icon2
اتصال اینترنت خود را بررسی کنید.

مروری بر زندگی و آثار گیزلا وارگا سینایی

نویسنده : ترنم تقوی

زمان خواندن : ۹ دقیقه

نقاشی‌های گیزلا وارگا سینایی همانند شعری مجسم است؛ شعری که خطوط و رنگ‌های آن نمایشی‌ست از دوران مختلف زندگی او به‌عنوان هنرمندی مهاجر. سینایی در آثار خود، با پیوند دادن گذشته و حال و اتصال متن مبداء و مقصد، اسطوره‌ها و افسانه‌ها و نگاره‌های قدیم را به بستر هنر امروز پیوند می‌زند. او در سال ۱۳۲۳، چندماهی پیش از پایان جنگ جهانی دوم، در مجارستان متولد شد. شنیدن قصه‌های هزارویک شب از زبان پدر، تصویر دنیای کودکی او را از ویرانی و جنگ، به‌سوی رویای شیرین شرقی و داستان‌های اسرارآمیز علاءالدین و چراغ جادو روانه ساخت. در سال‌های نوجوانی با اشعار سعدی و حافظ و اسطوره‌های ملل مختلف آشنا شد.

گیزلا وارگا سینایی | «کله‌پز» از مجموعه‌ی «از غرب تا شرق» | 120×100 سانتی‌متر | مجموعه‌ی مرکز ژرژ پمپیدو | برگرفته از سایت شخصی هنرمند

پس از دریافت مدرک دیپلم به وین مهاجرت کرد و در دوران تحصیل در رشته‌ی آموزش هنر دانشکده‌ی هنرهای تزیینی وین (۱۳۴۶)، به خلق نقاشی‌هایی با حال‌وهوای اکسپرسیونیستی پرداخت. در همین دوران با خسرو سینایی آشنا شد و این شناخت، رویدادهای بعدی زندگی او در ایران را رقم زد؛ سرزمینی که مضامین آثارش را به‌سمت ادب و عرفان فارسی سوق داد.  

پنج‌ماه پس از ورود وارگا سینایی به ایران، در سال ۱۳۴۷ نمایشی از آثارش در نگارخانه‌ی هنر جدید) ژازه تباتبایی برگزار شد) و دهه‌ی پنجاه برای او با برپایی چندین نمایش انفرادی در انجمن ایران و امریکا) (۱۳۵۲)، گالری لوترک (۱۳۵۳) گالری خانه‌ی آفتاب (۱۳۵۶) و دریافت جایزه در نمایش «آینه در آینه» (۱۳۵۶) همراه بود. در دهه‌ی نخست انقلاب اسلامی، سینایی نمایشی انفرادی با عنوان «طنین سکوت» (۱۳۶۵) را با الهام از مجسمه‌های باستانی تخت‌جمشید برگزار کرد. از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۶ به تدریس در کارگاه معاصر مشغول شد و از سال ۱۳۶۷ به‌مدت ۱۵سال به آموزش در مدارس وابسته به سفارت آلمان پرداخت. برگزاری دو نمایش انفرادی در گالری گلستان در سال‌های ۷۱ و ۷۴، عضویت در انجمن هنرمندان نقاش ایران، تأسیس «گروه هنری دنا» در سال ۱۳۸۰ و شرکت در نمایش‌های متعدد گروهی و انفرادی در دهه‌های هشتاد و نود در ایران، فرانسه، ایتالیا، پاکستان، ترکیه، فنلاند، آمریکا، کانادا، مجارستان، چین و دبی از دیگر فعالیت‌های هنری گیزلا وارگا سینایی است.  

سینایی هنرمند مهاجری‌‌ست که عناصر فرهنگی، ادبی و هنری ایران را به‌خوبی می‌شناسد و در طول سال‌ها در شکل‌گیری مضامین آثارش از آن‌ها بهره گرفته است. بنا به گفته‌ی هنرمند، انتخاب تکنیک و رنگ در نقاشی‌هایش حسی و وابسته‌به موضوع اثر است و این مسئله نشان‌دهنده‌ ارزش بار ادبیِ موضوع برای اوست. سینایی در سایت شخصی خود، دستاوردهای زندگی حرفه‌ای‌اش را به چند دوره‌ی هنری تفکیک کرده است:

«از غرب تا شرق» نام مجموعه‌ای از کارهای سینایی‌ست که بین سال‌های ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۶ درگیر خلق آن‌ها بوده و در این دوره تأثیرات غرب و بلوک شرق در فضای آثارش پدیدار است(۴). درواقع با وجود این‌که در این دوران بازار هنر مدرن غرب و نقاشی انتزاعی در میان هنرمندان داغ بود، اما او هم‌چنان به خلق آثاری فیگوراتیو با موضوع مردم کوچه و بازار و مشاغلی چون «کله‌پز»، «لوطی انتری» و مراسم سنتی ایرانیان چون «سیزده‌بدر» می‌پرداخت. مجموعه‌ی بعدی او با عنوان «عروسک‌های کور» (۱۳۵۹)، حکایتی‌ست از تأثيرپذيری هنرمند از فضای ايران در دوران جنگ عراق و ایران و آشنایی‌اش با اشعار خیام(۵).

شروع جنگ برای سینایی زنده کننده‌ی خاطرات کودکی، زادگاهش و احساسی از انهدام و نابودی بود. هنرمند در اغلب آثار این دوره از کارماده‌های متعدد مانند پاستل، آب‌رنگ و گواش استفاده کرده و ذهنیت خود از جنگ را با تصویر عروسک‌هایی وحشت‌زده و کور، بر بوم نقاشی نشانده است.  

گیزلا وارگا سینایی | «بدون عنوان» از مجموعه‌ی «عروسک¬های کور» | استفاده‌شده در جلد کتاب «شطرنج با ماشین قیامت» | 40*60 سانتی¬متر، برگرفته از سایت شخصی هنرمند

او در مصاحبه‌ای بیان داشته که «بعد از جنگ ایران و عراق، یکی از اتفاق‌های خیلی عجیب این بود که با آقای حبیب احمدزاده به تور جنگ رفتیم. من در این سفر تکان خوردم، چون جنگی که ما دیدیم اصلاً چیزی نبود در مقابل چیزی که خود مردم این مناطق دیده بودند.» یکی از تصاویر مجموعه‌ی «عروسک‌های کور» گیزلا وارگا سینایی به‌عنوان طرح جلد رمان «شطرنج با ماشین قیامت» به قلم حبیب احمدزاده به‌کار رفت. این تصویر عروسکی وحشت‌زده با چشمی از کاسه درآمده را در گوشه‌ی سمت چپ نقاشی نشان می‌دهد و نوشتار هنرمند در پشت جلد کتاب، ذهنیت او را در زمان خلق اثر به نمایش می‌گذارد: «این تابلو تصویری از خاطرات کودکی من است، کودکی‌ام و کریسمس. رویاهای پدر و مادرم که پس از جنگ در مجارستان آرزوی بهتری می‌کردند {...} باز هم جنگ است. نزدیک منزلم صدای انفجار می‌آید، پنجره‌ها می‌لرزد، شعله‌های آتش زبانه می‌كشد و مردم فرار می‌كنند... و من دلم نگران می‌تپد. آیا فرشتگان کوچکم سالم از مدرسه به خانه خواهند رسید؟»   

هنرمند در مجموعه‌ی «طنین سکوت» (۱۳۶۵) با استفاده از تکنیک مدادشمعی و گاه رنگ‌روغن، آثاری الهام‌گرفته از نقش‌برجسته‌ها و مجسمه‌های باستانی ایران در تخت‌جمشید را خلق کرد. این مجموعه تحت‌تأثیر فلسفه‌ی شرق و دایره‌ی هستی و باور هنرمند به امکان بازسازی و تولد دوباره‌ی زندگی شکل گرفته است. 

 گیزلا وارگا سینایی | «زوج» | از مجموعه‌ی «دیوار‌ها و تصاویر» | رنگ‌روغن روی بوم | ۱۰۰*۸۰ سانتی‌متر | برگرفته از سایت شخصی هنرمند

مجموعه‌ی «دیوارها و تصاویر» (۱۳۶۸، ۱۳۸۲، ۱۳۸۴) در ادامه‌ی مضامین گذشته و در آمد و شدِ احساسِ بودن و نبودن و ماندن و رفتن قرار دارد و شامل نقاشی‌هایی رنگ‌پریده در فضایی تغزلی با الهام از تصاویر نگارگری ایران و مینیاتورهای رضا عباسی و مملو از نقش میوه‌ی اساطیری انار است؛ نقاشی‌هایی که چون دیوارنگاره‌های کهن، بخش‌هایی از آن پاک شده تا تأکیدی بر مهم‌ترین عناصر تصویر باشد. هنرمند در این دوره از رنگ‌روغن و در ادامه از اکریلیک برای خلق آثارش بهره برده است. سفر هنرمند به قشم در اواخر دهه‌ی هفتاد و آشنایی‌ با فرهنگ غنی جنوب، به خلق مجموعه‌ای با عنوان «برقع‌های جنوب» (۱۳۷۸) انجامید(۶). آثاری با تکنیک رنگ‌روغن که هنرمند در آن‌ها، چهره‌ی زنان جنوبی را چون خدای‌بانوان اساطیر یونانی بر صفحه‌ی بوم نقش کرده است و نمادهای باروری چون ماهیان و انار مقدس، برکت و فراوانی را در فضای اثر می‌پراکنند. 

زمانی که گیزلا وارگا سینایی شصت‌ساله شد، در مجموعه‌ای با عنوان «سفرنامه» (۱۳۸۴) درباره‌ی خویشتنِ خویش سخن گفت(۷). مجموعه‌ی «سفرنامه» با الهام از نقاشی قهوه‌خانه‌ای، در ابعادی بزرگ به بیانِ تصویری دوران مختلف زندگی هنرمند در نقاط متنوع جهان می‌پردازد. طوماری جادویی به طول ۱۵متر که تصاویری از زندگی هنرمند (قصه‌های کودکی، زادگاه، خانواده، جنگ، ازدواج، ایران و...)، به‌تفصیل در آن به‌تصویر کشیده شده است. «چادر جادویی» از دور شبیه چادر نماز و از نزدیک شامل موتیف‌هایی چاپ‌شده از چهره‌ی هنرمند، از دوران کودکی تا زمان خلق اثر است. عکس پاسپورت هنرمند (پاسپورتی مجارستانی‌ـ‌سوسیالیستی که نماد کشورش است)، تصویر هنرمند همراه با نماد شیر و خورشیدِ پرچم ایران قبل از انقلاب و کپی کارت‌ملی او از جمله‌ی این تصاویر است. او در مصاحبه‌ای دلیل انتخاب چادر سفید برای جمع‌آوری این همه نماد و عناصر تصویری را چنین شرح می‌دهد: «این حس وطن، ایران و عشق من به ایران را دارد. زنان سنتی ایرانی هنوز وقتی می‌خواهند به بیرون از خانه در حیاط یا برای انجام کارهای سریع در همان حوالی بروند، چادر سفید با طرح گل‌های رنگی به سر می‌کنند. این همان چادر آشناست و مال من جادوی منقوش سال‌ها و زمان‌ها را دارد(۸).» 

گیزلا وارگا سینایی | «کتاب سفر» | از مجموعه‌ی «سفرنامه» | برگرفته از سایت شخصی هنرمند

 

گیزلا وارگا سینایی | بدون عنوان | 1389 | اکریلیک روی بوم | 90 × 90 سانتی‌متر

از جمله موضوعات موردتوجه گیزلا وارگا سینایی طی سال‌های اخیر، نقش گل‌ومرغِ کاشی‌ها و قلمدان‌های دوران زند و قاجار است. در این آثار با خوانشی از یک روایت اسطوره‌ای مواجه‌ایم که در گذر از ذهن خلاق و تخیل تابناک او، بیانی تازه و مدرن یافته است. نمایش او در گالری سین در سال ۱۳۸۹ شامل ۱۳ تابلوی نقاشی، دو ساطور، دو اره، یک قمه و شش دشنه‌ی آویخته‌شده​ بود که بر سطح آن‌ها تصویر گل و کلاغ​ کشیده شده بود. درواقع او برای نمایش دوگانه‌های متضاد جهان، کلاغ را جایگزین مرغ کرد و گل‌و‌مرغ لطیف را روی چاقوی برنده و خشن به‌تصویر کشید. این نمایش تضادی‌ست که به گفته‌ی هنرمند «همیشه وجود دارد و زیبایی در کنار زشتی معنی پیدا می‌کند. درواقع یکی بدون دیگری مفهومی ندارد و چنان‌چه ما زشتی را درک نمی‌کردیم زیبایی نیز وجود نداشت.» 

اما اعتبار امروزِ گیزلا وارگا سینایی، نه‌صرفاً در هنر انفرادی او، که در نگاه ویژه‌اش به هنر به‌عنوان رسانه‌ای جمعی برای ارتقای وضعیت آسیب‌دیدگان رقم خورده است. از نگاه هنرمندانی چون او، هنر درمانی‌ست برای آسیب‌دیدگانی چون کودکان بی‌سرپرست یا بدسرپرست، سالمندان، زندانیان، بیماران، معتادان و قربانیان حوادث طبیعی، هم‌چون زلزله‌زدگان و سیل‌زدگان و قربانیان حوادث انسانی مانند جنگ‌زدگان، قربانیان اسیدپاشی و فراموش‌شدگانی چون زنان در مناطق دورافتاده. بنیاد «امید مهر» از سال ۱۳۸۲ به  حمایت و توانمندسازی کودکان کار و دختران و زنان آسیب‌دیده‌ای پرداخت که اغلب آن‌ها بدسرپرست و بی‌سرپرست یا قربانی تجاوز و خشونت‌اند؛ سینایی در این مرکز برای دختران کلاس نقاشی برگزار کرد و نتیجه را در گالری دی با عنوان «ماندالاها» (۱۳۸۷) به‌نمایش گذاشت. هم‌چنین نمايش‌ كارگاه آموزش نقاشی‌های سينایی، كه به‌مدت يک‌هفته در نقاهت‌گاه بيماران سرطانی برپا شده بود، در سال ۱۳۸۵ با عنوان «سرزمين ما ايران» در گالری پاسارگاد برگزار شد. ماحصل فروش آثار این نمایش به درمان بيماران نيازمند مبتلا به سرطان مؤسسه‌ی خيريه بهنام دهش‌پور و كودكان گرسنه‌ی برنامه‌ی جهانی غذای سازمان ملل متحد اختصاص یافت. او هم‌چنین در «جشنواره‌ی هنر محیطی خلیج‌فارس در جزیره‌ی هرمز» (۱۳۸۶) به‌همراه احمد نادعلیان و سمیرا سینایی شرکت کرد و در نمایش زیست‌محیطی «جان کویر توران» (۱۳۹۶) نیز همراه با دیگر هنرمندان، برای گسترش فرهنگ حفاظت از محیط‌زیست ایران‌زمین، آثاری هم‌سو با موضوع نمایش ارائه داد(۹). سینایی در سال ۲۰۱۱ جایزه‌ی «فرهنگ‌های موازی» (ParallelCulture Award) فستیوال مدیاوِیو (Mediawave) مجارستان را به‌خاطر تلاش‌ها و دستاوردهایش در پیوند دو فرهنگ از آنِ خود کرد. آثار او امروزه در مجموعه‌ی هنری بانک پاسارگاد، موزه‌ی هنرهای معاصر تهران، موزه‌ی قرآن تهران، موزه‌ی مجارستان و مرکز ژرژ پمپیدوی پاریس نگهداری می‌شود.  

 تالار این‌جا از ۱۸ شهریور تا ۸ مهرماه میزبان جدیدترین نمایش انفرادی گیزلا وارگا سینایی با عنوان «زیر کلاهخود» است. در مجسمه‌ها و چیدمان‌های این نمایش، نگرش سینایی نسبت‌به جنگ و معضلات آن به‌خوبی عیان است؛ همان‌طور که هنرمند در بیانیه‌ی این رویداد گفته: «بچه که بودم، خانه‌مان در مجارستان نزدیک جنگل بود. وقتی تابستان با بچه‌ها بازی می‌کردیم، موقع دویدن در جنگل ناگهان به قبری ‌رسیدم و متوقف ‌شدم. تپه‌ی کوچک خاکی بود که بر فراز آن دو تکه‌چوب از شاخه‌ی درخت را به‌شکل صلیب به‌هم وصل کرده بودند. بالای صلیب کلاه‌خود فلزی گذاشته بودند که بعدها فهمیدم متعلق به سرباز آلمانی بوده و همان‌جا از دنیا رفته و به خاک سپرده شده. قبر سرباز پر از علف و گل‌های جنگلی بود. پرنده‌های جنگل هم آواز می‌خواندند. در عالم بچگی با خودم فکر می‌کردم، سرباز لحظه‌ی آخر زندگی زیر آن کلاه‌خود به چه‌چیز فکر می‌کرده. به مادرش، به عشقش یا به لحظه‌ی خوشی در تابستان... لحظه‌ی آخر را چه‌گونه گذرانده... ما، هم شاهد جنگ ایران و عراق بوده‌ایم، هم شاهد جنگ در اروپا. پدربزرگم جنگ‌های جهانی اول و دوم را دیده و من در جنگ جهانی دوم به دنیا آمدم. این کلاه‌خودها همان لحظه‌ها را برایم تداعی کرد. البته نمی‌خواستم به این فکر کنم که سربازها چند لحظه بعد کشته شدند. بنابراین لحظه‌های خوش زندگی را بر آن‌ها نقاشی کردم.»

 


 

پانوشت:

۱. ژازه با اهمیت‌ترین گالری تهران را در خانه‌ی پدری‌اش، در کوچه‌ طبای خیابان بهار، در سال ۱۳۳۴ تأسیس کرد و نام آن را «نگارخانه‌ی هنر جدید» نهاد؛ مکانی که در آن به نمایش و معرفی آثار هنرمندان هم‌نسل خود پرداخت. این نگارخانه پس از چندی در سال ۱۳۳۸ به خیابان تخت‌جمشید‌ شرقی (طالقانی فعلی)، کوچه طباطبایی‌مقدم، کوچه پاییز، منتقل شد. بنابر مستندات، این بنا از معدود نگارخانه‌های خریداری‌شده توسط شهرداری تهران است و قرار است به موزه و بنیاد ژازه تباتبایی تبدیل شود. 
۲. در سال ۱۳۴۸ نیز نمایشی از آثار وی در گالری مذکور برگزار شد.  
۳. بهروز صوراسرافیل در بخشی از مقاله‌ی خود درباره‌ی این نمایش می‌نویسد: «اگر بکوشیم تابلوهای گیزلا را در چارچوب سبکی آشنا جای دهیم، بی‌گمان نزدیک‌ترین مکتب از نظر دید و طرز تلقی نقاشی اکسپرسیونیسم و شیوه‌ی کار با سادگی بسیار خطوط و فرم‌ها و ایجاز و اختصاری که در ارائه‌ی فیگورها به‌چشم می‌خورد، شیوه‌ی نقاشان نائیف است.» («تصاویری گذشته از صافی ذهنی پاک»، آیندگان، شنبه ۷ مهر ۱۳۵۲)
۴. او در مصاحبه‌ای بیان می‌دارد: «من هنوز در اولین یا دومین نمایشگاهم حس بلوک شرقی آمیخته‌شده به دوره‌ی وین را همراه خودم داشتم. موقعیت آدمی را داشتم که تازه وارد محیطی شده و یک چیزهای ظاهری را درک می‌کند. دوره‌ای از آدم‌های کوچه و بازار خیابان‌های تهران داشتم. اول تحت‌تأثیر فضای خودم بودم و بعد از آن فقط تیپ‌های ایرانی مثل فرش‌فروش‌هایی که توی خیابان راه می‌روند. همه‌اش در این مایه‌ها کار می‌کردم. در انجمن ایران و آمریکا نمایشگاهی برگزار کردم و آن‌جا برای کارهایم عنوان «نقاشی‌های عارفانه» انتخاب کرده بودند. واقعاً هم عارفانه بود و من در این آدم‌های ساده چیزی می‌دیدم. آرزوها و چه غمی در زندگی ساده‌ی آدم‌هاست که در همین فیگورها وجود دارد (به نقل از روزنامه شرق، مصاحبه‌کننده: پرویز براتی، منبع: https://prooz.ir/post)
۵. هنرمند در مصاحبه‌ای بیان می‌کند که این تابلو را با الهام از شعر خیام (ما لعبتگانیم و فلک لعبت‌باز) خلق کرده است (موریزی‌نژاد، حسن (۱۳۸۶)، هنرمندان معاصر ایران: گیزلا وارگا سینایی، مجله تندیس، ش ۱۱۸ ، ص ۶).
۶ . او درباره‌ی تأثیرش از فضای فرهنگی جنوب در مصاحبه‌ای گفته است: «زمانی‌که به جنوب ایران پا گذاشتم، احساس کردم گهواره‌ی اسطوره است. آب‌وهوای آن را مانند یونان دیدم. بی‌خود نیست که اسطوره‌های آن‌جا این‌قدر غلیظ است. من عاشق جنوب شدم. زنان جنوبی اسطوره‌ی مجسم هستند. زنان با این نقاب‌ها اسطوره‌ی امروزند؛ این نقاب‌ها به آن‌ها هیجان می‌دهد، نمی‌دانید پشتش چه‌چیزی هست» برگرفته از: «میانجی دوفرهنگ»، روزنامه شرق، ۱۰ دی ۱۳۹۳.
۷. این مجموعه پیش از ارائه در ایران در کشورهای فنلاند، اتریش، مجارستان و گرجستان به نمایش درآمده بود.
۸. برای کسب اطلاعات بیش‌تر مراجعه شود به: https://www.al-monitor.com/originals/2014/09/iran-art-gizella-varga-sinai.html
۹. برای کسب اطلاعات بیش‌تر مراجعه شود به: مجله خبری، تحلیلی و پژوهشی هنرهای تجسمی آوام: گزارش تصویری نمایشگاه زیست محیطی جان کویر توران در آرت سنتر؛ تاریخ خبر: 21/5/96، تاریخ برداشت: 18/11/99، https://avammag.com/42457

 

تصویر کاور و اسلایدر: 

  • صفحه‌ی اینستاگرام گیزلا وارگا سینایی: gizellavargasinai@
bktop