پروانه اعتمادی
پروانه اعتمادی هنرمندی تجربهگرا است که در طول بیش از پنجدهه فعالیت خود، دورههای کاری متفاوتی را تجربه کرده و به تکنیکهای مختلفی رو آورده است. ... همه را بخوانید
-
1327
متولد تهران، ایران
-
1348
نمایشگاه انفرادی، گالری قندریز، تهران
-
1353
نمایشگاه انفرادی، گالری سیحون، تهران
-
1355
نمایشگاه گروهی، «پنجاه سال هنر ایرانی»، انجمن ایران و آمریکا، تهران
-
1357
نمایشگاه گروهی، «چهار زن»، فاکسلی/لیچ
-
1365
نمایشگاه انفرادی، گالری وِید، لس آنجلس
-
1366
نمایشگاه انفرادی، گالری وِید، ونکوور
-
1374
نمایشگاه گروهی، گالری اِسپاس، همکاری با مانجیت باوا، دهلی نو
-
1388
نمایشگاه انفرادی، گالری هنری ماه، تهران
-
1395
نمایشگاه گروهی، «سفر از خلال ایران»، بنیاد بهنام بختیار، سن-ژان-کاپ-فرا، فرانسه
-
1397
نمایشگاه گروهی، «نفت پردیس»، بالیس هِرتلینگ، پاریس
-
1398
نمایشگاه گروهی، «گل/تناقض ناب»، تالار این-جا، تهران
-
1398
نمایشگاه انفرادی، «کارهای اخیر»، تالار این-جا، تهران
-
1399
نمایشگاه گروهی، «ارمغان»، موزهی هنرهای معاصر تهران، تهران
-
1400
نمایشگاه گروهی، «نگاهِ او: نقاش»، تالار اینجا، تهران
-
1400
نمایشگاه گروهی، «هنر مدرن و معاصر ایران»، گالری هما، تهران
-
1327
متولد تهران، ایران
-
1398
نمایشگاه انفرادی، «کارهای اخیر»، تالار این-جا، تهران
-
1400
نمایشگاه گروهی، «هنر مدرن و معاصر ایران»، گالری هما، تهران
قیمت برآورد و فروش آثار هنری در حراجها نشانگر ارزش قطعی و بهروز آثار هنرمند نیستند
پروانه اعتمادی (متولد 1326) هنرمندی تجربهگرا است که در طول بیش از پنجدهه فعالیت خود، دورههای کاری متفاوتی را تجربه کرده و به تکنیکهای مختلفی رو آورده است. اعتمادی بیشاز همه با نقاشیهایی که از طبیعت بیجان خلق کرده شناخته میشود. او نماهای خانگی یا اشیاء آشنا و معمولی از زندگی روزمره را با زبانی ساده، خلاصه و گاه شاعرانه به تصویر میکشد. در این نقاشیها، فرم و شکل ظاهری اشیاء بر روایت و بیانگری غلبه دارد.
اعتمادی قدرت کشف زیبایی در چیزهایی را دارد که شاید در نگاه عموم زیبا به نظر نرسند؛ مثل بطریها، پیتهای حلبی و گلدانها. تنوع استفاده از مواد سادهای مثل مدادرنگی تا بهرهگیری از سیمان سفت و سخت در نقاشیها، نشاندهندهی روحیهی خلاق و جسورانهی اوست. اعتمادی در بیرجند متولد شد و زمانی که ششساله بود به همراه خانواده به تهران آمد. در دبیرستان شاهدخت، جلال آلاحمد معلم او بود و وقتی طرحی که اعتمادی از صورت او در حاشیهی کتاب کشیده بود را دید، بهمن محصص را به او معرفی کرد تا به او نقاشی یاد بدهد. اعتمادی تنها شاگرد مستقیم محصص است. به گفتهی خودش، سلیقهاش را از محصص به یادگار برده و جسارتش را از آلاحمد.
اعتمادی در سال 1346 وارد دانشکدهی هنرهای زیبا شد؛ اما درس و دانشگاه را رها کرد. تقریباً بیستساله بود که به هنرمندان تالار قندریز پیوست. او تنها زنی بود که در میان این هنرمندان پذیرفته شد و اولین نمایشگاه خود را در سال 1347 در این تالار برگزار کرد.
اعتمادی از سالهای آخر دههی چهل به تجربهگراییهای فرمی رو آورد. شاخصترین آثار او در این دوره، نقاشیهای طبیعت بیجان ساده، خلاصه و بدونجزئیاتی است که بر روی بافت خشن سیمانی تصویر کرده است. خود او دربارهی این دوره از کارش گفته: «من با فرم سروکار دارم و بازی فرمها با یکدیگر... به کشیدن طبیعت بیجان رو آوردم که ساخت تابلو در لایهی دیگر، زیر فیگورها و موتیفها جا گرفته بود. تابلو در عینحال شکلی آشنا داشت که بیننده را میایستاند تا با آن ارتباط بیشتری داشته باشد؛ بدون آنکه از اصول مورد قبولم که بازی با شکلها و تناسبات خط و رنگ بود، عدول کرده باشم».
اعتمادی در دههی پنجاه کلاسهای نقاشی خود را با نام استودیو پروانه برپا کرد و این کلاسها به مدت بیستوپنج سال دایر بود. او شیوهی خاص خود را در تدریس هنر داشت و هنرمندان مطرحی مثل آویش خبرهزاده و صادق تیرافکن از هنرآموزان او بودند.
او در دههی شصت نقاشی با مدادرنگی را تجربه کرد. در این دوره عناصر تصویری را به کار گرفت که بر اثر تکرار، در نقاشیهای او تبدیل به نماد شدند و هویت خاص خود را پیدا کردند. او از ترکیب عناصری مثل انار، گل نرگس، ترمه و تور با اشیائی که در زمینهای سفید با نوری محوشونده قرار گرفته بودند، نوعی فضای شاعرانه و نمادین را به وجود آورد. اعتمادی مهارت زیادی در کاربرد مدادرنگی و رعایت تناسب طرح و رنگ و سایهروشن داشت و در این ترکیبهای ظریف و متوازن، بافت اشیاء را با رنگهای گرم و درخشان، به دقت بازنمایی کرد.
اعتمادی در دورهی چهارم فعالیت خود به خلق تصاویر با شیوهی کولاژ رو آورد. این آثار برخلاف کارهای پیشین او معمولاً پرتحرک است. او تکههای بریدهشده از نقاشیها یا پارچهها را روی بومهای بزرگ میچسباند و بیشتر آثار او، لباسهایی رقصان و رها در فضا را نشان میداد. یکی از شاخصترین مجموعهکارهای کلاژ او، «دختر شاه پریان» نام دارد که آثار متفاوتی را با این موضوع خلق کرده است.
اعتمادی در دههی هشتاد به تجربههای تازهای در زمینهی چیدمان، کار با سفال و ترکیب آن با خوشنویسی دست زد. دورهی کاری جدید او که هنوز هم ادامه دارد، با نمایشگاهی به نام «یکی بود، یکی نبود» آغاز شد که در سال 1383 در گالری گلستان برپا کرد. اعتمادی در این مجموعهکارها از اساطیر و افسانههای ادبیات کهن ایران بهره گرفت و نگاهی انتقادی به فضای اجتماعی ایران معاصر داشت.
اعتمادی با فاصله گرفتن از پیکرنمایی محض و ترکیب تمام دستاوردهای هنری خود، پختگی شیوهی کاریاش را به نمایش گذاشت و نشان داد که به جریانات هنری معاصر در جهان توجه دارد. او در سال 1388 نمایشگاه «یکی بود، یکی نبود 2» را در گالری ماه برگزار کرد و با ارائهی یک ویدئو آرت، بُعد تازهای از خلاقیت هنری خود را به نمایش گذاشت.
در سال 1398 بهمن کیارستمی مستندی از زندگی اعتمادی با نام «پروانه» ساخت که گوشههایی از زندگی، فعالیتها و نگاه ویژهی او نسبت به هنر و تاریخ معاصر ایران را نشان میداد. در این مستند از عکسها و فیلمهای آرشیوی دوران جوانی این هنرمند هم استفاده شده و نام پروانه اعتمادی، در انتهای فیلم در کنار نام کارگردان آمده است؛ نشانی از این واقعیت که این هنرمند جستوجوگر در برابر ساخت فیلم زندگینامهای معمولی مقاومت کرده و خودش در روند ساخت نقش داشته است.