مروری بر زندگی و آثار داود امدادیان
22 مرداد 1401داود امدادیان در اردیبهشت سال 1323 در تبریز متولد شد؛ در خانوادهاى كه اکثر اعضاى آن با هنر سروکار دارند(1). طبق گفتهی خواهرش، پدرش جواد امدادیان، دل در گرو شعر و ادبیات و دستی نیز بر نقاشی داشت. او مناظری را از روی نمونههای چاپشده کپی میکرد و مشوق اصلی داود در نقاشی شد. داود در همان دوران کودکی استعداد هنری خود را نمایان ساخت و اولین کارهایش، مناظری بود که از روی کارتپستال میکشید.
به گفتهی یعقوب امدادیان، داود با وجود شیطنت فراوان، در کلاس چهارم دبستان بهخاطر نقاشیهایش مورد تشویق قرار گرفت و نمایشی از آثارش با موضوع یکی از داستانهای «کلیله و دمنه» (داستان همکاری موش و کلاغ برای رهانیدن کبوتر) در کلاس درس برگزار شد(2). سال 1339 بهعنوان بهترین نقاش دانشآموز تبریز با اردوی سراسری دانشآموزان کشور به رامسر رفت و با کسب رتبهی دوم بازگشت. از سال 1340 تا 1342 در تهران، رامسر و رضاییه، جایزهی «بهترین دانشآموز هنر ایران» را از آن خود کرد. در این سالها کنارِ دست نقاشان قدیم تبریز، همچون باجلانو و حاجیزاده و در کارگاه آشوب کولیان کار کرد و نقاشی کشید و بدون اطلاع خانواده از دبیرستان و رشتهی ریاضی انصراف داد و در سال 1342 در هنرستان میرک ثبت نام کرد. در بهار 1344 نمایشی انفرادی با موضوع مناظر اطراف تبریز در تالار هنرستان برگزار کرد و در همان سال موفق به اخذ دیپلم هنر شد. سال 1345 برای ادامه تحصیل به تهران آمد و تا سال 1348 در چندین نمایشگاه، از جمله نمایشگاه «جشنوارهی فرهنگ و هنر هنرستان تهران» (1348) و نمایشگاه موزهی ایران باستان (1348) شرکت کرد. او در سال 1349 تحصیل در دانشکدهی هنرهای تزئینی را به اتمام رساند و با ورود به دههی 50، شکستهای نور و تقسیمات هندسی به فیگورها و مناظرش اضافه گردید؛ مسیری که تا پایان زندگی نقاشانهاش ادامه یافت.
سال 1353 برای داود امدادیان با شرکت در چندین نمایش همراه بود؛ از جمله نمایش گالری سیحون (فیگورهایی با موضوع همسرش، سهیلا نیکنام)، اولین جشنوارهی بینالمللی هنر تهران، جشنوارهی هنر ایران در اصفهان و نمایش گالری لوترک تهران. در سال 1354 با دریافت بورس مطالعاتی یکساله از طرف وزارت فرهنگ و هنر ایران، بههمراه همسرش به پاریس رفت و برای همیشه در آنجا ساکن شد. سال 1355 در سفری به ایران بازگشت و نمایشی را در گالری پوپ انجمن ایران و امریکا سامان داد که سبب شهرت او در ایران گردید. در این دوران علاوهبر شرکت در نمایشگاهها و آرتفرهای برگزارشده در پاریس و شانگهای چین، نمایشی از آثار او در سال 1357 در گالری ایران (گالری قندیز) با موضوع مناظر پاریس و پارکهایش برگزار شد. این آخرین نمایش او در زمان حیاتش در ایران بود.
امدادیان در سال 1358 موفق به دریافت جایزهی چهارم نمایشگاه بینالمللی هنر اروپا، کارلسروهه اُفِرتا، در آلمان شد. در سال 1360 در رشتهی نقاشی و چاپ از مدرسهی هنرهای زیبای ملی پاریس فارغالتحصیل شد و در سال 1361 مدرک کارشناسی هنرهای پلاستیک را از دانشگاه سوربون پاریس دریافت کرد. پس از آن در چندین نمایشگاه از جمله نمایشگاه شهرک بینالمللی هنرهای سیته در پاریس (1362-1364)، گالری آتلیه در بوخوم آلمان (1362)، نمایشگاه گالری اَن پانسون در پاریس(1363) و گالری مایکل ریموندیان در ژنو (1365) شرکت کرد. در سال 1372 نمایشی با عنوان «درختان داود امدادیان» در موزهی دههی ۱۹۳۰ بولونیـبیانکور (1930s Museum, Boulogne-Billancourt) فرانسه برگزار شد و همزمان کتابی از طرف موزه در این مورد چاپ شد. این اتفاق آغازی بر زندگی حرفهای امدادیان در فرانسه بود و نگاه مخاطبان و منتقدان هنری را بیش از پیش بهسوی آثارش جلب کرد. او در سال 1376 موفق به دریافت جایزهی «بنیاد تیلور»(3) پاریس شد و در همین بنیاد نمایشی برپا کرد. همچنین در سال 1382 جایزهی «بنیاد شارل اولمون»(4) پاریس را از آن خود کرد.
مرگ زودهنگام هنرمند در 23 بهمن 1383 در شصتسالگی و بر اثر بیماری سرطان کبد، پایانی بر آفرینش درختان اساطیری او بود. درختانی کیهانی، که چون کوهی سترگ بر زمینی ناشناخته، سر به آسمانی ابری ساییدهاند و در انباشتگی قرمز و نارنجی و سبز، رقص نور و سایه بر برگهایشان جلوهگری میکند. او هنرمندی بود که فارغ از تمامی «ایسم»های حاکم بر جهانِ هنر معاصر، در خلوت شاعرانهاش در طول 25سال بر سوژهای واحد تمرکز کرد و به تکثیر آن در برداشتهای مختلف و تکنیکهای متفاوت پرداخت.
به گفتهی فاطمه امدادیان، داود «در همهی زندگیاش شاگرد مستقیمی نداشت؛ اما به گفتهی بسیاری از کسانی که در پاریس به سراغش رفتند، حاضر بود روزها هرکسی را فارغ از اینکه اهل هنر باشد یا نباشد، به موزهها ببرد و ساعتها از نقاشی برایشان حرف بزند. آموزش را در این گردشهای هنری میدید و میشناخت {...} داوود مستقل بود و این استقلال تنهایش کرد. نقاشی را در تنهایی یاد گرفت، به تنهایی ادامه داد و در تنهایی خفت (5). از زمان مرگ وی تابهامروز، آثار امدادیان در چندین نمایش انفرادی و گروهی ارائه شده است. در سال 1387 به یاد او نمایشی با عنوان «ادای احترام به امدادیان، نقاش سکوت» در مرکز هنر معاصر آرتیوی، لورز لو بوکاژ فرانسه برگزار شد. در سال 1388 نیز آثار او در نمایش گروهی با عنوان «كودكان مُدل از رنوار تا آرديتی» در موزهی دُ لورانژری (Muse de l'Orangerie) پاريس به تماشا درآمد. در این نمایش دو اثر از امداديان در كنار آثاری از هنرمندان شاخص دنیا چون رنوار، پيکاسو، مانه، ماتيس، مونه و... به نمایش گذاشته شد.
هدف اين رخداد هنری، نمايش تجربيات فرزندانی بود كه والدين هنرمندشان آنان را روی تابلو به تصوير آورده و يا مجسمههایشان را آفريده بودند. بههمراه اين نمايش، فيلم مستندی توسط نوهی پيكاسو تهيه شد كه در آن، وی با بازماندگان اين هنرمندان به گفتوگو نشسته است. در این فیلم مستند ياشار آذر و نگار امداديان نیز از خاطرات و تجربيات خود در رابطه با پدر هنرمندشان سخن میگویند. برگزاركنندهی نمايش و رئيس موزه، امانوئل برئون (Emmanuel Breon) در مورد اولين ملاقاتش با داود امداديان در كاتالوگ اين نمايش چنين نوشته است: «در سال 1986 روزی برای شركت در يک كنفرانس به ساختمان يونسكو در پاريس رفتم. درحالیكه از يک سالن مدرن و سرد، مثل بيشتر ساختمانهای جديد، عبور میكردم، نگاهم به تابلوهايی بزرگ كشيده شد كه سوژهی اصلی آنها درختانی ژرف و بیانتها بود كه سطح تمامی تابلوها را در بر میگرفت. اين نقاشیها متعلق به نقاشی ايرانی بود كه با نام او آشنايی نداشتم. در ميان آثار ديگر هنرمندان اين سالن، نگاه من فقط مبهوت درختان داود امداديان بود. باری، مثل انداختن يك بطری شيشهای به دريا، شمارهتلفن خود را همراه با چند جمله در دفترچهی مخصوص هنرمندان برای امداديان نوشتم، به اميد اينكه روزی از آتليهی او ديدن كنم. چند صباحی بعد نقاش اين تابلوهای جادويی با من تماس گرفت و من را به آتليهاش دعوت كرد. به منزل و آتليهی او واقع در محلهی 19 پاريس رفتم. او در نهايت گرمی و تواضع مرا به درون آتليهای كه فضايی شبيه كارگاههای قرن 19 داشت، دعوت کرد. او با چهرهی اصيل و ريش پرپشتش، كه نمادی از شغل او بود خجالتی به نظر میرسيد. بوی خوشِ رنگ و روغن فضا را پر كرده بود. با ديدن تابلوها بر ديوارهای بلند، آن درختان اعجابانگيز، دوباره آن احساس شيفتگی به سراغم آمد» (6).
علاوهبر نمایشهای گروهی، تابهامروز سه نمایش انفرادی با عنوانهای «سفر به خویشتن» (1396) توسط مرتضی اسدی در یادبود امدادیان و در گالری آریا، «نقاشیهای داوود امدادیان» (1396) در گالری هور و «نمایش دو مجموعه از آثار داود امدادیان» در پروژههای 009821 برگزار شده است. آثار این هنرمند امروزه در موزههای متعددی چون موزهی هنرهای معاصر تهران، بانک کشاورزی و مجموعههای خصوصی نگهداری میشود.
حقوق تمام تصاویر متعلق به بنیاد داود امدادیان است.
پانوشت:
1. یعقوب امدادیان (1327) و ایوب امدادیان (1329)، برادران داود و فاطمه امدادیان (1334)، خواهر داود، همه از هنرمندان نقاش هستند.
2. یعقوب امادیان در نوشتاری کوتاه با عنوان «برادرم داوود» در مجلهی تندیس، سال 87، شماره 143، به شرح زندگی او پرداخته است.
3. بنیاد تیلور (Taylor Foundation) که در سالهای نخست با عنوان «انجمن هنرمندان» شناخته میشد، در سال 1844 توسط بارون ایزیدور تیلور (1789 - 1879) تأسیس شد. ماموریت این بنیاد تابهامروز محافظت و کمک به هنرمندان از طرق مختلف (برپایی نمایشگاه، اعطای یارانه و جوایز به جامعهی هنرمندان) است.
4. شارل اولمونت (1883-1984)، موسیقیدان و منتقد هنری، در سال 1982 با ایجاد یک مرکز حمایت از هنرمندان، «بنیاد شارل اولمونت» (Charles Oulmont Foundation) را تأسیس کرد. این بنیاد هر سال دو جایزهی 2000 یورویی در چهار زمینه اعطا میکند: تئاتر، ادبیات، هنرهای پلاستیکی و موسیقی کلاسیک. «بنیاد شارل اولمونت» از زمان تأسیس تاکنون به بیش از 400 برنده، بدون در نظر گرفتن سن، ملیت یا موارد دیگر جایزه اهدا کرده است.
5. فاطمه امدادیان، مجسمهساز متولد تبریز، خواهر داود امدادیان و همسر نصرتاله مسلمیان است. او در نوشتاری با عنوان «درخت خفته» در مجلهی تندیس، سال 87، شماره 143 ، ص7 ، به شرحی مختصر از دوران کودکی و نوجوانی داود پرداخته است.
6. اينبار فرزندان نقاشان مُدل شدند؛ نقاشیهايی از داوود امداديان در كنار رنوار، پيكاسو، گوگن در موزه «پاريس»، منبع: ایسنا، 16 آذر 1388.
منابع:
- امدادیان، یعقوب؛ (1387)، «برادرم داوود»، مجله تندیس، سال 87، شماره 143.
- امدادیان، فاطمه؛ (1387)، «درخت خفته»، مجله تندیس، سال 87، شماره 143.
- -« Davood Emdadian – Arbres », Emmanuel Bréon, Jean Tardieu, Association des Amis du Musée des Années 30 Edition, 1993, Published for the exhibition presented at the 1930’s Museum in Boulogne-Billancourt, France from October 11th to December 30 th 1993.
- -« Les Enfants modèles, de Renoir à Arditi », Réunion des Musées Nationaux Editions, 2009, Published for the exhibition presented at the Orangerie Museum in Paris, France, From November 25 th 2009 to March 8 th 2010.
- -« Emdadian, la généalogie de l’humanité », AZ art Magazine, n° 13 March/April 2005.
تصویر کاور و اسلایدر:
- صفحهی اینستاگرام هنرمند: davoodemdadian