یادداشتی بر مجموعه «تصویر خیال» بهمن جلالی
06 آبان 1400بهمن جلالی: کشمکش ساز و ناساز
از دههی چهل شمسی هنرمندانی نظیر احمد عالی تلاشهای نوآورانه و پیشگامی را در عکاسی ایران آغاز کردند، اما وقایع انقلاب و جنگ با اعتباربخشی به عکاسی رویدادمحور، به تقویت نگاه پنجرهوار به عکس و تربیت عکاسانی که کار خود را بیشتر ثبت واقعیت میدانستند تا بازنگری و واسازی آن، دامن زد؛ نگاهی که تا بهامروز نیز بر این فضا سایه انداخته است. در این میان بهمن جلالی شاید یک استثناء بود. او بهسیاق بسیاری از عکاسان همدورهاش، جایگاه خود را بهعنوان یک عکاس مستند با عکسهای انقلاب و جنگ تثبیت کرده بود؛ اما در آخرین دهه از دوران کاری خود به وادی کاملاً جدیدی پا گذاشت.
مجموعهی «تصویر خیال» را میتوان نقطهی عطفی در دوران کاری بهمن جلالی به حساب آورد. او که پیش از این مدتی به تحقیق، بازیابی و مرمت نگاتیوهای شیشهای قدیمی کاخ گلستان پرداخته بود، با تأثیر گرفتن از عکسهای دوران قاجار و به سبک هنرمندان «نسل تصاویر» از تصاویر ازپیشموجود برای خلق آثارش بهره برد. مجموعهی «تصویر خیال: قرمز» در ادامهی این راه شکل گرفت. رنگهای پاشیدهشدهی قرمز که غلیان احساسات نقاشان اکسپرسیونیست انتزاعی پس از پایان جنگ جهانی دوم را به یاد میآورد، حروف نصفهونیمه به خط نستعلیق که فضایی شبیه خطآرایی ایجاد کرده و به پیوند تصویر با ادبیات در تاریخ نقاشی ایران پهلو میزند، همراه با عکس زنی در حال تار زدن که تصویری آشنا در خاطرهی فرهنگی ایرانیان است، کشمکشی پیچیده و در عینحال موزون را شکل داده است.
نوشتههای روی این اثر در واقع از عکس تابلوی عکاسخانهی چهرهنما گرفته شدهاند که طی روزهای انقلاب ۱۳۵۷ مورد تعرض قرار گرفت. متعرضان که احتمالاً به عکسهایی نامنطبق با اصولشان (که از زنان در این عکاسخانه تصویر شده بود) اعتراض داشتند، با رنگی سرخ و مخدوشکننده روی این تابلو نوشتند: «مرگ بر شاه».
جلالی با درآمیختن تکهای از آن رخداد با عکسهای قدیمی از زنان ایران و آوردن سرخی ملتهب تعصب در فضای آسودهی تصویر، اینبار به ثبت واقعیت و جرح و تعدیل ناگزیرش بهدست قدرت اکتفا نکرده و با بازنگری واقعیت عکس و واسازی آن، دوگانهی پنهان تاریخی ـ فرهنگی دربارهی تصویر زنان ایران را رو میکند: دوگانهی شاعرانگی و تعصب، کشمکش میان ساز و ناساز.