بهترین آثار هنر عمومی 2021
12 دى 1400این متن ترجمهای از یادداشتی با عنوان «The Best Public Art of 2021» است که در سایت «www.artsy.net» در هفتم دسامبر 2021 انتشار داده شده است.
سال گذشته موج جدیدی از پروژههای هنر عمومی در سراسر جهان پدیدار شد و توجه جوامع محلی را به هنرهای نوآورانه معطوف کرد. این آثار عمومی، از نمایشهای مسحورکنندهی نور گرفته تا مجسمههای برنزی عظیم، منعکسکنندهی دگرگونی و تزلزل دنیای اطراف ما هستند.
برای شناخت نیروی ماندگار و ماهیت الهامبخش هنر عمومی، شرکت هنر و طراحی یو.ای.پی ششمین فهرست سالانهی خود از بهترین پروژههای هنری عمومی سال را منتشر کرد. آثار منتخب امسال توسط شش نمایشگردان تأثیرگذار انتخاب شدند: پال فاربِر، سرپرست و بنیانگذار مانیومِنت لَب (Monument Lab)؛ کیرستن لِیسی، سرپرست گالری توی و تاماکی اوکلند (Auckland gallery Toi o Tāmaki)؛ متیو اسرائیل، رهبر کمیسیون مِتا اُپِن آرتز (Meta Open Arts)؛ یانگ ژی، نمایشگردان مستقل؛ سارا کالیکات، بنیانگذار آرتاِسکِیپ (Artscape)؛ ناتاشا اسمیت، سرپرست نمایشگردانی یو.ای.پی و نمایشگردان ارشد اینیک دِین.
در این گزارش فهرست 2021 همراه با دیدگاه داورها در مورد دلایل جذابیت این آثار را به اشتراک میگذاریم.
کریستو و ژان کلود، «طاق پیروزی» (آرک دُ تریومف)، بستهبندیشده (2021-1961)

کریستو و ژان کلود، «طاق پیروزی»، بستهبندیشده، 2021-1961. عکس از بنژامن لواسو. با کسب اجازه از بنیاد کریستو و ژان کلود. (منبع:آرتسی)
اثر هنری کریستو و ژان کلود که پس از مرگ این دو هنرمند اجرا شد، بستهبندی طاق نمادین فرانسه است که توسط ۲۵ هزار مترمربع پارچهی قابل بازیافت آبینقرهای از جنس پلیپروپیلن و 3000 متر طناب قرمز انجام گرفت. این اثر بیشک یکی از مهمترین و دیدنیترین آثار هنر عمومی 2021 بود که توجه رسانههای سراسر جهان و شش میلیون بازدیدکننده در پاریس را به خود جلب کرد.
این اثر به چند دلیل جذاب بود. میتوان گفت این یک پروژهی جاهطلبانه بود که ایدهی آن توسط یکی از شناختهشدهترین خالقان هنر عمومی مطرح شد. داستان فوقالعادهای داشت و از سال 1961 توسط کریستو و ژان کلود ایدهپردازی شده بود. کریستو سال پیش درگذشت (اما خواسته بود که این ایده بعد از مرگش اجرا شود).
آنچه که در بحث پیرامون آثار کریستو و ژان کلود به بیراهه کشیده میشود، معنای آنهاست و این موضوع در مورد بستهبندی طاق پیروزی هم صدق میکند. نکتهی قابل تأمل این است که اثر، بهویژه در حال حاضر بیانگر چیست؟ کریستو و ژان کلود در طول زندگی حرفهای خود به چند انگیزه برای پیچیدن اشیا اشاره کردند؛ مانند سلب عملکرد اشیاء روزمره، حفظ آنها برای آیندگان و معرفی آنها بهعنوان هنر. (مثال بارز آن چیزی است که کریستو در سال 1985 در مورد پیچیدن پل پون نوف در پاریس گفت. او توضیح داد: «میخواستم آن را متحول کنم، آن را از یک شیء معماری به یک موضوع الهامبخش برای هنرمندان و یک شیء هنری تبدیل کنم.) بهاینترتیب ممکن است از خود بپرسیم که امروزه به چه چیز یک شیء هنری میگوییم- 36 سال پس از آن پروژه. بهعلاوه پوشاندن یکی از باشکوهترین بناهای تاریخی که یادبودی برای کسانیست که در زمان جنگ جان باختند، به چه معناست؟
- متیو اسرائیل
وَنگچی موتو، «من دارم صحبت میکنم، گوش میدهید؟» (2021)، لیجِن آو آنر، سانفرانسیسکو

وَنگچی موتو، نمایی از چیدمان «من دارم صحبت میکنم، گوش میدهید؟» در لیجِن آو آنر، سانفرانسیسکو، 2021. عکس از گری سکستون/ موزه هنرهای معاصر سان فرانسیسکو. با کسب اجازه از هنرمند و گالری گُلداِستون. (منبع:آرتسی)
در سالی که گذشت، لیجِن آو آنرِ سانفرانسیسکو به مکانی برای یکی از تماشاییترین تصاحبکنندگان فضای عمومی موزه بدل شد: چیدمان چهار مجسمه از نمایشگاه ونگچی موتو به نام «من دارم صحبت میکنم، گوش میدهید؟»
این چهار اثر در حیاط مرکزی ستوندار و تماشایی که رو به در ورودی موزه قرار دارد، نصب شدهاند. «مرد متفکر» از آگوست رودن که بهتنهایی در حیاط مرکزی قرار گرفته است، بالای سر کسانی که در جلوی درب موزه قدم میزنند، پدیدار میشود. موتو چهار اثرش به نامهای «شاواسانا 1»، «شاواسانا 2»، «کروکودیلوس» و «ماما رِی» را در اطراف مرد متفکر نصب کرد و با این کار رودن را تحتالشعاع قرار داد و بازدیدکنندگان را به تأمل و تجدیدنظر در تاریخ هنر، بهویژه مجسمهسازی مدرن ترغیب کرد. چه دلیلی دارد که موتو، یک کنیایی، آثار خود را در گفتوگو با رودن -غول مجسمهسازی مدرن- قرار دهد؟ آیا آنها نقطهی اشتراکی دارند؟ و اگر چنین است، چگونه میتوان بین این دو پیوند ایجاد کرد؟ روایات حاصل از آثار موتو -از آفروفوتوریسم، پست-اومانیسم، افسانهی شرق آفریقا و فمینیسم- چگونه با روایات مدرن حاصل از آثار رودن پیوند میخورد؟
چیدمان موتو علاوه بر برانگیختن پرسشهای تاریخی، زیبایی خاصی داشت؛ بهویژه مجسمهی «ماما رِی». امیدواریم این اثر خانهای همیشگی پیدا کند که بسیاری دیگر نیز بتوانند از آن لذت ببرند. و همچنین امیدواریم بعد از این چیدمان، سایر اماکن هنری نیز فضایی را برای نصب مجسمههای عمومی در اختیار موتو قرار دهند که او بتواند بلندپروازانهتر به مقیاس آثارش بیندیشد.
- متیو اسرائیل
روبین پَترسون، «راهنمای کایاراهی» (2021)، اوکلند

روبین پَترسون، نمایی از چیدمان «راهنمای کایاراهی»، 2021، در گالری هنر توی و تاماکی اوکلند، 2021. با کسب اجازه از هنرمند و گالری هنر توی و تاماکی اوکلند. (منبع:آرتسی)
اثر «راهنمای کایاراهی» از روبین پَترسون یک واکای (قایق) باشکوه به ارتفاع 10 متر است که از 595 بلور درخشان ساخته شده است. این اثر بهصورت عمودی مانند یک فانوس دریایی نورانی، از استخر بیرونی گالری هنر توی و تاماکی اوکلند سر بر آورده است.
این مجسمه پس از تعطیلی طولانیمدت ناشی از قرنطینه با نمایشی تماشایی از شکست نور، مانند کهکشانی از ستارهها بر فراز ساختمان، از بازدیدکنندگان استقبال میکند. ایدهی خلق مجسمهی کریستالی از یک قایق خیالی در افسانهی مائوری سرچشمه گرفت. طبق این افسانه، قایقی 10 روز قبل از فوران آتشفشان کوه تاراوِرا در سال 1886، در دریاچهی تاراوِرا دیده شد. واکای باشکوه که بر فراز استخر جلوی گالری شناور است، رفتن به جهان ماورا و دنبال کردن ستارهها برای پیمودن اقیانوس آرام تا آئوتِاروآ (نام فعلی مائوری برای نیوزیلند) را به ذهن متبادر میکند. بهعلاوه در زمان بحران این پیام را میرساند که ما با نظارت اجدادی و نظم گیتی، گنجایش عبور از تلاطمها، تغییرات بزرگ و مسیر شخصی پیش رویمان را داریم. اثر با این پیام آسایش و امید را به اوکلند آورده است.
- کیرستن لِیسی
اوگو روندینون، «واژگان تنهایی» (2021-2014)، اوکلند

اوگو روندینون، نمای چیدمان «واژگان تنهایی»، 2021-2014، در گالری هنر توی و تاماکی اوکلند، 2021. عکس از جنیفر فرنچ. با کسب اجازه از هنرمند و گالری اوا پرزنهوبر. (منبع:آرتسی)
اثر بینظیر هنرمند سوئیسی اوگو روندینون، به نام «واژگان تنهایی» (2021-2014) دربارهی برههای که در آن قرار گرفتهایم بهزیبایی سخن میگوید. این اثر، گالری هنر توی و تاماکی اوکلند را برای بازگشایی آن در سال جاری متحول کرد.
در نورث آتریوم (North Atrium) سربهفلککشیده، یک نمای رنگینکمانی شفاف، نور رنگی را به محوطهای میتاباند که محل سکونت جامعهای از دلقکهای دستساز با مقیاسهای انسانی است. هریک از آنها در وضعیت و حالت احساسی متفاوتی، هر روز گذر زمان را در حالی که خورشید از روی گالری میگذرد، تماشا میکنند. تقریباً برای هر احساسی که در دوران کووید 19 تجربه کردهایم، یک دلقک وجود دارد: تنهایی، ملال، رکود، خودکاوی، فرسودگی و بهت.
- کیرستن لیسی
لؤلؤ الحمود، «آبی بیانتها» (2021)، ریاض

لؤلؤ الحمود، نمایی از چیدمان «آبی بیانتها»، 2021، در جشنوارهی نور، ریاض، 2021. با کسب اجازه از هنرمند. (منبع:آرتسی)
آثار هنری فریبنده و چشمنواز لؤلؤ الحمود در پی کندوکاوی عمیق شکل گرفتهاند و فلسفهی هنر اسلامی و اصول حسابشدهی جهان هستی و آفرینش را در دل خود جای دادهاند. «آبی بیانتها» بهعنوان بخشی از جشنوارهی سالانهی نور، جشنوارهای از نور و چیدمانهای هنر عمومی که در چندین مکان در سراسر ریاض اجرا میشود، به نمایش گذاشته شده است. این پروژه تجربهای چشمگیر بود که توجه بازدیدکنندگان بسیاری را به خود جلب کرد. با ورود به فضای چیدمان، مخاطب به جهانی قدم میگذاشت که در آن صفحهی آبی با ظرافت ریاضی و انتزاعات خطی مزین شده بود.
الحمود در بسیاری از آثار هنریاش از این رنگ آبی خاص استفاده می کند. به گفتهی هنرمند، این رنگ هنگام مناجات طلوع و غروب خورشید در آسمان قابل مشاهده است و به ما نوید میدهد که زمین دوباره به سمت خورشید میچرخد- همچنین میتواند نمادی از امید در دورهی چالشبرانگیز کووید 19 و جشن نور بر تاریکی باشد. به نظر من موجب واکنشهای درونی مثبت میشود. این چیدمان هنر عمومی ویژگیهای زیباشناختی آثار هنری الحمود را به تصویر میکشد؛ بیزمان بودن، بنیادی بودن، فراگیر بودن.
- سارا کالیکات
چند هنرمند، «حوالی ساعت 20:20» (2021)، لندن

نمایی از چیدمان «حوالی ساعت 20:20»، لندن، 2021. عکس از رویزن مورفی. با کسب اجازه از circa. (منبع:آرتسی)
حوالی ساعت 20:20» یک برنامهی فرهنگی و هنری عمومی دیجیتالی است که هر روز در زمان معینی در مکانهای جهانی، از جمله لایتاسکرین پیکدیلی سِرکِس، با برنامهای در اکتبر 2021 با عنوان «از حالا کجا می رویم؟» نمایش داده شد. این پروژه که برای نمایش دستاوردهای هنری دیجیتال توسط خلاقان و «اندیشمندان» برگزار شد، پذیرای هنرمندان تازهکار و همچنین شناختهشدهای همچون آی وِیوِی، پَتی اسمیت و دیوید هاکنی بود. در دوران انفصال اجتماعی ما، حوالی ساعت 20:20، شعر، موسیقی، اندیشهی عمیق و حس ارتباط را برای مخاطبان جهانی به ارمغان آورد و در عین حال موجب بحث و کنجکاوی شد. در ماه اکتبر، با نزدیک شدن به مذاکرات تغییرات آب و هوایی COP26، صفحهها هر شب با ویدیوهایی روشن میشد که واکنش افراد مختلف را نشان میداد. افرادی که پس از ارسال پاسخهای خود به این سؤال انتخاب شده بودند: «از حالا به کجا میرویم؟» این پروژه با بیانی خلاقانه به تعبیر و تفسیر میپردازد. نه در مورد موضوعات روز، بلکه در مورد ارزشهای ما؛ بحرانهای دنیای واقعی، گذشته، حال و آیندهی ما.
- سارا کالیکات
سوزان برنان فرستنبرگ، «در آمریکا» (2021)، واشنگتن دی.سی

سوزان برنان فرستنبرگ، نمای چیدمان «در آمریکا»، 2021، نشنال مال، واشنگتن دی.سی. عکس از روبین کنت. با کسب اجازه از هنرمند. (منبع:آرتسی)
پاییز امسال، در اوج شیوع نوع دلتای کووید 19 در ایالات متحده، در کشوری که با سنگینی غم و اندوه جمعی و تبلیغات مخرب ضد بهداشت عمومی دستوپنجه نرم میکرد، سوزان برنان فرستنبرگ پروژهی تاریخی خود به نام «در آمریکا» را در نشنال مال واشنگتن دی.سی اجرا کرد.
مقدمه: فرستنبرگ و تیمی از همکارانش تعداد زیادی پرچم سفید کوچک به اندازهی کف دست را نصب کردند که هرکدام از آنها نماد یک زندگی از دسترفته در اثر همهگیری کووید ۱۹ است. پرچمها روی سیمهای نازک قرار گرفتند و در زمین کاشته شدند و فضای سبز بخش شمالی اطراف بنای یادبود واشنگتن را پوشاندند. یک سال قبل، فرستنبرگ برای اولینبار نسخهی قدیمیتر این پروژه را در منطقهای اطراف استادیوم آر.اف.کی انجام داد؛ طرحی که آرامستان ملی آرلینگتون را در همان نزدیکی به تصویر کشید. درست مثل طرح قبلی فرستنبرگ در آر.اف.کی، از رهگذران در نشنال مال دعوت شد تا با نوشتن پیامهایی، این پرچمها را به عزیزان و دوستانی که در اثر کرونا کشته شدند، تقدیم کنند. فرستنبرگ در اجرای این پروژه در مرکز خرید ملی، صحنهی نمایش اثر خود را ارتقا داد، مقیاس و درد این همهگیری را در قلب هستهی نمادین ملت متمرکز ساخت و مکان و آرشیوی از عکسهای مورد نیاز برای سوگواری و ارتباط در بحبوحهی تلفات جمعی فراهم کرد. میتوان نمای کلی این چیدمان را دید که بخش زیادی از فضای سبز اطراف بنای یادبود را پوشش میدهد و تا پایان چیدمان موقت به بیش از هفتصدهزار پرچم خواهد رسید. چیدمان پرچمها توسط بناهای تاریخی و موزههای مجاور، کاخ سفید و یک بیلبورد بزرگ تیرهوتار که هر روز بر آن تعداد کشتهشدگان کشور بهروزرسانی میشد، در لبهی خیابان قانون اساسی (Constitution Avenue)، بین خیابانهای 15 و 17 نورثوست (Northwest) احاطه شده بود. این ویژگی بهاندازهای خوشمنظر بود که بتواند بخشی از یادبود باشد. بهعلاوه کسانی که چیدمان را از نزدیک میبینند میتوانند بخش کوچک و نوکتیز پرچمها را در نزدیکی تابلوی اصلی بیابند که تعداد تلفات جمعی نیوزیلند را برجسته میکند؛ کشوری که رویکرد سختگیرانه اولیه را برای مقابله با همهگیری در پیش گرفت. از طرفی مجموعهای از پرچمها نشان میدهند که اگر ایالات متحده «رویکرد نیوزیلند» را اتخاذ میکرد، «ممکن بود» تلفات تجمعی چقدر باشد (1809).
یک بعدازظهر در ماه سپتامبر، دانشجویانم را از مدرسهی هنر و طراحی کورکوران در دانشگاه جورج واشنگتن برای گشتوگذار به نشنال مال بردم که بهخاطر بازدید از پروژهی «در آمریکا» بسته بود. در پلههای یادبود لینکلن بهطور اتفاقی هلیکوپترهای کاخ سفید را دیدیم که منطقهی بالای چیدمان را محاصره کرده بودند. بعداً فهمیدیم که رئیسجمهور بایدن از بالا به یادبود نگاه می کرد. دقایقی بعد، هنگامی که از سطح زمین به چیدمان نزدیک شدیم، ایستادیم تا به صدای تسخیرکنندهی نسیمی که از میان دریای پرچم ها عبور می کرد گوش کنیم. در نهایت از هم جدا شدیم، به این دلیل که دانشجویان در میان این چیدمان عظیم حرکت میکردند. همهی ما برای دقایقی همدیگر را گم میکردیم، به یادداشت نوشتهشده روی پرچمی خاص چشم میدوختیم، واکنش دیگر بازدیدکنندگان را تحلیل میکردیم و در این اثر هنری و اندیشهی این همهگیری غرق میشدیم. وقتی دوباره همدیگر را درست قبل از غروب آفتاب کنار بیلبورد دیدیم، جمع شدیم تا آنچه را که با هم پشت سر گذاشته بودیم تحلیل کنیم.
- پاول فاربر
میشل برودر، «مادران گایناکولوژی» (2021)، مونتگومِری، آلاباما

میشل برودر، نمایی از چیدمان «مادران گایناکولوژی»، 2021، در More Up Campus، مونتگومِری، آلاباما. عکس از جیل فریدمن. با کسب اجازه از هنرمند. (منبع:آرتسی)
در مونتگومِری، آلاباما، در یک مایلی استیتکپیتال (State Capitol) و به فاصلهی یک بلوک از یادبود ملی «ابتکار عدالت برابر برای صلح و عدالت» (Equal Justice Initiative’s National Memorial for Peace and Justice)، بنای «مادران گایناکولوژی» بهعنوان نشانی جدید از راستگویی و آگاهی تاریخی نصب شد. مجسمههای فلزی 15 فوتی که در سپتامبر 2021 در معرض عموم قرار گرفتتند، سه زن سیاهپوست با نامهای آنارچا، بِتسی و لوسی را محترم شمردند که توسط دکتر جِی. ماریون سیمز به بردگی گرفته شده و بدون اینکه راضی باشند بهطرز وحشیانهای مورد آزمایش قرار گرفته بودند. او علیرغم اعمال وحشتناک و غیرانسانیاش به «پدر گایناکولوژی» ملقب شد. مجسمهی «سیمز» در نیویورک (محل دفن سیمز) بهدنبال یک کمپین مردمی از جمله «پروژهی جوانان سیاهپوست 100»، در سال 2018 برداشته شد. با اینحال در مونتگومِری، شهری که سیمز آزمایشهای شنیع خود را در آن انجام داد، مجسمهای در محوطهی استیتکپیتال باقی ماند و طبق قوانین ایالتی که برای محافظت از بناهای یادبود طراحی شده است، تغییر آن ممنوع است.
برودر بیش از دو دههی پیش بهعنوان دانشجو در مؤسسهی هنر آتلانتا از موضوع آنارچا، بِتسی و لوسی باخبر شد. علاوه بر اینکه که او به واشنگتن پست این موضوع را خاطرنشان کرد، مدتها به این فکر کرد که: «برای تغییر روایت چه میتوانم بکنم؟» برودر اتوبوس شهری «فراتر از گشتوگذار از طریق ماشین آتشنشانی قرمز» را تأسیس کرد که «1619» در یک طرف کاپوت جلویی نقش بسته است. او رویهی داستانسرایی را در شهری که مدعی است «خاستگاه اتحاد» و «محل تولد جنبش حقوق مدنی» است، تغییر داد. طی چند سال گذشته، با مشورت هنرمندانی که با فلز سروکار دارند، از جمله چندین نفر که در تولید پروژهی «مرد سوزان» (Burning Man) نقش دارند، برودر جوشکاری را آغاز کرد. او پشت یک انبار بزرگ خانوادگی کارگاهی راهاندازی کرد که به استودیوی او نیز تبدیل شد. در آنجا او بنای یادبود مادران گایناکولوژی را با جمعآوری اشیاء فلزی متداول، از جمله ابزار پزشکی دورریختهشده و ابزار جراحی، ساخت. مجسمههای بهدستآمده پیچیده و لایهای هستند، زیرا حضور و غیاب را در خود دارند.
از زمان افتتاحیهی «مادران گایناکولوژی» برودر در سپتامبر، بخش معنادار دیگری از بازبینی بناهای تاریخی در مونتگومِری و اطراف آن پدیدار شده است. مجسمهها روی یک پایهی دایرهای در گوشهای از خیابان میلدرد و سایر، جایی که برودر، اعضای خانواده و چند تن از همکاران «مور آپ کامپوس» (More Up Campus) را افتتاح کردند، نصب شدهاند. فضایی همهجانبه که در آن هنر، تاریخ و سلامتی گرد هم میآیند و گفتمانهایی پیرامون میراث بردهداری، بهداشت مادر و حقوق باروری شکل میگیرد.
- پاول فاربر
ژائو باندی، «باغ پاندا/ زندگی روی ابرها» (2021)، شانگهای

ژائو باندی، نمای چیدمان «باغ پاندا/ زندگی روی ابرها»، 2021، در فوسون فاندیشن، شانگهای. با کسب اجازه از هنرمند و فوسون فاندیشن. (منبع:آرتسی)
انجمن سران نقاشی (Painting Summit Forum) که در سال 2017 توسط ژائو باندی تشکیل شد، بار دیگر در سال 2021 در اینترنت مورد توجه قرار گرفت. او در این انجمن از هشت نقاش برجستهی چینی دیگر دعوت کرد تا بحثی را پیش ببرند که بهنظر خستهکننده و بیهوده میآمد؛ حالا اینگونه بهنظر میرسد که سرانجام پس از چهار سال مردم نیت این هنرمند ماهر را درک کردهاند. این نقاشان دور هم جمع شدند و نتیجه حاصل بحث دربارهی خیانت به نقاشی رئالیسم سوسیالیستی چین در شرایط معاصر است.
همچنین در سال 2021، ژائو باندی از مجسمهی عمومی «باغ پاندا/ زندگی روی ابرها» در فوسون فاندیشن (Fosun Foundation) رونمایی کرد. او از منظر شهری شلوغترین مکانهای شانگهای را بهعنوان پسزمینهای برای این گروه از آثار استفاده کرد. بهنظر میرسد این اثر به شیوههای قدیمی او در بهکارگیری نمادهای پاندا باز میگردد؛ اما این مسیری است برای یافتن سرنخ پنهان در انجمن سران نقاشی؛ چگونه میتوان یک واقعیت که بهطور قابل ملاحظهای در حال تغییر است را با تجربهای انباشته از نقاشی مشاهده کرد.
- یانگ ژی
ایزا گنسکن، «رُز 2» (2021)، هنگکنگ

ایزا گنسکن، نمای چیدمان از «رُز 2»، 2021، در هنگکنگ، 2021. با کسب اجازه از هنرمند وK11 MUSEA. (منبع:آرتسی)
اثر ظریف ایزا گنسکن مملو از چیزی است که مایکل فروید آن را «تئاتریت» مینامد. در «رز 2» این تئاتریت به اندازهای گسترده است که اهمیت تاریخی یک زمان و مکان خاص را در بر میگیرد. یا بهتر بگوییم این زمان و مکان است که نقشی تعیینکننده در به یاد ماندن آثار هنری عمومی او ایفا میکند؛ نقشی فراتر از عناصر خود اثر. گل رز غولپیکر که زمانی در نیویورک و پاریس وجود داشت، در هنگکنگ شکوفا میشود و واکنشی است به منظرهی شهری پوشیده از آسمانخراش و چشماندازهای پرزرقوبرق. اینبار بهنظر میرسد که این اثر حرکتی عاشقانه است که احساسات جریحهدار اجتماعی را ترمیم و یک رابطهی قابل اعتماد را بازسازی می کند. با توجه به زمان و مکان و علیرغم سادگی فرم این مجسمه، عملکرد دوگانهی هنر یعنی تسکیندهندگی و برانگیزانندگی، در اثر نمایان شده است.
- یانگ ژی
سَنفورد بیگِرز، «اوراکل» (2021)، نیویورک

سَنفورد بیگِرز، نمای چیدمان «اوراکل»، 2021، در راکفلر سنتر، نیویورک، 2021. عکس از دنیل گریر. با کسب اجازه از APF. (منبع:آرتسی)
سَنفورد بیگِرز در بهار 2021 راکفلر سنتر را با مجسمهی جاودان «اوراکل» (7.64 تن برنز ریختهگریشده آمریکا) به خود اختصاص داد. این اثر الهامبخش، لحظهای کلیدی در مسیر کووید 19 شهر نیویورک را با شروع بازگشایی خود رقم زد. با بیش از یک دهه برنامهریزی با بنیاد خلق هنر، اوراکل با ارتفاع 25 فوتی، جدیدترین مجسمه از مجموعهی «شیمر» بیگرز است که با ادغام ماسکهای آفریقایی و ژستهای اروپایی طراحی شده است. بدن نشسته از معبد باستانی زئوس الهام گرفته شده، در حالی که سر مجسمه بر اساس فرهنگهای مختلف آفریقایی، از جمله هنر لوبا و فرهنگ ماسایی ساخته شده است.
بیگرز همچنین میخواست این اثر در راکفلر سنتر با یک آوای آفریقایی کامل شود و به گفتوگوی مفهومی با سایر بناهای موجود در فضای شهری اطراف بنشیند که عمدتاً از اساطیر و نمادهای غربی صحبت میکنند. پرچمهای بیگرز، الگوهای آب را به تصویر میکشد و به دادوستد بردههای آفریقایی در ایالات متحده اشاره دارد. این کنجکاوی بیننده را بر میانگیزد و ضربهای جدی به جاذبه های زیبایی می زند. «اوراکل» از طریق یک کیو.آر کد تعاملی، گاهی اوقات با پاسخ دادن به سؤالاتی که بیگرز «تخیلات شاعرانه» مینامد، بینندگان را خوشحال می کند.
- تیم یو.ای.پی به سرپرستی ناتاشا اسمیت و اینیک دین
امیک اوگبا، «این نیز بگذرد» (2021)، فرانکفورت، آلمان

امیک اوگبا، نمای چیدمان این نیز بگذرد، 2021، در فرانکفورت، آلمان، 2021. عکس از بربر. با کسب اجازه از امیک اوگبا. (منبع:آرتسی)
«این نیز بگذرد» اثر امیک اوگبا، یک مشارکت برجسته و گذرا در سراسر فرانکفورت بود؛ یک ترکیب انگیزشی از صدا، حرکت، چیدمان مکان-ویژه که فضای فیزیکی و شنیداری سرتاسر شهر را از جولای تا اکتبر در بر میگرفت. بهواسطهی سانداسکیپ آکاپلا که جزئی از اثر است (که توسط یک قایق در رود راین حرکت میکرد؛ با خوشآمدگویی سخنرانانی که لباسی حصیری -اشاره به صنایع دستی ایگبو- به تن داشتند) هنرمند این پرسش را مطرح میکند: با هم آواز خواندن در جامعهی ما به چه معناست؟ بهخصوص در یک همهگیری و بحران جهانی که موسیقی و هنر مدتهاست بهخودیخود خاموش شده است.
اثر اگبو برای غلبه بر مرزبندیها، اندیشهی رایج دربارهی مهاجرت مردم و دارایی فرهنگی آنها، برابری، مشارکت و هویت را با از آنخودسازی فرهنگی مقایسه میکند. او میگوید که همراه این اثر، این پرسش سیاسی و انسانی وجود دارد که چگونه میخواهیم در آینده با هم زندگی کنیم. پرسشی که نیازمند ارزیابی مجدد و پذیرشی سخاوتمندانه است.
- تیم یو.ای.پی به سرپرستی ناتاشا اسمیت و اینیک دین