نمایشگاه باغهای ایرانی در موزهی هنرهای معاصر
15 ارديبهشت 1401به رغم ظاهر عادی (قسمت اول)
نوشتهی دکتر جهانگیر کازرونی | روزنامه شرق | پنجشنبه 23 مهر ۱۳۸۳
در سالهای اخیر چندین نمایشگاه هنر مفهومی در ایران برپا شده است که نمایشگاه حاضر با بنمایه یا تماتیک باغهای ایران آخرین آنهاست. نمایشگاههایی از این دست هم از این نظر که هنرمندان مختلف را به چالش میخواند و هم از این رو که بضاعت هنرهای تجسمی ما را به نمایش میگذارد دارای اهمیت است. حسن دیگر این گونه نمایشگاهها در این است که هنرمندان زمینههای گوناگون هنری، نقاشی، مجسمهسازی، معماری، موسیقی، عکاسی، سینما، تئاتر و شعر را به همکاری فرا میخوانند. در نمایشگاه کنونی بسیاری از چهرههای شناخته شده هنر ایران امروز شرکت کردهاند: کیارستمی، مهرجویی، نشاط و تناولی. متاسفانه در بین کارهای ارائه شده به جز چند مورد، با آثار متوسط و بد مواجهیم:
فریده لاشایی: اثر اجرایی لاشایی نوعی برخورد غیرمستقیم و تخیلی با باغ ایرانی است، کاری سرشار از خیال و با تاویلپذیری گسترده: چهار استوانه شفاف و مسدود – با صدها برگه – برگ شفاف و معلق حاوی یک لکه – تاش – رنگی و نوشته – شعری از حافظ در مورد سرو و باغ و گذر عمر – هر یک از این برگه – برگها یک متن کوچک – یک خرده روایت که به دنبال هم روایتی کلان و معلق را شکل میدهد. استوانهها از بیرون قابل رویت بوده ولی غیرقابل دسترس هستند – انگار خوابی تو را در بر میگیرد و تو تنها بیننده آن هستی. هر برگه – برگ در سکون و سکوتی ابدی است ولی تعلیق آن موقعیتی ناپایدار ایجاد میکند که در تضاد با وضعیت ایستای آن است. چهار استوانه با رنگها و قطرهای متفاوت میتوانند نمایشگر چهار فصل – چهار دوره زندگی – چهار جهت و... باشند. میتوان دور این چهار استوانه چرخید و نگاه کرد و چرخید و گیج خورد. موقعیت فضایی محلی که این چهار استوانه در آن قرار گرفتهاند فضایی نیمروشن، وهمناک و سایهوار است، انگار ما در غروبی ابدی گرفتاریم – خیره به گذر عمر و میان واقعیت و خیال. اثر فریده لاشایی با اجرای دقیق و حرفهای یکی از درخشانترین کارهایی است که به طور غیرمستقیم خاطره ازلی باغ ایرانی را، آن گونه که در پس پشت ذهن من ایرانی و در لایههایی از یاد و خاطره آگاه و ناخودآگاه قرار دارد به تماشا گذاشته است.
بهروز دارش: یکی دیگر از آثار موفق نمایشگاه، یکی از سه اثر دارش است. اثر سوم، ترکیبی کوچک با شکلهای متفاوت که به وسیله تارهایی نازک در ردیفهای مختلف کنار هم قرار گرفته و درون یک مکعب سفید و نورانی آویزانند. این اثر ترکیبی از مجسمه – فضا و موسیقی است که بیش از آن که تصویری از باغ ایرانی باشد تجسم موسیقیایی – فضایی رویایی است که در مرز خیال میماند. لذا میتوان آن را علاوه بر باغ یا خیال باغ ایرانی همچون خیال هرگونه تصویر ذهنی دیگر به تماشا گذاشت.
تعلیق اثر دارش در حقیقت نوعی اسیر کردن و تجسد ذهن است لذا میشود آن را همانگونه که هست – تصویری نه واقعی و نه حتی ذهنی بلکه چیزی نابتر از ذهن دانست. تجسد آوایی ناشناخته در مرز تبدیل شدن به صدا – موسیقی. بیشک این اثر دارش یک سر و گردن از بقیه آثار او بالاتر است و مشاهده آن نومیدی و خستگی حاصل از تماشای خیلی از کارهای ارائه شده دیگر را قابل تحمل میکند. علاوه بر این کار، نوشته دردمندانه – ژرف و گسترده دارش را هم به عنوان یک اثر هنرمندانه میتوان بارها و بارها خواند.
در بین عکسهای ارائه شده در نمایشگاه یکی از عکسهای محمدرضا جوادی – درخت کهنسال سیرجان – کاری است که به رغم ظاهر عادی آن – بر خلاف سایر عکسهای خود جوادی یا دیگران – دارای ویژگی خاصی است که بیننده را میخکوب میکند. عکسی است سرراست و مستقیم با ابهت و حیرتی که در آن جا خوش کرده است و نمیتوان آن را تنها به خلاقیت عکاس نسبت داد.
بیاعتنایی و آرامش این درختِ ریشه در اعماق، بیننده را تکان میدهد. بدیهی است که انتخاب آن برای عکاس – زمان عکاسی و نحوه قرار گرفتن آن در کادر عکس که رابطه درخت و محیط اطراف به خصوص کوههای دوردست را برجسته و موکد میکند، همه امتیازی است که به جوادی میرسد.
در بین کارهای دیگر – چند اثر به دلیل رفتار حرفهای که در ساخت و پرداخت آنها به کار رفته چشمگیر است. به طوری که این عامل حتی تفکر و خلاقیت نهفته در اثر را در سایه قرار داده است. آثار کیارستمی و تناولی دارای چنین موقعیتی هستند. در اثر کیارستمی – تنههای بیبروبار و خشک درختان و تکثیر آنها در آیینههایی که در چهار طرف درختها قرار گرفته و تصویر آنها بیننده تا بینهایت، تضادی درخشان را مطرح میکند. بیبروباری امروز در برابر خیال آنچه زمانی بوده تضادی دیگر: ایستایی درختان و حرکت بیننده امروزی. درختان که روزی جوانهای بودند و بهاری و اینک تنهای خشک و پائیزی و آدمی (بیننده) که حالا هست و لحظهای دیگر از بازی حذف خواهد شد. گذشته، امروز، آینده، بازی زمان و گذر عمر.
این مطلب کاملا بر اساس محتوای منبع اصلی تنظیم شده و هیچگونه تغییری در متن اصلی صورت نگرفته است.
تصویر اسلایدر: عباس کیارستمی | بدون عنوان | سفیدبرفی | 1391 | چاپ عکس روی بوم | 140 در 243 سانتیمتر | این اثر، تصویر اثری که در متن به آن اشاره شده نیست.