گفتگوی جان کونیگ با ارغوان خسروی
20 فروردين 1401ارغوان خسروی در تاریخ 27 دی 1400 گفتوگویی اینستاگرامی با جان کونیگ، گالریدار گالری کونیگ، برگزار کرد. آثار جدید خسروی در نمایشی با نام «حقیقت این است که» در این گالری ارائه شدهاند. «حقیقت این است که» شامل 11 نقاشی ترکیبی جدید از ارغوان خسروی است. این نمایش از 24 دی آغاز شده و تا 1 اسفند 1400 ادامه دارد. ارغوان خسروی در این گفتوگو دربارهی تمام آثار ارائهشده در نمایش و نحوهی خلق آنها توضیح داد. نکتهی قابل توجه دربارهی این نمایش، عدم حضور خود هنرمند در فضای گالری است و تمامی چیدمانها و اتفاقات مربوط به نمایش در غیاب او انجام گرفتهاند.

ارغوان خسروی | جنگ | 1400 | اکریلیک روی بوم، پما چوبی، شیشه پلکسی، طناب پلیاستر و نخ فلزی | 152 × 144 × 15 سانتیمتر
اولین اثری که خسروی دربارهی آن توضیحاتی ارائه کرد، تابلویی با عنوان «جنگ» است.
- لطفاً دربارهی این اثر توضیح بیشتری بدهید.
این اثر مانند اغلب آثار ارائهشده در این نمایش، ترکیبی از نقاشی، چوب و کارمادههای مختلف روی چندین سطح متفاوت است. این تابلو که یکی از پیچیدهترین کارهای من در این مجموعه بهشمار میرود، آخرین اثری است که برای این نمایش خلق کردم. زمین جنگی که در این اثر وجود دارد، برگرفته از یک نقاشی مینیاتور ایرانی است. نقاشی مینیاتور برای من همیشه منبع بسیار مهمی برای الهام گرفتن بهشمار میآید. من ایدهای که دو گروه مختلف به یکدیگر حمله میکنند را دوست دارم و کاری که در این اثر انجام دادم این است که این دو گروه را از یکدیگر جدا کردم و بینشان فاصله انداختم؛ بنابراین این اثر بهصورت یک تابلوی 3 لتهای دیده میشود. زنی را در میان این دو گروه قرار دادم و بهجای سلاحهای موجود، این طنابهای واقعی و ارتجاعی را به کار بردم. نکتهای که وجود دارد این است که این دو گروه در اصل به یک زن حملهور شدهاند؛ ما نمیتوانیم ببینیم این زن کیست زیرا هویت او برایمان مشخص نشده. تمامی طنابهای موجود در این اثر، به این زن ختم میشوند و همگی در یک نقطه از گردن این زن به یکدیگر میرسند و در آنجا انباشته میشوند. تأکید من بر حملهی این دو گروه به یک زن بوده و سعی کردهام بهصورت فیگوراتیو آن را نشان بدهم. مجسمهای که در آخرین لایهی این اثر قرار گرفته، برگرفته از یک مجسمهی یونانی است. من این همنشینی دورههای مختلف را دوست دارم؛ زنی که لباسهای مدرن پوشیده، نقاشی مینیاتور و بعد هم این مجسمهی یونانی.
- مجسمهی موجود در این اثر در اصل نقاشی شده است و چیزی به معنای واقعی مجسمه وجود ندارد.
بله دقیقاً؛ این طرح مجسمه بریده و نقاشی شده است. بعد هم یکسری نخهای طلاییرنگ در این اثر به کار رفتهاند که در تقابل با آن طنابهای سیاهرنگ قرار دارند. این نخها حس وجود یک نور تابنده را به بیننده القا میکنند.
- واقعاً جالب است. بسیار طبیعی کار شدهاند و کاملاً شبیه به یک منبع نور عمل میکنند. مردان مسلحی که در این میدان جنگ حضور دارند، چشمانشان با یک تکه پارچهی نقاشیشده بسته شده است. در اثر اصلی هم به همینصورت هستند؟
خیر. من خودم این کار را کردهام و این شکل از حضور آنها در اینجا سمبلی از عدم وجود دانش در آنهاست. آنها نمیدانند به چه چیزی حمله میکنند و این کارشان از روی منطق اشتباهی صورت گرفته است.
- تغییرات دیگری که دربارهی آنها انجام گرفته چیست؟
در تابلوی اصلی این دو گروه به یکدیگر نزدیکتر هستند و من آنها را از هم دور کردم و بینشان فاصله ایجاد کردم تا فیگور مورد نظرم را در آنجا قرار بدهم. بقیهی موارد مانند اثر اصلی است.
- از چه موادی برای خلق این اثر استفاده شده؟
پایهی همهی این کارها، پنلهای چوبی هستند که من روی هریک، پارچهی نقاشی کشیدهام. البته بهغیر از دو لایهی آخر که فقط پنل چوبی هستند و رنگ مستقیماً روی آنها قرار گرفته است. موارد دیگر طنابها و نخها هستند. همچنین از دکمهی واقعی برای پیراهن این زن استفاده شده است. من این همنشینی اشیاء واقعی با بخشهای نقاشیشده را بسیار دوست دارم. به نظرم این ایده باعث نزدیکتر شدن مخاطب به اثر میشود تا بتواند با دقت بیشتری ببیند که چه اتفاقاتی در تابلو افتاده است.

ارغوان خسروی | کنجکاوی | 1400 | اکریلیک روی بوم، پانلهای چوبی، چوب بریدهشده، نخ، طناب الاستیک | 100 × 218.5 × 15.5 سانتیمتر
- بعد از دیدن این سربازها با چشمان بسته، بهتر است به سراغ اثر دیگری با عنوان «کنجکاوی» برویم که مانند اثر قبلی پیچیده است و سوژهی اصلی در اینجا هم چشمانش بستهشده. این سوژهی اصلی باز هم یک زن است. آیا این همان شخصیت قبلی است؟
خیر؛ این همان شخصیت نیست. من به گروهی از افراد پرداختهام که در موقعیتهایی مشابه قرار گرفتهاند. این افراد در آثار من شباهتهای فیزیکی دارند؛ بهطورمثال رنگ موها و پوستشان. میتوانم بگویم که به نژاد خودم نگاه کردهام و این شخصیتها برگرفته از آن هستند؛ اما هرگز یک فرد یکسان نیستند. این چشمان بستهشده با پارچه هم در برخی از آثار من تکرار شدهاند که بهصورت استعاری موقعیت این افراد را نشان میدهند. من این اثر را با ساخت پنلی که در وسط قرار دارد شروع کردم و بعد تصمیم گرفتم دو بخشی که اطراف این کار میبینید را اضافه کنم. همانطور که میبینید، در این اثر باز هم طنابهای سیاهرنگ وجود دارند. این طنابها برگرفته از مجموعهی قبلی من هستند که در کنار زنجیر و پابند، نشانی از محدودیت دارند. به نظرم باید حداقل در یکی از آثار این نمایش آنها را در کنار یکدیگر میآوردم تا مخاطب متوجه شود که منشاء این طنابهای سیاه از کجاست. در اینجا باز هم میتوانید خطوط طلاییرنگی که حضور نوری تابنده را القا میکنند، ببینید و در پشت سر فیگور یک تصویری قرار دارد که باز هم برگرفته از یک نقاشی مینیاتور است. چیز زیادی دربارهی این مینیاتور تغییر نکرده، فقط کمی رنگها را تغییر دادم و شکل کلی را سادهتر کردم.
- توپی که در اینجا قرار دارد چیست؟
این همان وزنهای است که به آن اشاره کردم و در کنار پابند، باعث محدودیت سوژهی موجود در اثر شده است.
- این نقاشیهای مینیاتور را از کجا پیدا میکنید؟ بهصورت دیجیتالی آنها را میبینید یا کاتالوگی دارید یا به موزهی متروپولیتن میروید؟
- تقریباً همهی این موارد. بیشتر از همه از اینترنت و موزهها. اما یکی از منابع اصلی الهام من کاتالوگی از نمایشی با موضوع نقاشی مینیاتور در موزهی هنرهای معاصر تهران است که با تعدادی کتاب با خودم به اینجا آوردم. هنگامیکه میخواهم انگیزه پیدا کنم و برای نقاشی انرژی داشته باشم به آن رجوع میکنم.
- مینیاتورهای موجود در موزهی متروپولیتن چطور؟
بله آنها هم تاثیرات زیادی دارند.
- در این اثر فیگوری وجود دارد که بخشی از آن انگار در آب قرار گرفته و این مورد در اثر دیگری با عنوان «قلعه» هم تکرار شده است. مقدار آب موجود در این اثر کاملاً هماندازه با تابلوی «کنجکاوی» است. حضور حبابهای آب نشانی از زنده بودن فردی دارد که درون آب قرار گرفته است. این اثر باز هم کاری سهبعدی است و در آن از موادی مانند طناب استفاده شده است. طنابها به این خانهی سوررئالیستی در بالای اثر میرسند. ممکن است بیشتر دربارهی چیزی که میبینیم توضیح بدهید؟
در این اثر باز هم قلعه، صخرهها و پرندهها بر اساس یک نقاشی مینیاتور تصویر شدهاند. تغییراتی که من ایجاد کردهام، این است که چشمان پرندهها را بستهام و بالای قلعه یک پرچم سیاه قرار دادهام. در این کار از دو تابلو با عمقهای مختلف استفاده کردهام تا بخشی که داخل آب قرار گرفته را طوری نشان دهم که انگار بزرگتر از حد معمول است؛ زیرا اجسام داخل آب بزرگتر به نظر میرسند. فردی که داخل آب قرار گرفته، علیرغم موقعیت سختی که دارد، انگار آسوده و راحت است. باز هم طنابهای سیاه را میبینیم که دربارهی منشاء آنها توضیح دادم. پرندهها در چندین اثر تکرار شدهاند که برای من نمادی از آزادی هستند.

ارغوان خسروی | مطالعه | 1400 | اکریلیک روی بوم، پانلهای چوبی، چوب بریدهشده و طناب الاستیک | 123.5 × 160.5 × 6 سانتیمتر
- صحبت از عمق و بزرگتر شدن بخشهایی از تصویر شد. به نظرم میتوانیم به اثر دیگری با عنوان «مطالعه» نگاه کنیم. این اثر مانند لیگ قهرمانان نقاشیهاست! در اینجا دستهای بیشماری وجود دارد و حتی یکی از آنها با نوری روشن شده است. یکی از نکات جالب در این اثر دستی است که انگار بزرگتر از دستهای دیگر نقاشی شده و حتی نسبت به سری که در پشت کتاب قرار دارد هم بزرگتر است. بسیار جالب است که این دست همانقدر که میتواند دست یک زن باشد، همانقدر هم میتواند دست یک مرد باشد!
چنین تفسیری بسیار جالب است. این دست طوری قرار گرفته که هم میتواند دست زنی باشد که کتاب را نگه داشته و هم دست آن مجسمهی مرد.
- دقیقاً و انگار این مجسمه انتخاب کرده است که این زن چه چیزی را بخواند.
بزرگتر بودن دست میتواند به دلیل کتابی باشد که در دست نگه داشته است. سعی کردم دستها را طوری نشان دهم که دقیقاً مشخص نباشد کدامیک برای فیگور زن است و کدامیک برای مجسمه. همچنین در این اثر از تعداد زیادی پنل استفاده کردهام و آنها را در کنار یکدیگر قرار دادهام تا یک اثر واحد را به نمایش بگذارم. در اینجا با چرخ خیاطی نخهای واقعی را برای لباس شخصیت حاضر در اثر به کار بردهام و بعد آنها را روی این پنل چوبی قرار دادهام.
- تمام اتفاقاتی که در این آثار افتاده، حسابشده و آگاهانه بوده است؟
بله، تقریباً سعی کردهام برای هر تغییری که اعمال میکنم، دلیلی مشخصی داشته باشم. فقط برای کنار هم گذاشتن پنلها سعی کردهام بیشتر به ناخودآگاهم رجوع کنم.

ارغوان خسروی | رویا دیدن | 1400 | اکریلیک روی بوم، پانلهای چوبی | 121 × 121 × 4 سانتیمتر
- در اثر بعدی با عنوان «رؤیا دیدن» تنها از یک پنل استفاده کردهاید. شخصیتی که در این اثر نقاشی شده واژگون است و تنها این نقاشی مینیاتور در قسمت پایینی میتواند به ما کمک کند که تشخیص بدهیم این اثر به چه صورت باید دیده شود.
بله در این اثر باز هم یک زمین جنگ قرار دارد که انگار طرح روی ملحفهی فردی است که خوابیده. این زمین جنگ هم برگرفته از یک نقاشی مینیاتور است. در نگاه اول فکر میکنیم که اثر بهصورت برعکس روی دیوار قرار گرفته؛ اما همین زمین جنگ به ما کمک میکند تا موقعیت درست آن را تشخیص بدهیم. چیزی که برای خودم جالب است این است که در نگاه کلی نمیتوانیم این زمین جنگ را ببینیم؛ اما هنگامیکه به اثر نزدیکتر میشویم و دقیقتر نگاه میکنیم، سربازانی با چشمان بسته را میبینیم و متوجه میشویم که چه چیزی در حال وقوع است.
- در این اثر با اینکه یک دست واقعی بهصورت کامل نقاشی شده، دست دیگری را میبینیم که بهصورت هالهی نور است. چیزی که در نقاشی دیگری هم تکرار شده. در اثری با عنوان «بهدامافتاده» میتوانیم پرندهای را ببینیم که نوکش با طناب بسته شده و روی پنل دیگری بهصورت هاله نقاشی شده است.
بله این پرنده مانند یک روح در اینجا کار شده است. من این همنشینی را دوست دارم. همچنین چیزهای متضاد در آثارم هم بسیار به کار رفتهاند؛ مثلاً شرقی و غربی، تاریخی و معاصر. این اتفاق دربارهی مواد بهکاررفته هم رخ میدهد؛ بخشی که بهصورت نامرئی نقاشی شده در کنار قسمتهای مرئی قرار گرفته است. این بخش روحمانند به صورتی است که انگار وجود ندارد؛ اما ما باز هم آن را میبینیم.
- رنگهایی که در این آثار به کار رفتهاند، عموماً در لباسهای ایرانی دیده میشوند. درست است؟ یعنی آیا اینها رنگهایی هستند که در لباسهای سنتی ایرانی وجود دارند و شما بههمینخاطر از اینها استفاده کردهاید؟
نه چنین دلیلی ندارد. درست است که لباسهای سنتی ایرانی بسیار رنگارنگ هستند؛ اما من با به کار بردن این رنگها چیز دیگری را در نظر داشتم. من با استفاده از این پالت رنگارنگ میخواستم تضاد موجود بین رنگ لباسها و موضوع تاریک آثار را برجسته کنم. در اولین نگاه این آثار بسیار رنگارنگ و شاد به نظر میرسند؛ اما مخاطب با نگاهی دقیقتر متوجه مضمون دردناک و تاریک این آثار میشود. این تضاد را دوست دارم.
- پس این تضاد دیگری در آثار شماست. در اینجا زنی را میبینیم که دستانش با طناب بسته شدهاند؛ اما لباسهای رنگارنگی بر تن دارد و انگار یک منظرهی دیدنی از او ساختهای.
بله دقیقاً این تضادی است از موقعیتی که این افراد در آن گرفتار شدهاند و احساسی که شما با دیدن آنها پیدا میکنید.

ارغوان خسروی | پرده | 1400 | ترکیب مواد | 219 × 138 × 17 سانتیمتر
- اثر شگفتانگیز بعدی «پرده» نام دارد. در اینجا باز هم دستانی را میبینیم و البته پردهای که بخشی از اثر را پوشانده است. ممکن است بیشتر توضیح بدهید؟
این اثر از 3 پنل مختلف و دستی که با فلکسی ساخته شده، تشکیل شده است. سعی کردم دست را به صورتی قرار بدهم که سایهاش روی بوم بیفتد؛ اما سایهی دیگری که پشت پرده قرار دارد را خودم نقاشی کردم.
- اتفاق جالبی که در «رؤیاها» افتاده این است که مادهای در آن به کار رفته که کاملاً با دیوارهای این گالری یکسان است.
خیلی جالب است که این اثر را روی چنین دیوارهایی میبینم. من در این اثر از سیمان واقعی استفاده کردهام. استفاده از اشیاء واقعی چیزی است که بسیار به آن علاقه دارم. همنشینی این سطح سخت سیمانی در کنار رنگها واقعاً برای خودم جالب بود و این مسئله باز هم از علاقهی من در به کار بردن چیزهای متضاد از یکدیگر سرچشمه میگیرد. این اثر از دو پنل مختلف تشکیل شده؛ اما از آنجاییکه عمق هر دو پنل یکسان است باعث میشود اینطور به نظر بیاید که این اثر از یک پنل تشکیل شده است.
- زنی که در این کار وجود دارد، در این مکان حبس شده؟
این زن سعی میکند که پنجره را باز نگه دارد. جنگل و طبیعتی که پشت این پنجرهها قرار دارد برای من یک مکان ایدهال است و این زن سعی دارد پنجره را به سمت این مکان ایدهآل باز نگه دارد تا با امیدواری بتواند به آنجا برسد.
- در اینجا باز هم پرندهای داریم؛ اما اینبار بر یک تکه کاغذ نقاشی شده است.
بله این پرنده برای این زن مانند یک یادداشت جهت یادآوری و یا یک هدف است. شاید روزی بتواند مانند این پرنده آزاد بشود.
- آیا این عنصر بهصورت مکرر در آثار شما ارائه میشود یا ما میتوانیم منتظر باشیم تا دوباره چنین چیزی را در کارهای شما ببینیم؟
ایدهی حضور پرنده در آثار من بهصورت متناوب تکرار میشود. اما نه اینگونه که تمام پرندگان الزاماً یک شکل داشته باشند.

ارغوان خسروی | روزهای گرم تابستان | 1399 | اکریلیک روی سیمان روی بوم پنبهای، نصب شده بر روی پانل چوبی | 118.5 × 100 سانتیمتر
- تمام آثار موجود در این نمایش در سال 2021 خلق شدهاند؛ بهغیر از اثر قبلی که در سال 2022 ساخته شده است. در اثر بعدی با عنوان «روزهای گرم تابستان» پاهایی را میبینیم که داخل سیمان گیر کردهاند. در بخشی از اثر قسمتی از یک استخر هم وجود دارد.
در این اثر مانند اثر قبلی از سیمان استفاده شده است. این سیمان در کنار صحنهای شاد از آبِ روشن و چند گل قرار گرفته است که حس مثبتی را به بیننده القا میکند. اما در قسمت بالایی افرادی وجود دارند که در سیمان گیر افتادهاند. آنها از این صحنهی زیبا و دلانگیز دور نیستند اما نمیتوانند وارد آن بشوند. حصارهای قرمزی این دو بخش را از یکدیگر جدا کردهاند. این هم نمونهی دیگری از همنشینی تضادهاست. فیگورهای گیرافتاده تقلای زیادی برای خلاصی از این وضعیت نمیکنند؛ انگار که این موقعیت را پذیرفتهاند. اما یکی از این فیگورها مشتی گرهکرده دارد که میتواند نشانی از یک ارادهی قوی برای انجام کاری، خشم یا اعتراضی نسبت به این موقعیت باشد.
- در اثر دیگری با عنوان «معراج» نشانی از شعلههای تیرهی آتش وجود دارد.
در این اثر همانطور که اشاره کردید، شعلههای سیاه آتش دیده میشود که برگرفته از یک نقاشی مینیاتور دیگر است. این اثر اشارهای به یک مینیاتور قدیمی دارد{...}.
- آخرین اثری که بررسی میکنیم تابلویی با عنوان «صحنه» است. این اثر هم مانند آثار دیگر پیچیدگیهایی دارد که لازم است رمزگشایی شوند. چه چیزی اینجا در حال وقوع است؟

ارغوان خسروی | صحنه | 1400 | اکریلیک روی بوم، پانلهای چوبی، طناب پلی استر | 200 × 120 × 3 سانتیمتر
در اینجا باز هم همنشینی پنلها را میبینیم. من در این اثر سعی کردهام تا صحنهی تئاتری را نشان بدهم. یکی از افراد حاضر در این اثر در حال نگاه کردن به تماشاچیان تئاتر است و دیگری در حال نگریستن به تماشاچیان این نمایشگاه. در این اثر همنشینی فضای بیرونی و درونی را داریم؛ در قسمت بالایی آسمان را میبینیم و در قسمت پایینی صحنهی تئاتر را. زنی که در تصویر حضور دارد داخل استخری قرار گرفته؛ نمیدانیم در حال بیرون آمدن از آن است یا در آنجا گیر کرده. از 15 پنل یکسان برای خلق این اثر استفاده شده و تنها پنلی که عمق متفاوتی نسبت به باقی پنلها دارد، همانیست که در وسط قرار گرفته. شلوارک یا دامن زردرنگی که در این اثر وجود دارد، دقیقاً در قسمت بالایی پنل خود تمام میشود. من در این اثر از بازی کردن با پنلها لذت بردم. در این اثر هم از نخهای واقعی برای پیراهن شخصیتها استفاده کردهام.
- ممنون که دربارهی تمام این آثار با ما گفتوگو کردید. شاید الان زمان مناسبی باشد تا راجعبه مسیری که طی کردید و به اینجا رسیدید صحبت کوتاهی کنیم. شما با ایدههای بیپایان خودتان این آثار را خلق کردید و در ساخت هریک به نقاشی مینیاتور رجوع کردید. در جایی هم گفتید که سوژههای موجود در این آثار از جایی میآیند که خود شما میآیید.
از شما ممنونم. خیلی دقیق نمیدانم که چطور مسیر من به هنر و نقاشی ختم شد. این یک سفر تدریجی بود. من در ایران به دنیا آمدم و همواره نسبت به هنر شور و اشتیاق داشتم. در رشتهی گرافیک تحصیل کردم و به مدت 10 سال در این حرفه مشغول به کار بودم. اما نقاشی همیشه علاقهی اصلی من بود، زیرا در حرفهی گرافیک همیشه شخصی وجود دارد که شما باید طرحهایتان را طبق سلیقهی او پیش ببرید. تصمیم گرفتم که در سال 2015 به آمریکا بیایم و در اینجا در رشتهی نقاشی تحصیل کنم. از آن زمان به بعد نقاشی قسمت اصلی زندگی من شد و با توجه به تجربیاتم در ایران و زندگی که آنجا داشتم، آثاری را خلق کردم. این موضوع چیزی است که همواره دوست دارم به آن بپردازم. آثار من بهطور مشخص به خودم و تجربیاتی که گذراندهام مربوط نیستند و در حالِحاضر سعی میکنم که هر فردی با هر پیشینهای بتواند تفسیر خود را از آنها داشته باشد.
- اما همواره به خاطرهی جمعی همنسلان خود در ایران توجه دارید. درست است؟
بله کاملا.
- ممنون که همراه ما بودید و باز هم بابت عدم حضورتان در اینجا متأسفیم.