شهروند عادی: نقدی بر مجموعهی «زمان ازدسترفته» اثر میترا تبریزیان
31 مرداد 1401میترا تبریزیان، هنرمند ایرانی مقیم انگلستان، در سال ۱۹۷۷ و کمی قبل از انقلاب، در سنین نوجوانی و بهتنهایی به انگلستان مهاجرت کرد. او ابتدا به یک مدرسهی بینالمللی رفت و سپس در مرکز پلیتکنیک لندن در رشتهی عکاسی تحصیل کرد. اغلب آثار تبریزیان ارتباط مستقیمی با فرهنگ و رخدادهای ایران ندارد. از نظر او این که هنرمند ایرانی خود را به موضوعات پیرامون کشورش محدود کند، اشتباه است. او معتقد است اگر هنرمندان ایرانی در خارج از کشور خودشان را «هنرمند ایرانی» بنامند، خود را در مرزهای ایران محبوس کردهاند. درعوض، هنرمند میتواند به مسائل جهانی توجه کند و نگاه ویژهای به کشورش داشته باشد.
تبریزیان از نوجوانی با عکاسی آشنا بود و به گفتهی خودش، زمانی که در تهران زندگی میکرد مسئلهی فاصلهی طبقاتی نظرش را جلب کرده بود. از اینرو عکسهایی با این موضوع به ثبت رساند و البته در کنار عکاسی بهتدریج با نظریههای انتقادی آشنا شد. بااینحال در همان دوران متوجه شد که مستندنگاری ممکن است لزوماً به نتیجهای مشخص منجر نشود. بهاینترتیب او در ادامهی روند کاری خود، عکاسی صحنهآراییشده را برگزید. در وبسایت تبریزیان بیست مجموعهعکس کوچک و بزرگ از سالهای ۱۹۸۷ تا ۲۰۲۱ قرار گرفته که محوریت تمامی آنها عکاسی صحنهآراییشده است. تبریزیان در زمان برگزاری نهمین دوسالانهی عکس (۱۳۸۳) به دعوت موزه هنرهای معاصر به ایران آمد و طی یک سخنرانی به نمایش آثارش و صحبت دربارهی آنها پرداخت. او بهعنوان یکی از عکاسان موفق این حوزه در سطح جهانی، تأثیر چشمگیری در اقبال و محبوبیت این رویکرد در عکاسی ایران داشت؛ محبوبیتی که حتی شاید بتوان آن را موج عکاسی صحنهآراییشده در دههی هشتاد و اوایل دههی نود شمسی نامید. متن پیشرو به مجموعهی «زمان ازدسترفته» میپردازد که در سال ۱۳۸۱ (۲۰۰۲) ارائه شده است.

Lost Time | 2002 | source: www.mitratabrizian.com
میترا تبریزیان در توضیح این مجموعه نوشتهای ارائه داده که بسیار روشنگر است:
«پس از رکود اقتصادی ژاپن در دههی ۹۰ میلادی که بسیاری از مشاغل کوچک ورشکست شدند، برخی از بازرگانان همچنان کتوشلوار خود را میپوشیدند و صبح از خانه بیرون میرفتند تا به خانوادههای خود نگویند که چه بر سر کسبوکارشان آمدهاست. برخی هرگز برنگشتند. آنها در شهر ناپدید شدند. آنها خود را مسئول شکست خود میدانستند.»
«زمان ازدسترفته» مردان و زنان بازرگانی را در دهههای ۴۰ و ۵۰ زندگی خود به تصویر میکشد که برای کار لباس پوشیده، اما در مکانهای غیرکاری (بین ۹صبح تا ۶بعدازظهر) ظاهر شدهاند. مانند بازرگانان ژاپنی که نتوانستند با شرایط جدید کنار بیایند، شخصیتهای «زمان ازدسترفته» احساس میکنند بیجا هستند، [از مسیر خود] منحرف شدهاند و نمیدانند با خودشان چه کنند! برخی از خروج از خانه خودداری میکنند، برخی دیگر در شهر گم شدهاند. (کلمهی lost در زبان انگلیسی همزمان به معنای از دست رفتن و گم شدن است که البته نقش صفتی نیز میپذیرد).
این پروژه نقدی بر فرهنگ سازمانی است. ما در حال حرکت بهسمت زمانی هستیم که بیش از هروقت جوانان بهشکلی غیرمنطقی مقید شدهاند و میانسالان دیگر به کار نمیآیند. آنها بهطور فزایندهای به بازنشستگی زودهنگام تشویق میشوند. در حالیکه در گذشته، جوانانْ هوشیاری و افراد سالخوردهْ خرد داشتند، اکنون به نظر میرسد که جوانان صاحب هردو هستند!

Lost Time | 2002 | source: www.mitratabrizian.com
بنابراین این اثر به مفهوم سنگرایی اشاره میکند؛ این مفهوم با احساس ناشی از عدمفعالیت پیش از میانسالی، عدمتقاضا و در نهایت شکست در جامعهای که کار و رقابت بر همهی ارزشهای دیگر غلبه دارد، نمایش داده میشود. در سطحی دیگر، این اثر تفسیری کنایهآمیز بر اخلاق این روزهاست. هنگامیکه از هویت سازمانی خود محروم شویم، چه چیزی باقی مانده است که به آن بچسبیم؟!
همانگونه که از متن تبریزیان برمیآید، او کوشیده است که تصاویرش را پیرامون زندگی و دغدغههایش سامان دهد. بااینحال این دغدغهها همراستا با مفهوم جهانی شدن هنر، اغلب انتقادی، جهانشمول و قابلتعمیم به افراد مختلف هستند. در «زمان ازدسترفته» با افراد میانسالی روبهرو هستیم که با سرعت گرفتن امور زندگی و البته تغییر سازوکارهای زیست در کلانشهرها، در هر بحران جدیدی با مشکلاتی اساسی مواجه میشوند؛ برخی میتوانند از این بحرانها گذر کنند و برخی دیگر گویی از این جهان بیرون رانده میشوند. نکتهی درخور توجه دربارهی مجموعهی تبریزیان این است که عکاس در زمان تولید این اثر، خود دورهی میانسالی را تجربه میکرده است. بهاینترتیب هرچند تبریزیان با این بحران روبهرو نشده، اما میتوان گفت احتمال درگیری او با بحرانی مشابه وجود داشته است. شاید بههمیندلیل است که آخرین جملهی متن تبریزیان بهصورت اول شخص نوشته شده است.
به گفتهی تبریزیان، نقطهی شروع این مجموعه، پخش مستندی در تلویزیون دربارهی تعطیلی بنگاههای اقتصادی کوچک در ژاپن بوده است. در این مستند افرادی را میبینیم که پس از ورشکستگی، صبحها از خانه بیرون میرفتند و بعد از پایان زمان کاری به خانه میآمدند؛ آنها تمام این ساعات را در شهر پرسه میزدند تا خانوادههایشان متوجه بیکاری آنها نشوند. این موضوع از این جهت برای تبریزیان جالبتوجه است که به گفتهی او انگارهای غربی وجود دارد که میگوید آدمها باید به هر ترتیبی موفق باشند. هنرمند در این مجموعه با نشان دادن تبعات این انگاره، به نقد آن میپردازد. در راستای این نقد، عکاس تمام افراد را بهتنهایی در قاب تصاویری سرد جای داده است. حالت بدن و صورت افراد بیش از هر چیز در این عکسها جلبتوجه میکند و بیانگری دارد. در نهایت میتوان گفت که عکسهای این مجموعه حس تنهایی، سرگردانی و دورنمای نهچندان خوشایند افراد را بهخوبی به نمایش میگذارد.

میترا تبریزیان | زمان از دست رفته 8 | 1381 | سی. پرینت | 122 × 152 سانتیمتر
در یکی از تصاویر مرد میانسالی را میبینیم که بر لبهی تخت (احتمالاً در مسافرخانهای ارزان) نشسته است. بهواسطهی توضیح عکاس و همنشینی این عکس با دیگر عکسهای مجموعه، میدانیم که زمانِ تصویر روز است. مرد میتواند در اتاق استراحت کند؛ در عوض پرده را کشیده، تلویزیونی که بر موج نادرستی تنظیم شده است را روشن کرده و با لباس رسمی منتظر است تا زمان کاری به پایان برسد. در تصویری دیگر، زنی را میبینیم که با لباس رسمی در حالتی منفعل در حمام انتظار میکشد. یا مردی که در خانهای خالی روی زمین دراز کشیده و در خود فرو رفته است. تقریباً تمام تصاویر عناصر محدودی دارند و ترکیببندی ساده و مستحکم به مخاطب اجازه میدهد بر حالت چهره و بدن فرد متمرکز شود. حالتی مستأصل که در نهایت نمیتوان فهمید به چه میاندیشد؛ گویی درک درستی از موقعیتش ندارد و از خود (آنچه که تا چندی پیش بوده) بیخود شده است. به گفتهی تبریزیان، او این حالتها را بهگونهای انتخاب کرده است که به آنچه در ذهن این افراد میگذرد بیشتر نزدیک باشد.

میترا تبریزیان | بدون عنوان | 1381
هومیبابا در مقالهای دربارهی آثار تبریزیان میگوید، این تصاویر همواره مسئلهای مشخص را مطرح میکنند: «مردم که هستند؟» او برای بررسی این سؤال افرادی را به نمایش میگذارد که گویی بیگانهاند و دیگر با نامگذاریهای متعارف نهادهای قدرت سازگاری ندارند. بهبیاندیگر افراد درون این عکسها چه بهشکل صوری و چه بهشکل قانونی، دیگر یک «شهروند عادی» نیستند. تبریزیان با تمرکز بر چنین افرادی به نقد آنچه که شهروند عادی را تولید میکند میپردازد. اما در این نقد تبریزیان بر افرادی متمرکز نمیشود که به دلایل مختلف نتوانستهاند در جایگاه شهروند عادی قرار گیرند؛ در عوض به رخدادی اشاره میکند که سبب شده است افرادی که تا چندی پیش بهواسطهی نقش اجتماعیـاقتصادیشان در جامعه شهروند عادی بودهاند، دیگر در این دسته نگنجند و بهاینترتیب تنهایی و سرگردانی را تجربه کنند. درواقع گویی افراد مانند کالاهایی که تا چندی پیش مد روز بودهاند، امروز ازمدافتادگی را تجربه میکنند و احتمالاً منتظرند تا ببینند در رونق اقتصادی بعدی، آیا جایی برای آنها وجود خواهد داشت یا خیر.
نکتهی درخور توجهی در این تصاویر وجود دارد؛ هرچند افراد بهتنهایی در قاب قرار گرفتهاند و تمرکز تصویر بهطور مشخص بر آنهاست، بااینحال، آنگونه که هومیبابا میگوید، نمیتوان فهمید اینها چه کسانی هستند و در ذهنشان چه میگذرد (حرفه:هنرمند). گویی مخاطب صرفاً بهشکلی سلبی میتواند از موقعیت آنها اطلاع یابد؛ او تنها میتواند متوجه شود که افراد حاضر در عکس چهکسانی نیستند. آنها زمان یا دورهای را از دست دادهاند؛ زمانی که هویتی اجتماعی داشتند. بهاینترتیب مخاطب تنها میداند که آنها شهروند عادی نیستند؛ اما اینکه چهکسی هستند، نهتنها برای افراد بحرانزده، بلکه برای دیگر افراد نیز نامشخص است.

Jeff Wall | A Sudden Gust of Wind after Hokusai | 1993
یکی از نکات جالبتوجه آثار تبریزیان تصنع نسبی تصاویر است. از نظر او چنین تصنعی اشاره به شکل زندگی افراد در جامعه و بهخصوص شرکتهای بزرگ دارد. بهبیانساده، میزانسن تصاویر همانقدر تصنعی است که برایمثال زندگی روزمرهی فرد در یک کلانشهر تصنعی است. اما ازطرفیدیگر، چنین تصنعی در اغلب آثار صحنهآراییشده قابلمشاهده است. این مسئله از اینرو اهمیت دارد که تبریزیان در آثارش به تصاویر مختلف حوزهی عکاسی، سینما و نقاشی اشاره میکند. برایمثال فردی که در اتاقی خالی روی زمین دراز کشیده است، بهطور مشخص به عکس «بیخوابی» جف وال اشاره دارد؛ و تصویر فردی که در فضایی پارکمانند ایستاده و پارهکاغذهایی از دستش رها شده، همزمان یادآور دو تصویر «باد» و «شیر» وال است.
اما آنچه که تصاویر تبریزیان را از عکسهای دیگری که افراد را در حالاتی مشابه نمایش میدهند متفاوت میکند، ارجاع آنها به مسئلهای اقتصادیـاجتماعی است. این در حالی است که اغلب تصاویر مشابه، مجموعههایی کلیگویانه دربارهی ملال و تنهایی باقی میمانند. بهبیاندیگر «زمان ازدسترفته» همانند بسیاری از دیگر مجموعههای تبریزیان، پیرامون نقدی بر جامعهی مصرفی و مناسبات زندگی امروزی شکل گرفته است؛ اما این ارجاع از نقد کلیگویانه فراتر میرود و بهطور مشخص به اتفاقی بیرونی دلالت میکند. ازطرفیدیگر تصاویر تبریزیان بسیار شستهرفته و پالوده است؛ به این معنی که او از نوردهیهای دقیق بهره میبرد و از عناصر اضافه در تصویر دوری میکند. به گفتهی تبریزیان، چنین تمهیداتی که میتوان آن را تأکید بر سطح و صورت اثر دانست، سبب میشود تا بیننده جذب اثر شود و زمان بیشتری برای تفسیر عمق کار در اختیار داشته باشد. این در حالی است که اغلب افرادی که در دو دههی اخیر در ایران به عکاسی صحنهپردازیشده پرداختهاند، اغلب حداقل یکی از این دو عامل شستهرفتگی یا محتوای عمیق و دقیق اجتماعیـفرهنگی را نادیده گرفتهاند.
تصویر کاور و اسلایدر:
- www.mitratabrizian.com