استعمار، دوران پسااستعماری، انقلاب، جنگ سرد و دوران پس از آن با فرهنگ و اجتماع مردمش گره خورده است. در این میان مانند تمامی جریان‌های انقلابی، نقش هنرمندان در بازتاب جهانی آن‌چه در کوبا رخ داده بود، پررنگ و غیرقابل انکار بود.

خود فیدل کاسترو به هنر به‌عنوان ابزاری برای آموزش نگاه می‌کرد و معتقد بود که کوبایی‌ها باید مدرنیسم را در تمامی اشکالش بپذیرند. او در جایی دیگر گفته بود: «دشمنان ما کاپیتالیسم و امپریالیسم‌‌اند، نه نقاشی انتزاعی.» براساس همین عقاید بود که فیدل کاسترو به‌عنوان رهبری نوظهور، اقدامات انقلابی خود را به سرنگون کردن دیکتاتوری در کوبا محدود نکرد و تلاش داشت تا آرمان‌های خود را فراتر از مرزهای کشورش اشاعه دهد. در این مسیر هم‌پیمانانی از قاره‌ها و کشورهای دیگر از جمله آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین را با خود همراه کرده بود.

هنرمندان انقلابی (Revolutionary artists) هم درراستای همین هم‌بستگی، آثار گرافیکی و نقاشی‌هایی را با مضامین روز بازتولید کردند. یکی از شیوه‌های رایج  بیان‌‌گری در هنر قرن بیستم، مربوط‌به خلق آثاری در زمینه‌ی هنر پوستر (Poster art) بود. ازآن‌جایی که هنر پوستر ارتباط مستمری با نقد سرمایه‌داری در سراسر جهان داشت، در جریانات انقلاب کوبا هم جایگاه ویژه‌ای پیدا کرد. طی دورانی که کوبا درگیر تغییرات اجتماعی و سیاسی عمیق و سریعی بود، هنر پوستر به‌طور برجسته‌ای ایده‌های جریان انقلاب کوبا را مستند کرد و جسورانه به آن‌ها جسمیت بخشید.

فلیکس رنه مدروس پازوس | «انقلابیِ جوان» و «چریک پیروز»

پس از به‌قدرت رسیدن فیدل کاسترو در سال ۱۹۵۹، به سفارش دولت هزاران پوستر تبلیغاتی تولید شد, تا دیدگاه رهبران کوبا  از یک جامعه‌ی سوسیالیستی را به ساده‌ترین زبان برای مردم شرح دهند. از میان انبوه پوسترهای تولیدی، برخی از آن‌ها کاربردی فراتر از انتقال نگاه ایدئولوژیک پیدا کردند و همین موضوع سبب شده است تا امروز آن‌ها را به‌عنوان آثار هنری بشناسیم. یکی از پوسترهای مطرح انقلاب کوبا «انقلابیِ جوان» (the young revolutionary) نام دارد که توسط هنرمندی به نام فلیکس رنه مدروس پازوس (flix rene mederos pazos) خلق شده است.  نبردی که در بیست‌وششم جولای ۱۹۵۳ در کوبا رخ داد، باعنوان تولد جنبش انقلابی کوبا شناخته می‌شود که الهام‌بخش تولید بسیاری از پوسترهای انقلابی شد.

«چریک پیروز» (victorious guerrilla) هم یکی‌دیگر از پوسترهای شاخص انقلاب کوبا اثر همین هنرمند است. در هشتم ژانویه‌ی ۱۹۵۹ و پس از دو سال جنگ مداوم، فیدل کاسترو سوار بر جیپی شد تا به هاوانا برود و کوبایی‌ها نیز در این مسیر از او استقبال پرشوری کردند. «چریک پیروز»، نمایش‌دهنده‌ی رهبر انقلابی سی‌ودو ساله‌ای است که در کنار ۵۰۰۰ شورشیِ دیگر اسلحه‌ها و دست‌های خود را به نشانه‌ی پیروزی بالا آورده‌اند.

این پوستر حدود ده سال پس از شورش و به مناسبت سالگرد آن تولید شد تا به کوبایی‌ها جمله‌ای تکرارشونده را یادآوری کند:

«ما در حال بازسازی یک کشور هستیم.»

لئوناردو پاترو فوئنتس (Leonardo de la Caridad Padura Fuentes) رمان‌نویس و روزنامه‌نگار کوبایی، در جایی گفته است: «به‌لطف هنرمندان جسور و الهام‌بخش، بخش مهمی از حافظه‌ی تصویری کوبایی‌ها در طرح‌های گرافیکی جسورانه‌ی آن‌ها برای همیشه نقش بسته است.» شایستگی و جایگاه‌ زیبایی‌شناختی‌ای که پوستر در نیمه‌ي دوم قرن بیستم پیدا کرده بود، نقطه‌ی عطفی در تاریخ فرهنگی کوبا بود. در ادامه به بررسی تعدادی دیگر از آثار شاخص خلق شده در جریان انقلاب کوبا و قرن بیستم می‌پردازیم.

یکی از هنرمندان شاخص در آن دوران کسی نبود جز رائول مارتینز (Raúl Martínez). مارتینز در سال ۱۹۲۷ در سیه‌ گو د آویلا متولد شد و قبل از وقوع انقلاب کوبا شانس این را داشت تا آثار اولیه‌ی هنری‌اش را در اروپا و آمریکا نیز به نمایش دربیاورد. او با‌وجود‌اینکه نسبت‌به جریانات هنری جهان آگاهی داشت، رنگ‌وبوی کوبایی را در آثارش حفظ کرد.

یکی از آثار برجسته‌ی او در دوران انقلاب کوبا اثری است به نام «رزها و ستارگان» (Roses and stars). در سال ۱۹۵۹ و به‌دنبال لشکرکشی نیروهای شورشی به رهبری فیدل کاسترو و هم‌پیمانانش به سمت هاوانا و پیروزی‌شان، دوره‌ای رادیکال از اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی رخ داد که تمام مناسبات کشور را دچار تغییراتی بنیادین کرد. البته رژیم انقلابی جدید هم چندان فضای هنری را آزاد نگذاشته بود و به‌دنبال قدرت گرفتن در تمامی زمینه‌ها، آزادی شهروندان و مطبوعات دچار محدودیت‌هایی شد. اما این محدودیت‌ها در مقایسه با سرکوبی که دولت‌های اتحاد جماهیر شوروی و دیگر کشورهای کمونیستی نسبت‌به جامعه اعمال می‌کردند، شدت کم‌تری داشت. به‌همین‌دلیل سال‌های ابتدایی رژیم کاسترو در کوبا فضاهای آزادانه‌تری برای فعالیت هنری فراهم بود. رائول مارتینز هم در همین فضا با تلفیق عناصر دیوارنگاری و رئالیسم سوسیالیستی در آثارش، سبکی فردی را در پاپ‌آرت (pop art) خلق و دنبال کرد. 

نقاشی «رزها و ستارگان» به‌خوبی می‌تواند نوع نگاه هنرمند به پاپ‌آرت را نشان دهد. در این اثر خوزه مارتی (José Martí)، فیلسوف کوبایی در مرکز حلقه‌‌ای نمادین از قهرمانان ملی قرار دارد؛ افرادی مانند سیمون بولیوار (Simon Bolivar)، کامیلو سینفوئگوس و ماکسیمو گومز (Máximo Gómez). در سمت راست و چپ مارتی هم رهبران انقلاب کوبا، فیدل کاسترو و ارنستو چه‌گوارا ایستاده‌اند. 

در همان دوران اندی وارهول (Andy Warhol)، هنرمند آمریکایی،  پاپ‌آرت را دست‌مایه‌ی خلق اثر در زمینه‌ی فرهنگ عامه‌ی آمریکایی قرار داده بود و یکی از معروف‌ترین آثارش که در آن پرتره‌ي معروف مرلین مونرو (Marilyn Monroe)، بازیگر آمریکایی، حضور داشت را خلق کرد. پس از آن یکی از نزدیکان وارهول به نام جرارد مالانکا (Gerard Malanga) از همین تکنیک برای بازنمایی تصویر ریچارد فیتز پاتریک (Richard FitzPatrick) بهره گرفت و تولید آن را به وارهول نسبت داد.

گرچه وارهول حقیقت را در مورد این اثر افشا کرد ولی آنچه در جهان هنر اشاعه پیدا کرد استفاده از  پرتره‌ی سیاسیون به همین سبک و سیاق بود. در سال ۱۹۶۸ رائول مارتینز با گرته‌برداری از نگاه اندی وارهول و درعین‌حال حفظ سبک شخصی‌اش اثری با عنوان «فنیکس» (Fenix) را خلق کرد که در آن پرتره‌ای چگوارا در نه قاب، مجزا به تصویر کشیده شده است. 

شمایل‌نگاری رهبران انقلاب کوبا در آغاز با تصویری که توسط آلبرتو کوردا (Alberto Korda)، عکاس کوبایی، در سال ۱۹۶۰ از چگوارا ثبت کرد، آغاز شد. در سال ۱۹۶۸ و درست یک سال پس از زمانی که چگوارا در نبردهای بولیوی کشته شد، عکس کوردا به‌دست هنرمندی ایرلندی به نام جیم فیتزپاتریک (Jim Fitzpatrick) رسید. پاتریک از طریق رنگ‌های قرمز و مشکی پرتره‌ی چگوارا را بدل به پوستری انقلابی کرد. به‌طوری که چهره‌ی چگوارا به‌عنوان یکی از رهبران انقلاب کوبا به نمادی فرهنگی تبدیل شد. 

آن‌چه امروز از این تصویر آشنای چگوارا می بینیم بازتولید انبوه آن روی تی‌شرت‌ها، پوسترها و هر نوع کالای نمایشی و فروشی است. تصاویری که با آرمان‌های انقلابی ریشه‌‌دوانده در عکس اصلی فرسنگ‌ها فاصله دارند. این نوع کالایی‌سازی و نگاه شبه‌تبلیغاتی در بازتولید پرتره‌ی سیاسیون با گذر زمان شکل گرفته است. بازتولید نگاه نافذ و گیرای رهبری که رو به سوی آینده دارد، در کنار موها، کلاه و لباس‌ها سرتاسر سیاه‌رنگ در پس‌زمینه‌ی قرمز، تصویرش را از سطح یک عکس عادی فراتر برده و از آن یک مانیفست گویا ساخته است. ارزشی که با گذر زمان کمرنگ شده و به مرز کالایی روزمره و دورانداختنی رسیده است. ابیگل سالمن گودو (Abigail Solomon-Godeau)، منتقد هنری آمریکایی، در جایی به‌‌درستی کاربردهای عکاسی را یادآوری می‌کند:

«عکاسی بی آنکه خود بخواهد، از طریق تبدیل انسان‌ها به چیزهایی برای نگریسته شدن آن‌ها را به ابژه تبدیل می‌کند.»

آلبرتو کوردا | تصویری از چگوارا | ۱۹۶۰ و جیم فیتزپاتریک | پوستری انقلابی از چگوارا | ۱۹۶۸

مارتینز در جایی دیگر با بازنمایی تصویری از فیدل کاسترو، رئیس جمهور کوبا را در قالبی به نمایش می‌گذارد که بیشتر یادآور تصاویر کتاب‌های کمیک (Comic Books) است. آن‌چه باید بدانیم این است که در کوبا هم مانند هر کشور کمونیستی دیگری، سیاست و فرهنگ به‌طرز پیچیده‌ای به هم پیوند خورده‌اند. رائول مارتینز هم به‌عنوان عضوی از همین جامعه، جسورانه نگاه‌های مدرنیستی را به هنر زمانه‌ی خود اضافه کرده است. او یکی از کلیدی‌ترین هنرمندان کوبا در دوران انقلاب کوبا و پس از آن بود.

در سی‌ام ژوئن ۱۹۶۱، فیدل کاسترو با سخنرانی خود در جمع روشن‌فکران کوبایی حدومرز‌های بیان هنری را برای آنها مشخص کرد: «همه‌چیز همراه با انقلاب است و خارج از آن هیچ چیز معنا ندارد». با بررسی آثار هنرمندان در آن دوران می‌توان به فعالیت مستمر بخشی از جامعه‌ی هنری پی برد. رژیم کاسترو، فضا را برای فعالیت تمام هنرمندان باز نگذاشت و از همان ابتدا نیز به نظر می‌رسید تنها هنرمندانی حق تولید اثر هنری و نمایش عمومی‌اش را دارند که تفکراتی هم‌راستا با رهبر انقلاب جدید داشته باشند. به نقل بسیاری از مورخان اوایل دهه‌ی بیستم میلادی، هنرمندان و نویسندگان کوبایی در دوره‌ای پنج‌ساله‌ که به سال‌های خاکستری موسوم است از هرگونه فعالیت اجتماعی به‌صورت عمومی منع شدند. این دوره در حوالی دهه‌ی ۱۹۷۰ آغاز شد و به‌طور مشخص در سال‌های ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۶ رخ داد. 
البته این اقدام علیه آزادیِ هنری، اتفاق تازه‌ای محسوب نمی‌شد، بلکه یکی از شاخصه‌های مشترک در رژیم‌های کمونیستی بود. همان‌طور که در دوران حکومت استالین، جامعه‌ی روسیه شاهد نمایش متظاهرانه‌ای از حمایت هنرمندان بود ولی با گذشت زمان مشخص شد تنها هنرمندانی حق ارائه و نمایش آثارشان را دارند که به ستایش از رژیم حاکم تن دهند. در این میان سرنوشت هنرمندان مستقل چیزی نبود جز تخریب آثار یا پنهان شدن‌شان برای همیشه. مشابه چنین رویکردی در آلمان نازی و دوره‌ی حکومت هیتلر نیز رخ داده است.

ارنستو چگوارا در حمایت از آرمان‌های سوسیالیستی گفته است: «برای ساختن سوسیالیسم، نیاز به بازتولید تاریخ جدیدی داریم که نیاز است در آن زنان و مردان و به‌طور کلی فرهنگ توسعه پیدا کند.» 
در هر حال با وجود اینکه به بسیاری از ایده‌ها مبنی بر اصلاحات دموکراتیک پس از انقلاب کوبا جامه‌ی عمل پوشانده نشد، فیدل کاسترو هم‌چنان محبوبیت خود را در بین عامه‌ی مردم حفظ کرد. تصویری که رائول مارتینز با نگاهی پاپ آرتی از او ترسیم کرده است، بر این واقعیت صحه می‌گذارد. چهره‌ی مصمم رهبری شکست‌ناپذیر، ستاره‌ی پرچم‌ کوبا به‌عنوان نمادی از هویت ملی و عدد بیست‌وشش که یادآور حمله به پادگان مونکاداست. سال‌ها پس از دوران انقلابی کوبا نمایشگاهی در مرکز هنری واکر (walker art center) برگزار شد و در آن کوبا به‌عنوان سرزمینی که از افسون نجات یافته، نام برده شد. در توصیف این نمایشگاه آمده است: «صدای فیدل کاسترو رد گالری تاریک طنین‌انداز می‌شود: صد، صد، صد. آوایی تکراری که با ذوق و هربار بلندتر از قبل به گوش می‌رسد. با این تفاوت که این بار نه کاسترویی وجود دارد و نه مخاطبی.»


منابع:

  • https://www.dailyartmagazine.com/pop-art-and-the-cuban-revolution/
  • https://brooklynrail.org/2022/02/artseen/Art-of-the-Cuban-Revolution
  • https://www.christies.com/features/Art-revolution-and-the-Golden-Age-of-the-Cuban-Poster-9194-1.aspx
  • https://onlinelibrary.wiley.com/doi/abs/10.1002/9781118475430.ch12
  • https://www.jstor.org/stable/24487232

تصویر کاور و اسلایدر:

  • www.washingtontimes.com
bktop